Quantcast
Channel: سلامت نیوز
Viewing all 93435 articles
Browse latest View live

حریق پاساژ حقیقت در خیام/ اورژانس به محل حادثه اعزام شد

$
0
0
سلامت نیوز:معاون عملیات سازمان اورژانس کشور عنوان کرد: امدادرسانی در پاساژ حقیقت که دچار آتش سوزی شده، ادامه دارد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از آنا،حسن نوری، معاون عملیات سازمان اورژانس کشور از آتش سوزی در پاساژ حقیقت خیابان خیام خبر داد و گفت: این حادثه ساعت 09:37 به مرکز اورژانس تهران اعلام و بلافاصله نیروهای امدادی به محل حادثه اعزام شدند. وی با بیان اینکه سه دستگاه آمبولانس و یک دستگاه اتوبوس آمبولانس به محل حادثه اعزام شده است، افزود: امدادرسانی نیروهای امدادی هم چنان ادامه دارد و هنوز اطلاعات تکمیلی در خصوص مصدومان احتمالی این حادثه وجود ندارد.

شوهر همسرکش را شناسایی کنید

$
0
0
سلامت نیوز:پلیس اگاهی از مردم خواست مرد همسرکش که 7 ماه قبل همسرش را به قتل رسانده بود را شناسایی کنند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از میزان، ساعت 8 صبح روز 16 بهمن ماه گذشته از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 وقوع قتل در خیابان مرزداران - خیابان ابراهیمی به کلانتری 139 مرزداران اعلام شد. با حضور مأموران در محل و انجام بررسی های اولیه مشخص شد خانمی 30 ساله بنام آمنه در داخل منزلش با ضربات متعدد جسم تیز به قتل رسیده است. با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمـد" و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه 27 تهران ، پرونده در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. پدر مقتول که با حضور در محل جنایت با جسد دخترش مواجه شده و موضوع را به پلیس اطلاع داده بود ، پس از حضور کارآگاهان در صحنه جنایت به آنها گفت: طبق روال هر روز برای بردن دخترم به محل کارش ، به دنبال او رفتم اما او از خانه اش بیرون نیامد.چند بار زنگ خانه را زدم اما او در را باز نکرد.چند بار با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم اما باز هم پاسخگو نبود. به همسرش زنگ زدم اما او نیز تلفن همراهش را پاسخگو نبود. سریعا به نشانی مدرسه ی نوه ام هلیا رفتم و کلید منزلشان را گرفتم. هلیا عنوان داشت که پدرش او را طبق روال هر روز به مدرسه رسانده، به سرعت خودم را به منزل دخترم رسانده و وارد خانه شدم. پس از ورود به خانه ، دخترم را داخل اتاق خواب در حالیکه یک قبضه چاقوی آشپزخانه هنوز داخل سینه اش قرار داشت، در داخل اتاق خواب پیدا کردم. دخترم مرده بود و نفس نمی کشید از همسایگان کمک خواستم و ... " . هلیا نیز پس از حضور در خانه و اطلاع از مرگ مادرش ، در خصوص آخرین باری که با مادرش خداحافظ کرد به کارآگاهان گفت: امروز ساعت 7 صبح از خواب بیدار شدم ؛ پدرم برایم صبحانه درست کرد و آنرا داخل کیفم گذاشت و به من گفت: برو پائین تا من هم بیایم" و سوئیچ خودرو پژو پارس سفید خودش را به من داد تا سوار شوم و گفت من 5 دقیقه دیگر می آیم. یادم افتاد که توپ تنیس خودم را بر نداشتم. برگشتم بالا مادرم در پذیرایی نشسته بود و داشت گوشی تلفن همراهش را چک می کرد، با مادرم به دنبال توپ تنیس گشتیم اما پیدا نکردیم.من پائین رفتم و پدرم 5 دقیقه ی بعد آمد ؛ در مسیر مدرسه پدرم مرتبا می گفت : "مواظب خودت باش" و چندین بار این جمله را تکرار کرد ! کاری که پیش از این هیچگاه از پدرم ندیده بودم ؛ پدر و مادرم روز جمعه با هم دعوا کرده بودند و من صدای مشاجره آنها را از داخل اتاق می شنیدم. کارآگاهان در ادامه و با تحقیقات از همسایگان و اهالی مجتمع مسکونی اطلاع پیدا کردند که نزاع و درگیری مقتول با همسرش بنام ابوالفضل 33 ساله) دارای سابقه قبلی بوده و حتی در چند مورد نیز به علت شدت درگیری هایشان از سوی همسایگان مورد اعتراض قرار گرفته اند. بنا بر اظهارات صریح همسایگان همسر مقتول چند بار در اظهاراتش عنوان کرده بود که سرانجام یک روز همسرش را به قتل می رساند. با توجه به شواهد و دلایل بدست آمده مبنی بر ارتکاب جنایت توسط همسر مقتول ، کارآگاهان به قصد انجام تحقیقات به محل کار ابوالفضل در شهرستان شهریار اعزام شدند. ابوالفضل مالک یک کارگاه بتون ریزی در شهریار است اما بنا بر اظهارات کارگران کارگاه او از روز جنایت هیچ مراجعتی به کارگاه خود نداشته است. در ادامه ، تحقیقات از خانواده ابوالفضل در دستور کار کارآگاهان قرار گرفت اما آنها نیز در اظهاراتی مشابه مدعی شدند که از ابوالفضل هیچگونه اطلاعی ندارند. مرکز اطلاع رسانی پلیس آگاهی تهران بزرگ با انتشار این خبـر اعلام کرد: در ادامه رسیدگی به پرونده و به جهت شناسایی و دستگیری همسر مقتول به عنوان تنها مظنون و متهم پرونده، دستور انتشار بدون پوشش تصویر "ابوالفضل . ش" از سوی بازپرس پرونده صادر شده است ؛ لذا از شهروندان محترم که موفق به شناسایی تصویر این شخص به عنوان قاتل متواری شده و اطلاعاتی در خصوص نشانی و محل مخفیگاه و یا محل های تردد وی دارند درخواست می شود تا هرگونه اطلاعات خود را از طریق شماره تماس 51055428 در اختیار کارآگاهان اداره ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار دهنـد.

