بر سر دوراهی انتخاب روانپزشک یا روانشناس؟
نگرانی 5 هزار مامور پارکبان از بیکاری
سرطان ریه کشنده ترین سرطان
سمعک زدن عیب نیست، نشنیدن عیب است
آنچه قبل از ورزش کردن باید بدانید
ورزش کردن با دردهای کهنه
معمولا بعد از ورزش درد عضلانی به وجود می آید که در حالت عادی اتفاق مثبتی است و عضلات را قوی تر خواهد کرد. در عین حال، ورزش کردن دوباره با عضلات دردناک می تواند خطرناک باشد. اگر حرکتی در تمرین به دلیل وجود درد، بدرستی انجام نشود، آسیب بیشتری به بدن وارد می کند. بنابراین بهتر است تمرین های سنگین یک روز در میان انجام شود یا بعد از انجام تمرین سنگین پا، در نوبت بعدی برای مثال فقط تمرین بازو و سرشانه انجام شود. احساس درد و کشیدگی شدید عضلانی لزوما به این معنا نیست که عضله در حال قوی تر شدن است.
ممکن است شما حرکت را اشتباه انجام دهید یا آسیبی در بدن، باعث احساس درد شده باشد. اگر هنگام دویدن یا پیاده روی طولانی درد در ناحیه پا و بخصوص زانو احساس می کنید، ممکن است مشکل جدی تر از کشش عضلات باشد و به مرور دچار آسیب های شدید شوید. گاهی ممکن است چنین دردی در ناحیه ای که خیلی وقت پیش زمان ورزش آسیب دیده است، احساس شود. در این شرایط، هرچه زودتر به یک فیزیوتراپ مراجعه و از سلامت بدن خود مطمئن شوید. این جمله را به خاطر داشته باشید که فشار وارد کردن به عضلات بدن با آسیب زدن به بدن فاصله نزدیکی دارد و حتی هنگام ورزش به سلامت خود بیشتر اهمیت دهید. اگر در حادثه ای ضربه شدید به ناحیه سر وارد شد، پیش از اطمینان از سلامت کامل به هیچ عنوان ورزش نکنید. گاهی ورزش کردن ممکن است در ناحیه ضربه دیده التهاب بیش از حد به وجود آورد یا لخته خونی را جابه جا کند و عوارض مرگباری برای فرد داشته باشد.
نسبت به علائم بیماری هشیار باشید
زمان هایی هست که بدن برای بهبود به استراحت نیاز دارد و انجام تمرین سنگین ممکن است زمینه بیماری یا آسیب جدی تری را ایجاد کند. بهتر است همیشه نسبت به بدن خود و هشدارهایی که می دهد، هشیار باشید تا در مواقع لازم تصمیم درست بگیرید. ورزش موضوعی است که همیشه نباید برای انجام آن تصمیم گرفت و گاهی لازم است به انجام ندادن آن فکر کرد.
اگر فقط علائم سرماخوردگی مثل آبریزش بینی یا خارش گلو احساس می کنید، ورزش سبک می تواند گردش خون را افزایش دهد و احساس بهتری ایجاد کند، اما اگر علائم بیماری جدی تر است و پای عفونت، تب یا لرز بدن در میان است، بهتر است یک یا دو روز ورزش را متوقف و استراحت کنید. در صورتی که احساس درد در قفسه سینه، سرگیجه یا تنگی نفس دارید، به هیچ عنوان ورزش نکنید و به پزشک مراجعه کنید.
اگر شب قبل نخوابیده اید یا کم خوابی شدید دارید، بهتر است برای انجام ورزش، خوابتان را کوتاه نکنید. کم خوابی زیاد سطح استرس و هورمون های بدن را تحت تاثیر قرار می دهد و خطر ابتلا به بیماری های قلبی را افزایش می دهد. اگر می توانید، زمان انجام تمرین را به اواسط روز انتقال دهید یا در طول روز پیاده روی کنید و تحرک بیشتر داشته باشید. همچنین اگر سطح انرژی شما مدت هاست پایین است و احساس خستگی مزمن می کنید، باید آزمایش های لازم را انجام دهید تا از سلامت تیروئید، فشار خون و سلامت عمومی خود باخبر شوید.
ورزش هنگام بارداری
ورزش هنگام بارداری به هیچ عنوان منع نمی شود. ورزش هایی مثل یوگا، شنا، پیاده روی و حتی ورزش های سنگین تر برای کسانی که ورزش حرفه ای انجام می دهند، برای سلامت زنان باردار مفید است، اما همه اینها بستگی به شرایط فرد دارد و باید زیر نظر پزشک باشد. توصیه عمومی به همه زنان باردار این است که هنگام ورزش از گرم شدن بیش از حد بدن جلوگیری کنند و بدن خود را هیدراته نگه دارند، از انجام ورزش هایی که باعث کشش عضلات پشت و شکم می شود پرهیز کنند و ورزش هایی را که خطر بروز آسیب های شکمی دارد (مثل اسکی، اسب سواری و دوچرخه سواری) انجام ندهند.
ورزش، انتخابی اشتباه برای کاهش وزن
اگر انگیزه شما از ورزش کردن فقط کاهش وزن است یا برای کاهش وزن، فقط ورزش می کنید، انتخاب اشتباهی دارید. ورزش کردن به تنهایی کافی نیست و به همین دلیل، بسیاری از افراد بعد از مدتی از ورزش کردن سرخورده می شوند. ورزش کردن راهی برای حفظ سلامت و تناسب اندام است و برای لاغر شدن نیاز به حفظ رژیم غذایی مناسب در کنار فعالیت بدنی اهمیت بیشتری دارد. بهترین توصیه این است که ابتدا شروع به کاهش وزن کنید و بعد ورزش را آغاز کنید. زیرا ورزش کردن عضلات را قوی تر می کند و حتی در قسمت هایی از بدن، روند لاغر شدن را کند می کند. به این نکته نیز توجه کنید که هرچه بیشتر ورزش کنید، بدن شما به انرژی بیشتری نیاز دارد و در طول روز بیشتر احساس گرسنگی می کنید. اگر برنامه غذایی درست نداشته باشید، ممکن است ورزش در چاق شدن تاثیرگذارتر باشد.
