سلامت نیوز: بخشی از افراد جامعه نیازهایی دارند که بستر و شرایط لازم برای تحقق این
نیازها در جامعه وجود ندارد و این بخش از جامعه آن نیازها را در قالب یک
نظام ارتباطی ویژه که به نوعی پنهانی و منفی است به این شکل برطرف میکنند.
درباره بحث مزاحمتهای خیابانی، باید گفت این مبحث جای کار زیادی دارد زیرا هنوز حتی تعریف درست و واحدی از آن وجود ندارد. به طوری که میتوان مزاحمتهای خیابانی را شامل همه انواع مزاحمتهایی که شهروندان با آنها روبهرو هستند هم دانست مثلا تکدیگری که چهره شهر را خراب میکند و باعث آزار افراد جامعه میشود. اما به طور کلی و در تعریفی که در ذهن عموم افراد جامعه از این کلمه وجود دارد آن را شامل رفتارهای ارتباطی ناهنجاری میدانند که عموما هم برای زنان پیش میآید از جمله چراغ زدن، متلک گفتن، بوق زدن، تماسهای فیزیکی در اماکن عمومی، به کار بردن الفاظ زشت و ناپسند.میتوان گفت مزاحمتهای خیابانی یک نوع برقراری ارتباط تربیت نشده به شمار میرود و با نگاه کارکردی به نظام ارتباطات خیابانی میتوان مشاهده کرد که این ارتباطها وظیفه و خدمتی را ارائه میدهند؛ هرچند که این کارکرد منفیست.
اما باید پرسید که چه عواملی باعث میشود افراد به این کار روی بیاورند؟ از جمله این عواملی که میتوان به آنها اشاره کرد این است که این نظام ارتباطی که به صورت خاص در پهنهای به نام خیابان رخ میدهد، در حال نیاز به پاسخهایی ست. بخشی از افراد جامعه نیازهایی دارند که بستر و شرایط لازم برای تحقق این نیازها در جامعه وجود ندارد و این بخش از جامعه آن نیازها را در قالب یک نظام ارتباطی ویژه که به نوعی پنهانی و منفی است به این شکل برطرف میکنند.
با چنین تعریفی، از یک نگاه این مزاحمتها حالت طبیعی دارد یعنی درست است که عدهای نمیخواهند این اتفاق برایشان بیفتد اما برخی از کسانی که مزاحم میشوند و برخی از کسانی که قربانی این مزاحمتها میشوند، این مسئله را پذیرفتهاند.نگرانی که در این میان وجود دارد این است که این مسئله به هنجارهای پذیرفته شده جامعه تبدیل نشود. ارزشهای جامعه ما این الگوی رفتاری را نمیپذیرد و با آن انطباق ندارد و چنین رفتارهایی را پشتیبانی نمیکند اما با بیشتر شدن نیازهای ارتباطی افراد، با کمتر شدن فضاهایی برای ارتباط برقرار کردن و با آموزش نگرفتن رفتارهای درست، احتمال دارد این مزاحمتها هم بیشتر شود و به همان اندازه از حساسیت جامعه کمتر شده و قبح این رفتار از بین برود.از سوی دیگر، مدیریت شهری هم میتواند در کاهش این آسیب اجتماعی نقش داشته باشد.
درصد زیادی از بروز این اتفاقها به این مسئله برمیگردد که شهر را خوب تعریف نکردهایم و شهروندانمان را جامعهپذیر نکردهایم. نکته بعدی این است که این مزاحمتها خیلی جدی تلقی نمیشود و از سوی رسانهها، نخبهها و کارشناسان به صورت مداوم اطلاعرسانی و آگاهسازی نمیشود بلکه به صورت جزیرهای عمل شده و هر از گاهی مطرح و دوباره به فراموشی سپرده میشود.با توجه به این مسائل، لازم است مسئولان و خانوادهها به نیازهای جوانان بها داده و از کنار آنها سرسری رد نشوند بلکه با آموزش، ایجاد راهکارهای قانونی و برنامهریزی مناسب شهری، افراد جامعه را به سمت الگوهای درست رفتاری و ارتباطی سوق دهند.
