سلامت نیوز: در طرح پزشک خانواده تنها بحث پول و منابع اقتصادی مطرح نیست و بحث اصلی بر
سر این است که قرار است به یک جمعیت تعریفشده با یک دستورالعمل تعریفشده
بسته خدمتی تعریفشدهای ارائه شود، دستورالعملی که در آن کیفیت خدمات،
قیمتها و نحوه نظارت بر این موضوعات و جمعیتی که باید به آن خدمت ارائه
شود، کاملا مشخص است.
دکتر مسعود پزشکیان عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در هفته نامه سپید نوشت: آنچه هم اکنون قرار است به عنوان یکی از راههای اجرای طرح پزشک خانواده در استان قزوین به اجرا درآید بیشتر معطوف به منابع اقتصادی این طرح است...
در حالی که در طرح پزشک خانواده تنها بحث پول و منابع اقتصادی مطرح نیست و بحث اصلی بر سر این است که قرار است به یک جمعیت تعریفشده با یک دستورالعمل تعریفشده بسته خدمتی تعریفشدهای ارائه شود، دستورالعملی که در آن کیفیت خدمات، قیمتها و نحوه نظارت بر این موضوعات و جمعیتی که باید به آن خدمت ارائه شود، کاملا مشخص است. بر این اساس همه ابعاد طرح مورد توجه قرار گرفته و همه میدانند چه کسی مسوول است و چه کسی باید پاسخگوی مشکلات باشد، اما زمانی که بسته خدمتی و دستورالعمل دقیق، مشخص نیست نمیتوان خدمات قابلقبولی به جمعیت تحت پوشش ارائه داد. تنها مشکل طرح پزشک خانواده قیمت خدمات نیست بلکه کیفیت ارائه خدمات بخش مهمتری است که باید به آن توجه کرد. از این رو باید روشهای کار بر اساس توانمندی افراد و با توجه به شرایط هر منطقه تعریف شود نه اینکه برای همه یک نوع نسخه نوشت. برخی پزشکان توانمندی ارائه این خدمات و مدیریت منابع را ندارند و این موضوعی است که نباید به آن بیتوجه بود. زمانی که همه ابعاد یک طرح در کنار هم دیده نشود نمیتوان به موفقیت طرح امیدوار بود. پزشک خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. اجرای چنین طرحی به مدیریت، آموزش، برنامهریزی، پرسنل، هماهنگی بین بخشی، سیستم نظارتی و تکنیکهای آن نیاز دارد.
آنچه قرار است به عنوان یکی از روشهای طرح پزشک خانواده در قزوین به اجرا درآید همچون یک کار پیمانکاری است اما این موضوع زمانی جواب میدهد که بسته خدمتی و دستورالعمل کاملا مشخص باشد و بر اساس آن کار پزشک ارزیابی و نظارت شود. پرداخت منابع باید منوط به ارائه خدمات باشد نه اینکه منابعی پرداخت شود بدون اینکه مردم خدمتی دریافت کنند و کسی هم در این باره پاسخگو نباشد. زمانی که گایدلاین و دستورالعمل مشخصی وجود دارد پزشک میداند تا کجا حق دارد بیمار را نگه دارد و کجا باید او را ارجاع دهد اما اگر این دستورالعمل نباشد این امکان وجود دارد که پزشکی برای منافع اقتصادی بیشتر از ارجاع بیمار خودداری کند.
در این میان نقش نظارت نیز بسیار موثر است زیرا اصولا در کشور ما نبود نظارت باعث مشکلاتی میشود که لطمات جبرانناپذیری به کشور وارد میکند. همین نبود نظارت است که باعث از دست رفتن 3هزار میلیارد از پول کشور میشود و تنها وقتی متوجه میشویم که دیگر کار از کار گذشته است. در طرح پزشک خانواده نیز نباید بگذاریم کار یک بیمار به جایی برسد که عمق پیدا کند. یک پزشک باید به طور دقیق بداند که اولا چطور از بروز یک بیماری پیشگیری کند و وقتی بیماری پدید آمد چه زمانی بیمار را به سطوح بالاتر ارجاع دهد تا مشکل حاد نشود. این مسایل باید در دستورالعمل پزشک خانواده و آموزشهایی که به پزشک ارائه میشود، مشخصشده باشد تا بتوان بر کار پزشک نظارت داشت. زمانی که بستههای خدمتی تعریفشده باشد همه وظیفه خود را میدانند در حالی که هم اکنون این کار در کشور صورت نمیگیرد. به طور مثال یک رییس دانشگاه به طور دقیق تکلیف خود را نمیداند و مشخصا وظایفی برای او تعریف نشده است. وقتی هم که قرار است کارش ارزیابی شود نمیتوان به دلیل کاری که نکرده از او پاسخ خواست زیرا کاری برایش مشخص نشده است. مشکلاتی از این قبیل باعث میشود نظارتها بیبرنامه باشد و نظارت بیبرنامه هم بیشتر حالت تسویهحساب گروهی، جناحی و شخصی میگیرد. این برنامه است که همه موضوعات را منظم میکند و به امور نظم میدهد بنابراین مسوولان اجرای طرح پزشک خانواده ابتدا باید گایدلاین و بستههای خدمت را به طور دقیق و کامل مشخص کنند و سپس به اجرای طرح و تاکتیکهای مختلف اجرا بپردازند.