شروع دوباره ورزش
هنگامی که به هر دلیل مدتی ورزش نکرده اید و دوباره قصد آغاز ورزش را دارید، بدن خود را دچار شوک شدید نکنید. بهتر است تمرینات را سبک تر از آخرین باری که تمرین داشته اید، آغاز کنید و به مرور به سمت تمرین های سنگین تر
بازگردید.
ایمن ترین حالت افزایش تمرین ها برای بدن، افزایش فشار تا 10 درصد بیشتر در هر هفته است. البته این میزان به سن، وضعیت جسمانی، وقفه ایجاد شده بین تمرین ها و تعداد روزهای تمرین در هفته بستگی دارد و بهتر است با نظر متخصص یا مربی ورزش های سنگین آغاز شود.
در همه موارد تعادل را در زندگی حفظ کنید. زمان، انرژی، سلامت بدن و حتی پول، منابع محدودی در زندگی ما هستند و باید درصدی از این ذخایر را صرف ورزش کنیم، انجام بیش از حد تمرینات سنگین ورزشی ما را دچار فرسودگی می کند. بهتر است تعادل را در حدی که برای زندگی شما لازم است در نظر بگیرید و مطابق آن برای ورزش برنامه بگذارید.
علائم زنگ خطر ابتلا به زخم معده و اثنی عشر را بشناسید
قانون زیر چرخ موتورسواران متخلف
جرات نداری از آیینه خودرو پشت سرت را ببینی، اما می دانی که حالا در اثر شیرین کاری دو جوان موتورسوار ، هم به کام خودشان تلخ و مرگبار شده و هم زندگی راننده نگون بختی را نابود کرده که احتمالا با آنها تصادف کرده است.
صحنه دوم: اول فکر می کنی اشتباه می بینی اما حقیقت دارد. موتورسواری یک رول بزرگ موکت و چند لوله دراز را به پشت موتورش بسته وبا سرعتی خیلی پایین در خیابان در حال حرکت است. درازی رول موکت و لوله های فلزی باعث شده است راه خودروهای پشت سرش تقریبا مسدود شود. برخی بد و بیراه می گویند و برخی اشاره می کنند که کنار برود . موتور سوار اما توجهی به دیگران ندارد و با موبایلش حرف می زند و پشت سرش قطاری از راننده های شاکی ردیف شده اند. ناگهان به موازات او در خط ویژه اتوبوس گذر دو موتورسوار را می بینی که اصلا به جلو نگاه نمی کنند و در حالی که می رانند بلند بلند با یکدیگر حرف می زنند و تو از فکر آمدن اتوبوسی پرسرعت از رو به رو مو به تنت راست می شود.
شما را نمی دانم، اما این دو تجربه سبب شده تا در برابر موتورسیکلت ها و موتورسواران گوش به زنگ باشم. می گویید با یک گل بهار نمی شود؛ من هم موافقم اما، مشاهداتم و تجربیات دیگران سبب شده تا ریسک نکنم.
به هر حال، ساختار، ارزان بودن و سهولت استفاده از موتورسیکلت، آن را به وسیله ای محبوب برای مجرمان تبدیل کرده است.
فارغ از این، جمعیت قابل توجهی از موتورسواران از قوانین راهنمایی و رانندگی تبعیت نمی کنند و با نادیده گرفتن قوانین، زندگی خود و دیگران را به خطر می اندازند.
حرکت در پیاده روها، حرکت در مسیر مخالف، ایجاد عمدی صدای ناهنجار، حمل بار نامتعارف، حرکات نمایشی آکروباتیک و مارپیچی، پرش های خطرناک، تک چرخ، حمل یدک، استفاده نکردن از کلاه ایمنی استاندارد و تردد در خطوط ویژه اتوبوسرانی و. .. از جمله تخلفات روزانه ای است که از موتورسولران سر می زند.
کسی هم مقابلشان نیست. روزانه بیش از 2000 دستگاه موتورسیکلت سوار متخلف جریمه می شوند که بسته به نوع تخلفاتشان، موتور برخی از آنان توقیف و به پارکینگ منتقل می شود.
گاهی مالک موتور به جای رفع توقیف آن، خیلی راحت می رود و موتورسیکلت دیگری می خرد. آماری هم از تعداد موتورسیکلت های کشور وجود ندارد.
فقط در تهران تخمین می زنند که چهار میلیون موتور وجود دارد. بخشی از موتورسیکلت ها هم در کشور هیچ پلاک و نام و نشانی ندارند.
اخیرا شهرداری تهران به کمک پلیس راهور اجرای طرح ساماندهی موتورسواران را با استفاده از طرح ترافیک در دستور کار قرار داده است؛ طرحی که هدفش به گفته سردار محمدرضا مهماندار، رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، انضباط بخشی و حفظ آرامش و ایمنی شهروندان است.
زیرپا گذاشتن قوانین راهنمایی و رانندگی
انگار که قوانین راهنمایی و رانندگی در مورد موتورسیکلت ها و راکبانشان صدق نمی کند. بخشی قابل توجهی از موتورسواران که این گونه رفتار می کنند برایشان خیابان یکطرفه، ورود ممنوع، پیاده رو، خط ویژه، چراغ قرمز، ممنوعیت گردش به چپ و راست، حق تقدم و... اصلا معنا ندارد و به گمانشان قانونگذار این قوانین را فقط برای خودروها وضع کرده است.
فقط در بزرگراه هاست که موتورسواران جرأت حرکت در جهت عکس را ندارند، وگرنه کوچه ها و خیابان ها فارغ از یکطرفه یا دو طرفه بودنشان محل جولان آنهاست.