منبع: قانون
درباره بحث مزاحمتهای خیابانی، باید گفت این مبحث جای کار زیادی دارد زیرا هنوز حتی تعریف درست و واحدی از آن وجود ندارد. به طوری که میتوان مزاحمتهای خیابانی را شامل همه انواع مزاحمتهایی که شهروندان با آنها روبهرو هستند هم دانست مثلا تکدیگری که چهره شهر را خراب میکند و باعث آزار افراد جامعه میشود. اما به طور کلی و در تعریفی که در ذهن عموم افراد جامعه از این کلمه وجود دارد آن را شامل رفتارهای ارتباطی ناهنجاری میدانند که عموما هم برای زنان پیش میآید از جمله چراغ زدن، متلک گفتن، بوق زدن، تماسهای فیزیکی در اماکن عمومی، به کار بردن الفاظ زشت و ناپسند.میتوان گفت مزاحمتهای خیابانی یک نوع برقراری ارتباط تربیت نشده به شمار میرود و با نگاه کارکردی به نظام ارتباطات خیابانی میتوان مشاهده کرد که این ارتباطها وظیفه و خدمتی را ارائه میدهند؛ هرچند که این کارکرد منفیست.
اما باید پرسید که چه عواملی باعث میشود افراد به این کار روی بیاورند؟ از جمله این عواملی که میتوان به آنها اشاره کرد این است که این نظام ارتباطی که به صورت خاص در پهنهای به نام خیابان رخ میدهد، در حال نیاز به پاسخهایی ست. بخشی از افراد جامعه نیازهایی دارند که بستر و شرایط لازم برای تحقق این نیازها در جامعه وجود ندارد و این بخش از جامعه آن نیازها را در قالب یک نظام ارتباطی ویژه که به نوعی پنهانی و منفی است به این شکل برطرف میکنند.
با چنین تعریفی، از یک نگاه این مزاحمتها حالت طبیعی دارد یعنی درست است که عدهای نمیخواهند این اتفاق برایشان بیفتد اما برخی از کسانی که مزاحم میشوند و برخی از کسانی که قربانی این مزاحمتها میشوند، این مسئله را پذیرفتهاند.نگرانی که در این میان وجود دارد این است که این مسئله به هنجارهای پذیرفته شده جامعه تبدیل نشود. ارزشهای جامعه ما این الگوی رفتاری را نمیپذیرد و با آن انطباق ندارد و چنین رفتارهایی را پشتیبانی نمیکند اما با بیشتر شدن نیازهای ارتباطی افراد، با کمتر شدن فضاهایی برای ارتباط برقرار کردن و با آموزش نگرفتن رفتارهای درست، احتمال دارد این مزاحمتها هم بیشتر شود و به همان اندازه از حساسیت جامعه کمتر شده و قبح این رفتار از بین برود.از سوی دیگر، مدیریت شهری هم میتواند در کاهش این آسیب اجتماعی نقش داشته باشد.
درصد زیادی از بروز این اتفاقها به این مسئله برمیگردد که شهر را خوب تعریف نکردهایم و شهروندانمان را جامعهپذیر نکردهایم. نکته بعدی این است که این مزاحمتها خیلی جدی تلقی نمیشود و از سوی رسانهها، نخبهها و کارشناسان به صورت مداوم اطلاعرسانی و آگاهسازی نمیشود بلکه به صورت جزیرهای عمل شده و هر از گاهی مطرح و دوباره به فراموشی سپرده میشود.با توجه به این مسائل، لازم است مسئولان و خانوادهها به نیازهای جوانان بها داده و از کنار آنها سرسری رد نشوند بلکه با آموزش، ایجاد راهکارهای قانونی و برنامهریزی مناسب شهری، افراد جامعه را به سمت الگوهای درست رفتاری و ارتباطی سوق دهند.
منبع: قانون