دکتر مسعود پزشکیان عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در هفته نامه سپید نوشت: آنچه هم اکنون قرار است به عنوان یکی از راههای اجرای طرح پزشک خانواده در استان قزوین به اجرا درآید بیشتر معطوف به منابع اقتصادی این طرح است...
در حالی که در طرح پزشک خانواده تنها بحث پول و منابع اقتصادی مطرح نیست و بحث اصلی بر سر این است که قرار است به یک جمعیت تعریفشده با یک دستورالعمل تعریفشده بسته خدمتی تعریفشدهای ارائه شود، دستورالعملی که در آن کیفیت خدمات، قیمتها و نحوه نظارت بر این موضوعات و جمعیتی که باید به آن خدمت ارائه شود، کاملا مشخص است. بر این اساس همه ابعاد طرح مورد توجه قرار گرفته و همه میدانند چه کسی مسوول است و چه کسی باید پاسخگوی مشکلات باشد، اما زمانی که بسته خدمتی و دستورالعمل دقیق، مشخص نیست نمیتوان خدمات قابلقبولی به جمعیت تحت پوشش ارائه داد. تنها مشکل طرح پزشک خانواده قیمت خدمات نیست بلکه کیفیت ارائه خدمات بخش مهمتری است که باید به آن توجه کرد. از این رو باید روشهای کار بر اساس توانمندی افراد و با توجه به شرایط هر منطقه تعریف شود نه اینکه برای همه یک نوع نسخه نوشت. برخی پزشکان توانمندی ارائه این خدمات و مدیریت منابع را ندارند و این موضوعی است که نباید به آن بیتوجه بود. زمانی که همه ابعاد یک طرح در کنار هم دیده نشود نمیتوان به موفقیت طرح امیدوار بود. پزشک خانواده نیز از این قاعده مستثنی نیست. اجرای چنین طرحی به مدیریت، آموزش، برنامهریزی، پرسنل، هماهنگی بین بخشی، سیستم نظارتی و تکنیکهای آن نیاز دارد.
آنچه قرار است به عنوان یکی از روشهای طرح پزشک خانواده در قزوین به اجرا درآید همچون یک کار پیمانکاری است اما این موضوع زمانی جواب میدهد که بسته خدمتی و دستورالعمل کاملا مشخص باشد و بر اساس آن کار پزشک ارزیابی و نظارت شود. پرداخت منابع باید منوط به ارائه خدمات باشد نه اینکه منابعی پرداخت شود بدون اینکه مردم خدمتی دریافت کنند و کسی هم در این باره پاسخگو نباشد. زمانی که گایدلاین و دستورالعمل مشخصی وجود دارد پزشک میداند تا کجا حق دارد بیمار را نگه دارد و کجا باید او را ارجاع دهد اما اگر این دستورالعمل نباشد این امکان وجود دارد که پزشکی برای منافع اقتصادی بیشتر از ارجاع بیمار خودداری کند.
در این میان نقش نظارت نیز بسیار موثر است زیرا اصولا در کشور ما نبود نظارت باعث مشکلاتی میشود که لطمات جبرانناپذیری به کشور وارد میکند. همین نبود نظارت است که باعث از دست رفتن 3هزار میلیارد از پول کشور میشود و تنها وقتی متوجه میشویم که دیگر کار از کار گذشته است. در طرح پزشک خانواده نیز نباید بگذاریم کار یک بیمار به جایی برسد که عمق پیدا کند. یک پزشک باید به طور دقیق بداند که اولا چطور از بروز یک بیماری پیشگیری کند و وقتی بیماری پدید آمد چه زمانی بیمار را به سطوح بالاتر ارجاع دهد تا مشکل حاد نشود. این مسایل باید در دستورالعمل پزشک خانواده و آموزشهایی که به پزشک ارائه میشود، مشخصشده باشد تا بتوان بر کار پزشک نظارت داشت. زمانی که بستههای خدمتی تعریفشده باشد همه وظیفه خود را میدانند در حالی که هم اکنون این کار در کشور صورت نمیگیرد. به طور مثال یک رییس دانشگاه به طور دقیق تکلیف خود را نمیداند و مشخصا وظایفی برای او تعریف نشده است. وقتی هم که قرار است کارش ارزیابی شود نمیتوان به دلیل کاری که نکرده از او پاسخ خواست زیرا کاری برایش مشخص نشده است. مشکلاتی از این قبیل باعث میشود نظارتها بیبرنامه باشد و نظارت بیبرنامه هم بیشتر حالت تسویهحساب گروهی، جناحی و شخصی میگیرد. این برنامه است که همه موضوعات را منظم میکند و به امور نظم میدهد بنابراین مسوولان اجرای طرح پزشک خانواده ابتدا باید گایدلاین و بستههای خدمت را به طور دقیق و کامل مشخص کنند و سپس به اجرای طرح و تاکتیکهای مختلف اجرا بپردازند.