همه هم ماشا ءالله حق به جانب؛ کسی جرأت اعتراض به آنها را ندارد. به نظر می رسد اگر موتورسواران در بزرگراه ها و خیابان های اصلی از ترس پلیس یا احیانا دوربین های راهنمایی و رانندگی سربه راه می شوند، اما برای کنترل آنها بر سر هر کوی و برزن باید پلیس و دوربین گذاشت تا حداقل از ترس اینها رفتارشان را اصلاح کنند و به قوانین احترام بگذارند.
تخلف در حق خود
اغلب تخلفات به گونه ای نادیده گرفتن حق دیگران یا تعدی به آن است. اما تخلفی هم وجود دارد که ارتکابش به خود فرد آسیب می زند و احتمالا آتشش به طور ناخواسته دامن دیگران را می گیرد.
متاسفانه برخی راکبان موتورسیکلت ها همچنان نسبت به استفاده از کلاه ایمنی بی اعتنا هستند و حتی برخی برای دهن کجی به پلیس از آن استفاده نمی کنند؛ انگار که با این کار جان پلیس یا دیگران در خطر می افتد نه خودشان. شاید وضع قانونی برای اجبار موتورسواران برای استفاده از کلاه ایمنی طنزآمیز هم باشد؛ دیگران مجبورت کنند برای حفظ جانت از کلاه ایمنی استفاده کنی!
فقط وظیفه راهور نیست
سردار تیمور حسینی / عضو هیات علمی دانشگاه علوم انتظامی: اصلی ترین تخلفات موتورسیکلت ها که پلیس بشدت با آنها برخورد می کند مربوط به نداشتن کلاه ایمنی، نادیده گرفتن ورود ممنوع، راندن در پیاده روها، حرکت در خلاف جهت مجاز، حرکت در خطوط ویژه، حمل بارهای نامتعارف و عبور از چراغ قرمز است.
در ریشه یابی چنین رفتارهای پرخطر و گریزان از قانون برخی موتورسوارها، فیزیک نسبتا کوچک و سبک موتورسیکلت بی تاثیر نیست. برای مثال ممکن نیست یک خودروی سواری یا مینی بوس وارد پیاده رو شود، اما یک موتورسیکلت می تواند چنین کاری کند یا وقتی پلیس به مینی بوسی ایست می دهد امکان ندارد نایستد، اما دور از ذهن نیست که موتورسیکلت متخلف با سرعت از محل دور شود.
موضوع دیگر این است که تعدد موتورسیکلت ها کنترل آنها را برای ناظران قانون دشوار می کند، اما باید این نکته را نیز در نظر گرفت که فراوانی این وسیله نقلیه در کلانشهرها، ارتباط مستقیمی با مشکلات و مسائل اجتماعی همچون بیکاری دارد که باعث شده خیلی ها به عنوان پیک موتوری یا سرویس های ویژه مراکز فروش یا مسافرکش فعالیت کنند. پس حل مساله موتورسیکلت ها صرفا به عهده پلیس راهور نیست و باید مشکلات ریشه ای تر اجتماعی همچون بیکاری حل شوند تا هرکس برای به دست آوردن روزی سراغ موتورسیکلت نرود.
تولید آلودگی 7 برابر خودرو
از دیگر تخلفات مالکان موتورسیکلت ها که کمتر به آن توجه می شود، ایجاد آلودگی است. بیشترین میزان آلایندگی موتورسیکلت ها منواکسیدکربن، ذرات معلق و هیدروکربن های خام است.
ابوالفضل قناعتی، عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر تهران می گوید، یک موتورسیکلت هفت برابر یک خودرو آلودگی تولید می کند؛ اما هیچ برخوردی با آنها نمی شود. به باور او، باید موتورسیکلت ها هم مانند خودروها عوارض پرداخت کنند و برای آنها محدودیت های ترافیکی وضع کرد. گذشته از این، برخی از راکبان موتورسیکلت ها دست به تخلفات زیست محیطی می زنند. از شکار غیرمجاز گرفته تا آسیب زدن به منابع طبیعی کشور؛ به صورتی که هفته گذشته مسئول منطقه حفاظت شده اشترانکوه استان لرستان از توقیف 20 دستگاه موتورسیکلت به علت تخلفات زیست محیطی در این منطقه خبر داد.
به گفته احمد گودرزی، موتورسیکلت های این متخلفان با دستور مقام محترم قضایی و تلاش نیرو های یگان حفاظت محیط زیست منطقه اشترانکوه و همکاری نیروی انتظامی توقیف و به پارکینگ نیروی انتظامی منتقل شدند.
وسیله امرار معاش
بی احترامی به قوانین از یک سو و ایمن نبودن موتورسیکلت ها از سوی دیگر، آنها را به وسایلی آسیب پذیر تبدیل کرده است که هر لحظه راکبان خود را به کام مرگ می فرستند.
در واقع موتورسیکلت ها شایسته لقب ارابه های مرگ هستند. وقتی از موتورسواران درباره دلایل استفاده از این وسیله تا این اندازه خطرناک می پرسی پاسخ شان ناچاری است؛ موتور وسیله امرار معاش آنهاست و هزینه های زندگی خود و خانواده شان را به وسیله آن تامین می کنند.
از حمل بار و مسافر گرفته تا تحویلداری و پیک موتوری، سبب شده که به گفته پروانه سلحشوری، نماینده مجلس شورای اسلامی تردد 70 درصد موتورسیکلت ها در پایتخت برای امرار معاش باشد؛ درحالی که خطر مرگ با این وسیله نقلیه 20 برابر خودروست. به باور این نماینده مجلس، با این آمار باید به فکر تدوین آیین نامه ای در این باره بود تا فرهنگ کار با موتور در کشور ترویج شود.
تعدادی زیادی از موتورسواران سرپرست و نان آوران خانواده ها هستند و به گفته سردار محمدرضا مهماندار رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، عوارض اجتماعی و اقتصادی حاصل از تصادفات در حوزه موتورسیکلت، گاهی لطماتی جبران ناپذیر به پیکره خانواده ها وارد می کند.
دانشآموزی شدن استعمال روانگردان!
معضل اعتیاد در دانش آموزان، ازجمله آسیب های اجتماعی است که همواره برای اعلام آمار دقیق آن با اختلاف نظر مواجه بوده ایم. عده ای معقتدند بیان آمار واقعی اعتیاد قبح مصرف موادمخدر را از بین می برد و عده ای دیگر نیز تاکید دارند که با پنهانکاری این معضل برطرف نمی شود. آبان سال گذشته، نادر منصورکیایی، مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی آموزش وپرورش عنوان کرد: ۱۳۶ هزار نفر از دانش آموزان در معرض خطر ابتلا به مصرف موادمخدر هستند و از این میان سه هزار و ۶۰۰ نفر حداقل یک بار مصرف کننده موادمخدر بوده اند.
گرچه این اظهارنظرات با واکنش های مختلفی مواجه شد، اما زنگ خطر اعتیاد دانش آموزان را به صدا درآورد؛ معضلی که اگر راهکار موثری برای آن ارائه نشود، دانش آموزان در معرض خطر را به بیراهه می کشاند. بنابراین سرپوش گذاشتن بر اعتیاد دانش آموزان نه تنها مساله را حل نمی کند، بلکه موجب پاک کردن صورت مساله نیز می شود. واقعیت آن است که شاهد هستیم برخی دانش آموزان با آسیب های اجتماعی بسیاری دست وپنجه نرم می کنند و باید برای آن چاره ای اساسی اندیشید، در غیر این صورت استمرار آسیب های اجتماعی در میان دانش آموزان با تبعات منفی روبه روست و آینده آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. بر همین اساس برخی صاحبنظران عنوان می کنند باید آمار دقیقی از دانش آموزان معتاد ارائه شود، ولی همچنان این مساله در هاله ای از ابهام قرار دارد و مشخص نیست دقیقا چه تعدادی از دانش آموزان درگیر این معضل هستند؛ معضلی که در صورت نبود مستندات و آمار و ارقام دقیق، نمی توان برای آن راهکار مناسبی در نظر گرفت.
آمار مصرف روانگردان بین دانش آموزان
آموزش و پرورش هیچ راه حلی برای پیشگیری از مصرف مواد روانگردان و دخانیات توسط دانش آموزان ندارد و سالانه حدود 15 درصد به آسیب های اجتماعی ایران اضافه می شود. این اظهارنظرات روز گذشته توسط یک جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. امیرمحمود حریرچی، درباره علت شیوع مصرف دخانیات و مواد روانگردان و رفتارهای پرخطر میان دانش آموزان دوره متوسطه افزود: مساله اصلی این است که آسیب های اجتماعی در ایران در حال جوانانه تر و زنانه تر شدن است. براساس تحقیقاتی که مرکز پژوهش های مجلس هم انجام داده، بالای 15 درصد از دانش آموزان تا قبل از 15سالگی و دوره متوسطه به نوعی رابطه جنسی را تجربه می کنند یا مواد روانگردان برای آنها به شکل های مختلف در دسترس قرار دارد و توسط برخی از آنها نیز استفاده می شود.
این استاد دانشگاه درباره انتشار آمار درباره میزان اعتیاد و مصرف موادمخدر، روانگردان و دخانیات ادامه داد: نمی توان از نوجوانی به صورت مستقیم درباره مصرف سوال کرد، بنابراین آمارگیری و آسیب شناسی در این حیطه باید به صورت غیرمستقیم انجام شود. از طرفی نوجوانان گاهی اسم آن چیزی را که مصرف می کنند، مواد نمی گذارند و نمی توان از خود آنها آماری پرسید. آموزش وپرورش و دستگاه های مسئول هم این آمارها را منتشر نمی کنند، زیرا برای دستگاهشان بد است یا به اصطلاح افت دارد. به گزارش ایلنا، او اظهار کرد: معاونان آموزش وپرورش منکر مصرف دخانیات یا مواد روانگردان توسط دانش آموزان هستند و می گویند درصد کمی از دانش آموزان به این مسائل گرایش دارند، در صورتی که حدود 13 تا 14 درصد دانش آموزان مواد و دخانیات مصرف می کنند و اگر آموزش وپرورش بخواهد این مساله را قبول و طرح کند درنهایت از دیگر نهادها توقع دارد به این موضوع رسیدگی کنند و راه حلی هم برای پیشگیری از این مسائل ندارند.
ضرورت اعلام دقیق آمار اعتیاد در دانش آموزان
یک کارشناس آموزش وپرورش درباره اعتیاد دانش آموزان در گفت و گو با آرمان می گوید: مسئولان آموزش وپرورش آمار درستی از اعتیاد دانش آموزان ارائه نمی دهند. البته این ماجرا به مسئولان بالاتر از آموزش وپرورش و نهادهای اجتماعی برمی گردد. محمدرضا نیک نژاد اظهار می کند: درواقع مسئولان دولتی فکر می کنند اگر مساله اعتیاد دانش آموزان مطرح شود باعث گسترش آن می شود، ولی این برخورد مانند این است که فردی در خانواده مریض باشد و او را به نزد پزشک نبرند که مبادا دیگران بفهمند. او ادامه می دهد: ما اکنون بیش از 13 میلیون دانش آموز داریم.
اگر از تعداد دانش آموزان دبستان صرف نظر کنیم، حدود هفت هشت میلیون نفر از دانش آموزان در دوره متوسطه اول و دوم مشغول به تحصیل هستند که در معرض آسیب های اجتماعی ازجمله اعتیاد قرار دارند. او بیان می کند: اگر جمعیت کل کشور را در نظر بگیریم، براساس آمارها حدود دو میلیون و 800 هزار نفر معتاد وجود دارد که یک دهم آن یعنی حدود 200 تا 300 هزار نفر از دانش آموزان درگیر آن هستند. نیک نژاد اضافه می کند: اگر ما خانواده های در معرض آسیب اعتیاد را در نظر بگیریم، طبیعتا تعداد دانش آموزان درگیر اعتیاد چیزی نیست که بتوان آن را پنهان کرد. این کارشناس آموزشی می افزاید: آمارهایی که درباره اعتیاد دانش آموزان اعلام می شود، متفاوت است. نهادهای اجتماعی ارقام بیشتری را بیان می کنند، در حالی که مسئولان دولتی این آمار را کمتر جلوه می دهند. نیک نژاد توضیح می دهد: عدم اعلام آمار دقیق اعتیاد دانش آموزان مانند عدم اعلام یک بیماری است. تا زمانی که میزان بیماری، گستردگی و اثر آن در جامعه مشخص نباشد، نمی توان برای آن برنامه ریزی یا دارویی را تجویز کرد، حتی نمی توان با ارائه راهکاری سبب پیشگیری از آن شد. در مورد اعتیاد در دانش آموزان هم وضع به همین شکل است. او اضافه می کند: اگر آمار دقیق اعتیاد دانش آموزان بیان نشود، برنامه ریزان و رسانه ها نمی توانند تسلط کافی برای برنامه ریزی و هشدار آن داشته باشند. نیک نژاد تاکید می کند: تا وقتی با ارائه آمار دقیق مواجه نشویم، نمی توانیم گام هایی برای پیشگیری اعتیاد دانش آموزان برداریم. او یادآور می شود: این معضل وجود دارد. با 20سال سابقه فعالیت در آموزش وپرورش با دانش آموز معتاد برخورد داشته ام، ولی تنها راه برخورد با چنین معضلی این بوده که آن دانش آموز را اخراج کرده اند. این کارشناس آموزش اشاره می کند: به عبارت دیگر جلسه ای می گذارند و دانش آموز معتاد با اعمال نفوذ مدیر و معاون اخراج می شود. درواقع هیچ راهکاری برای برخورد با این معضل وجود ندارد. او ادامه می دهد: مشاور هم در مدرسه وجود ندارد، اگر هم باشد به صورت کلیشه ای وارد عمل شده و بدون تسلط و انگیزه لازم با دانش آموز معتاد برخورد می کند، چراکه عملا مشاوران مدارس در این حوزه نقشی ندارند و مشاوره آنها محدود به مسائل درسی است.
شتاب روند حفاظت از محیطزیست
نباید نسل آینده هزینه بی مدیریتی را بپردازد
ما نیازمند اشتغال، تامین مواد غذایی و رشد و توسعه مولد در کشور هستیم. بنابراین همه اینها بر محیط زیست کشور اثر خواهد گذاشت. اگر ما بخواهیم هم توسعه داشته باشیم و هم بر محیط زیست کشور یک مدیریت معقول علمی حاکم باشد و برای رشد جمعیت سالانه حدود یک میلیون نفر اشتغال و تولید مواد غذایی ایجاد کنیم، باید رئیس سازمان محیط زیست همه جانبه نگر باشد.
ما نمی توانیم بگوییم که اشتغال به محیط زیست ربطی ندارد. حتما توسعه به محیط زیست ربط دارد. جهل، فقر و بیکاری همواره دشمن محیط زیست هستند. ما به هر میزان که بتوانیم این سه پارامتر منفی را از جامعه دور کنیم، قطعا به حفظ محیط زیست کمک شایانی نموده ایم.
بنابراین آنچه باید در سازمان حفاظت از محیط زیست در دولت دوازدهم اتفاق بیفتد، هدایت کشور به سمت توسعه ای موزون و متناسب با رعایت ملاحظات محیط زیستی است. ظرفیت منابع پایه کشور محدود است و باید بر اساس ظرفیت قابل تحمل محیط، بارگذاری کنیم و اگر امروز مکان یابی مناسبی برای محل استقرار توسعه نکنیم قطعا با پیامدهای سوء و مشکلات عدیده ای در آینده مواجه خواهیم بود که نسل بعد باید هزینه های گزاف سوء مدیریت ما را بپردازد.
حفظ محیط زیست با بهره برداری اصولی
حفاظت از محیط زیست به تنهایی کافی نیست. ما باید در محیط زیست سرمایه گذاری کرده و آن را بهسازی و احیا کنیم و به اندازه نیاز از محیط زیست بهره برداری اصولی داشته باشیم. دیدگاه سازمان حفاظت از محیط زیست عدم بهره برداری از منابع است و امیدواریم در دولت دوازدهم، حفظ محیط زیست با بهره برداری اصولی و منطقی از منابع و در حد ظرفیت قابل تحمل آن صورت پذیرد و این دیدگاه لحاظ شود.
از آنجایی که حفظ محیط زیست یک مساله عمومی و همگانی است ما امیدواریم با تعامل و همکاری سایر بخش های اثرگذار به نتیجه مطلوب برسیم، چرا که سازمان حفاظت از محیط زیست صرفا یک دستگاه حاکمیتی و نظارتی است، وظیفه این سازمان تدوین استانداردها، ضوابط، معیارها و شاخص های سنجه پذیر است و بخش های مختلف توسعه، نظیر صنعت، معدن، خدمات،.... و همه آحاد جامعه ملزم به رعایت آن هستند.
امانتدار خوبی باشیم
فعالان و دوستداران محیط زیست انتظار دارند که در دولت دوازدهم طرح ملی آمایش سرزمین تدوین و اجرا شود و امیدواریم با توجه به وضعیت بحران منابع آبی کشور، سیاست ها و راهبردهای دستگاه های اجرایی به سمت صرفه جویی و مصرف بهینه آن سوق داده شود.
* مدیرکل دفتر آموزش محیط زیست سازمان محیط زیست
شعب تخصصی برای جرایم زیستمحیطی
اعمال قوانین محیط زیستی در کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
بر اساس اصل 50 قانون اساسی مبانی حفاظت از محیط زیست یک تکلیف همگانی تلقی می شود و در قانون اساسی به عنوان یک قانون بنیادین به این امر توجه شده است. بر این اساس قوانین متعدد و مختلف درباره حفاظت از محیط زیست، جلوگیری از تخریب محیط زیست و دیگر آسیب های تهدید کننده محیط زیست تعریف شده است.
درضمن ماده 570 قانون مجازات اسلامی، قانون حفاظت از محیط زیست و دیگر قوانین عادی را می توان در زمینه حفاظت از محیط زیست نام برد، اما تاکنون هیچ یک از این قوانین و مجازات ها نتوانسته نسبت به نگهداری از محیط زیست بازدارنده باشد. قوانین در این جرم انگاری ها آن طور که باید و شاید کارساز نبوده و فاقد آثار بازدارندگی در تخریب محیط زیست بوده است.
برای تغییر بینش مخرب برخی شهروندان چه اقداماتی می توان انجام داد؟
محیط زیست به عنوان نسل سوم حقوق بشر نام برده می شود. امروزه این مهم به یک امر اساسی و حیاتی تبدیل شده است، اما تاکنون شهروندان، دولت، شرکت ها و سازمان های دولتی نتوانستند نسبت به اهمیت محیط زیست اقدامات موثر انجام دهند. برای مثال در مقوله آلودگی هوا شهروندان، شرکت ها، سازمان های دولتی و شهرداری ها مقصر هستند.
بنابراین مردم، دولت و دیگر سازمان های عمومی به اهمیت مبحث زیست محیطی توجه چندان ندارند. این بی توجهی و کم توجهی ها به محیط زیست باعث بروز بحران های زیست محیطی اساسی در جامعه شده است. از جمله این پیامدها می توان به بحران زیست محیطی در خوزستان، سیستان و بلوچستان، دریاچه ارومیه، از بین رفتن تالاب ها، خشکی رودخانه ها، ایجاد سیلاب های تند و دیگر موارد اشاره کرد.
درضمن بروز آلودگی هوا در تهران و دیگر کلانشهرهای کشور یک موج خطرناک در قالب مهاجرت شهروندان در آسیب ها و مخاطرات را به همراه داشته است. بنابراین قوانین موجود یا به شکل مناسب اجرا نشده یا در امر بازدارندگی زیست محیطی چندان موثر نبوده است. بنابراین باید دولت دوازدهم با رویکرد جدید و با همکاری مجلس، شورای شهر تهران و دیگر نهادها در این زمینه فعال تر به محیط زیست بپردازد. در این شرایط می توان با فرهنگسازی و بررسی مسائل آسیب زا جامعه را نسبت به محیط زیست به عنوان یک نعمت الهی دغدغه مند تربیت کرد.
در این شرایط برای نگهداری از محیط زیست چه اقداماتی می توان انجام داد؟
برای نگهداری از محیط زیست با ضعف قانون مواجه هستیم. همچنین بی مسئولیتی، کم توجهی دولت، سازمان های دولتی، عمومی و عملکرد نهادهای مدنی ضعیف در این زمینه و آشنا نبودن قوه قضائیه نسبت به تخریب محیط زیست و نبود شعب تخصصی زیست محیطی به عنوان یک عامل باعث شده تا در حوزه زیست محیطی به شکل مناسب اقدام نشود.
اگر امروزه شاهد تخریب و بی توجهی به مساله محیط زیست در کشور هستیم به دلیل آشنا نبودن افراد به جایگاه محیط زیست و حیات بشر است. برای مثال هم اکنون در کشورهای پیشرفته در زمینه محیط زیست سرمایه گذاری می شود و از سنین کودکی افراد را مدافع محیط زیست پرورش می دهند.
در سال های اخیر با بررسی کوه خواری، زمین خواری، جنگل خواری و دیگر مسائل مخرب محیط زیست باید گفت که در کشور ما هنوز مساله محیط زیست در فرهنگ، رفتار شهروندان و تصمیم گیران جامعه از اهمیت برخوردار نیست.
در این وضعیت اگر بازبینی و بازنگری در سیاست ها انجام نشود به نسبت بحران های محیط زیستی در کشور شدت یافته و آسیب های متعدد کشور را تهدید می کند. برای مثال با بررسی خسارت آلودگی هوا در شهر خوزستان و خسارت دریاچه ارومیه به مردم و دولت به دلیل اعمال سیاست های نادرست از سوی مسئولان در ادوار گذشته صدمات محیط زیستی آن همچنان طبیعت و مردم را تهدید می کند.
در حالی که اگر در آن دوران مسائل با توجه به مباحث زیست محیطی مورد توجه قرار می گرفت، طبیعتا جامعه با خسارت های دیگر روبه رو نمی شد. باید دانست که تاکنون هیچ یک از اعمال سیاست ها نتوانسته از شدت خسارت های زیست محیطی و ضررهای ناشی از آن بکاهد.
بنابراین باید با بازنگری در قوانین، اعمال سیاست ها و پیگیری امور گام های مناسب در این زمینه برداشته شود. برای ارتقای جایگاه محیط زیست در بین همگان نیازمند اعمال سیاست های تشویقی هستیم تا تنبیهی. در واقع در کشورهای پیشرفته مسائل زیست محیطی به بخشی از فرهنگ مردم تبدیل شده است.
زیست شهروندان به شدت با محیط زیست پیوند خورده است، اما در کشور ما با قوانین تنبیهی روبه رو هستیم. باید در اعمال سیاست ها و مجازات ها بازبینی شود و از تجارب دیگر کشورها برای احیای محیط زیست به شکل مناسب بهره برد.
برای مثال اگر در زمینه گرد و غبار راهکارهای تشویقی و تنبیهی درباره کشورهای مشکل ساز اعمال می شد معضل ریزگردها در خاورمیانه و سایر مناطق درگیر در جهان ساماندهی می شد. برای اینکه شهروندان تولید آلایند ه ها را متوقف کنند و حفظ محیط زیست را جدی بگیرند باید مکانیزم های تشویقی و بازدارنده در نظر گرفته شود. در این وضعیت با اقدامات فرهنگی می توان همگان را نسبت به محیط زیست دغدغه مند تربیت کرد و دیگر نیازی به اعمال قوانین تنبیهی نیست.
حکایت مصیبت شدن باران
چند سالی است که احتمال وقوع سیل و سیلاب ها تقریبا در تمام نقاط کره زمین وجود دارد. به گفته کارشناسان سیل ها اکنون بسیار زودتر از دوره های بازگشت طبیعی به وقوع می پیوندند. در 100 سال اخیر بیشتر سیل های ویرانگر جهان در کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه به ویژه در آسیا به وقوع پیوسته و هزاران نفر را به کام مرگ کشانده است. هرساله باران های موسمی کشورهای جنوب آسیا را در برمی گیرند که در اغلب موارد بارش این باران ها سبب وقوع سیلاب هایی عظیم و کشنده می شوند؛سیل هایی که اغلب صدها کشته و زخمی برجا می گذارند.
علاوه بر این بارش بسیار باران در برخی موارد سبب رانش زمین نیز می شود و ساکنان این مناطق را در گل و خاک مدفون می کنند. کشورهای جنوب آسیا کشورهایی سرسبز هستند و از کمبود یا نبود پوشش گیاهی مناسب رنج نمی برند، اما معمولا به علت عدم توسعه یافتگی و توسعه ناهمگون جمعیتی در این کشورها وقوع سیلاب در آنها بسیار ویرانگر است. سالانه بسیاری از افراد در بنگلادش به عنوان دومین کشور سیل خیز دنیا بر اثر سیل و وقوع طوفان کشته یا مفقود می شوند. این کشور توسعه نیافته درگیر فقر شدید و مشکلات اقتصادی است و به این دلایل اغلب خانه ها در قبال وقوع سیل مقاوم نیستند و به سادگی از بین می روند. بر اساس آمارهای ثبت شده بین المللی پس از کشورهای هند، بنگلادش و چین، ایران چهارمین کشور سیل خیز و دهمین کشور بلاخیز در دنیاست. سیلاب ها در میان شمار حوادث طبیعی بالاترین میزان خسارت را برای کشور به همراه می آورند.
سیل ها، حاصل دخالت های انسانی
در ایران به گواه شواهد موجود و آمارهای ارائه شده وقوع سیل در دهه های اخیر شدت گرفته است. سیل در زمره سوانح طبیعی دسته بندی می شود اما در ایران بیشتر سیل های رخ داده بیش از آنکه منشأ طبیعی داشته باشند، حاصل دخالت های انسانی در چرخه طبیعت هستند. برای مثال سیل شهر قم که در بستر خشکیده رودخانه قمرود در گرفت به سبب تغییر کاربری رودخانه به پارکینگ بود! در واقع بستر رودخانه خشکیده قمرود توسط شهرداری به پارکینگ تبدیل شده بود و پس از چندین سال کم بارشی در سال 88 استان قم، استانی پربارش شد و آب باران در بستر رودخانه ای جاری شد که مملو از خودروهای پارک شده بود! شدت بارندگی و طغیان رودخانه خشک شیراز در سال 95، مسیرهای کنار گذر این رودخانه را مسدود کرد. اما برخی همواره این سوال را در ذهن دارند که چگونه ایران در حالی که از کاهش بارش باران و خشکسالی رنج می برد هر ساله با سیلاب های مهیبی نیز مواجه است.
در واقع آنها گمان می برند که وقوع همزمان این دو پدیده آب و هوایی غیرممکن است. بر اساس نظر کارشناسان بازه های هیدرولوژیکی ایران نیز مانند همه کشورهای دنیا منظم است و در بازه زمانی هفت، هشت ساله از کم آبی به ترآبی و در بازه زمانی 28 یا 30 سال از یک ترسالی شدید به سوی یک خشکسالی شدید می رود. بعد از خشکسالی بحرانی سال 84، اکنون بازه زمانی 30 ساله بعدی شروع شده و کشور را دچار سیلاب های بحرانی کرده است. همچنین در بهترین شرایط و حتی اگر تمام کشورها به توافقات پاریس عمل کنند، افزایش 5/3 درجه ای دمای زمین اجتناب ناپذیر است و این امر در هلال خصیب که شامل شمال آفریقا، منطقه بین النهرین و ایران است دو برابر می شود. در نهایت، طبیعت سیر طبیعی خود را طی می کند اما کشور دچار نوعی آسیب پذیری در مقابل سیلاب ها شده است و افزایش خسارات سیل نیز ناشی از این آسیب پذیری است. تغییرات زیست محیطی، تخریب جنگل ها و مراتع، چرای بی رویه دام در بالادست سدها و مسدود کردن غالب رودخانه های کشور با دیواره های بتونی طی سال های اخیر سبب آسیب پذیری بیشتر کشور در مقابل سیلاب ها شده است. بر اساس آمار سازمان حفاظت محیط زیست، از 421 مورد سیل اتفاق افتاده از سال 1330 تا 1380 نزدیک به 74 درصد آن تنها مربوط به سال های 1360 تا 1380 می شود. یعنی در فاصله سال های 60 تا 80 میزان سیل 20 برابر شده در حالی که تغییرات زیادی در بارندگی های منطقه جز چند مورد استثنایی وجود نداشته است. در واقع خشکسالی هیدرولوژیکی تمام شده و اکنون دچار خشکسالی کشاورزی هستیم. منابع آب زیرزمینی به میزان بسیار زیادی کاهش یافته است و وقوع سیلاب ها نیز تاثیری در افزایش میزان این آب ها ندارند.
مافیای سدسازی، عدم لایروبی رودخانه ها
میزان ذخایر آب شیرین کشور بسیار کم شده است اما در مقابل به ویژه در فصل های بارانی سال شاهد وقوع سیل آب های فراوان هستیم. در کشور سیل خیزی مانند ایران می توان با مدیریت منابع آبی تهدید سیل ها را به فرصت تبدیل کرد. برخی اذعان دارند وقوع سیلاب ها دشت های کشور را تغذیه می کنند و آنها نباید مهار شوند. اما سوال این است که چگونه می توان جوابگوی خسارت مالی و جانی بسیاری شد که هموطنانمان از وقوع این سیلاب ها می بینند؟! غالب رودخانه های کشور به واسطه ساخت سدها روی آنها مسدود شده اند. ساخت سد سودهای کلانی را با خود به همراه می آورد که تنها برخی سرمایه گذاران از آن می گذرند. در کنار این معضل، هر ساله برنامه مدونی نیز برای لایروبی رودخانه ها و استخراج و جابه جایی خاک یا سنگ از آنها وجود ندارد. یکی از دلایل عمده این مساله، نبود اعتبارات کافی است که باید مسئولان به آن رسیدگی کنند.
کاهش جنگل ها، افزایش سیلاب ها
به گفته مشاور و مدیر کل دفتر حقوقی و امور مجلس سازمان حفاظت محیط زیست سطح ۲۵ میلیون هکتار جنگل های کشور در گذشته اکنون متاسفانه به ۱۴ میلیون هکتار کاهش یافته است. در واقع شاهد کاهش 11 میلیون هکتاری اراضی جنگلی کشور بوده ایم. ایران اقلیمی گرم و خشک دارد و کشور سرسبز، با مناطق جنگلی فراوان نیست. این منابع اندک طبیعی و جنگلی کشور نیز هر ساله به دلایل مختلفی مانند چرای بی رویه چهارپایان، آتش سوزی های گسترده در مناطق مختلف کشور و قاچاق هنگفت چوب کمتر از قبل می شوند. تاثیر کاهش میزان منابع طبیعی بر ایجاد و افزایش میزان سیل آب ها محرز است.
برای کاهش اثرات سیلاب ها جنگل ها را دریابید!
یک کارشناس محیط زیست در گفت و گو با آرمان درباره تاثیر کاهش بافت جنگلی در افزایش میزان خسارات ناشی از سیلاب ها می گوید: هر پایه درخت در زمان بارش باران 60 برابر وزن خود آب جذب می کند. طبیعتا این موضوع به کاهش اثرات مخرب بارش باران کمک می کند. محمدرضا کاوسی می افزاید: اگر حوزه های آبی مناطق درگیر سیل را به دقت مطالعه کنید در اکثر این مناطق بخش اعظم حوزه های درختی و درختچه ای از دست رفته و نابود شده اند. برای مثال بخش اعظمی از جنگل های نکا از بین رفته است، در گیلان و مازندران به وضوح می توان کاهش مناطق جنگلی را دید.
او تاکید می کند: یک کارشناس برجسته چندین سال قبل مساحت جنگل های ایران را 24 میلیون هکتار برآورد کرده بود. دکتر ساعی در آن زمان از امکانات و تجهیزات علمی پیشرفته برای بررسی میزان این جنگل ها برخوردار نبود، اما او این مطالعات را تقریبا دقیق انجام داد. از آن زمان تاکنون بیش از نیمی از این جنگل ها از بین رفته اند. کاوسی می افزاید: سازمان جنگل ها و مراتع درباره اعلام مساحت کنونی جنگل ها صادق نیست. بخش قابل توجهی از جنگل ها توسط این سازمان به شرکت های بهره بردار اجاره داده می شود. این شرکت ها از این جنگل ها بهره برداری می کنند اما برخی از سرمایه گذاران هرگز به کاشتن نهال در آنها دست نمی زنند. او تاکید می کند: طرح جنگل به معنی مطالعه جنگل و برداشت درختان جنگلی قابل برداشت است.
پس از قطع درختان در نهایت باید با ترتیب کشت مانند قبل نسبت به کاشت درختان جنگلی اقدام کرد و توالی درختان جنگلی و لایه بندی باید در زمان کشت رعایت شوند. کاوسی می افزاید: در اکثر مناطق مشاهده کردیم برداشت انجام شده در حالی که کاشت مجدد را انجام نداده اند یا در روشی ابتدایی در جنگل های برداشت شده درختان دیگری کاشته شده است که متعلق به آن اقلیم جغرافیایی نیست. برای مثال در جنگل های هیرکانی شمال سوزنی برگ ها کاشته شدند که متعلق به آن محیط نیستند. این گیاه شناس تاکید می کند: اگر مناطقی را که در آنها سیلاب رخ می دهد با مناطق مختلف جنگلی از دست رفته مقایسه کنیم متوجه انطباق این مناطق با یکدیگر می شویم.
در واقع بیشترین میزان سیلاب را در مناطقی شاهد هستیم که حوزه های جنگلی آنها کاهش یافته یا از بین رفته اند. کاوسی می افزاید: اگر در جنگل باران ببارد، آب باران در بازه زمانی سه، چهار ساعته به کف جنگل می رسد و جنگل های انبوه و در هم پوشیده اجازه رسیدن آب باران به سطح زمین را نمی دهند. بنابراین نبود درختانی که 60 برابر وزن خود آب باران را جذب می کنند ایجاد سیل آب می کند. در اکثر حوزه های آبگیر با مراتع گیاهی پرپشت نیز بیشتر در مناطقی سیل روان می شود که درختان و گونه های مراتعی آنها از دست رفته اند. او خاطرنشان می کند: حتی وجود درختان خشک شده نیز در افزایش تاثیرات مخرب سیلاب ها تاثیرگذارند. بخش زیادی از جنگل های زاگرس را طی سال های اخیر به دلایل مختلفی مانند گرم شدن زمین، ریزگردها و آتش سوزی ها از دست داده ایم . طبیعتا یکی از دلایل وقوع سیل در زاگرس نیز این موضوع است.