دفاع رییس جمهور از وزیر بهداشت/طرح تحول بار سنگینی بر دوش وزارت بهداشت بود

$
0
0
سلامت نیوز:رئیس جمهور در نطق پایانی دفاع از وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم با اشاره به خدمات وزیر بهداشت برای نظام سلامت کشورمان، به اصلاح طرح تحول سلامت اشاره کرد و گفت: نمی خواهم بگویم طرح تحول نیاز به اصلاح ندارد ، دارد.همه وزرا موظف هستند کیفیت خدمات را بالا ببرند. به گزارش سلامت نیوز، حسن روحانی گفت: دکتر هاشمی جز وزرایی است که همه شما خدماتشان را به خوبی دیده اید و می شناسید. طرح تحول سلامت بار سنگینی بر دوش وزارتخانه بود و ,وزیر بهداشت خوب حرکت کرد. وی در ادامه تاکید کرد: البته در سال ۹۴ وضع اقتصادی ما مثل ۹۳ نبود و دکتر هاشمی تحت فشار قرار گرفتند. نمی خواهم بگویم طرح تحول نیاز به اصلاح ندارد ، دارد.همه وزرا موظف هستند کیفیت خدمات را بالا ببرند.سالانه یک میلیون به جمعیت کشور اضافه می شود لذا باید خدمات بیشتری را ارایه کنیم هم از لحاظ کمیت و هم از کیفیت ، هنر این است که چون منابع ما محدود است از این منابع بتوانیم به گونه ای استفاده کنیم که در زمینه بهداشت و درمان بار مردم کمتر با کیفیت بیشتر برای آنها باشد.

آزار کودکان از طرف مادران معتاد

$
0
0
سلامت نیوز:رسانه ای شدن دو مورد کودک آزاری فجیع در دو روز گذشته موجی از واکنش ها را نسبت به معضلی برانگیخته است که بنا بر قرائن و شواهد موجود ارتباط تنگاتنگی با دیگر آسیب های اجتماعی ازجمله اعتیاد دارد. به گزارش سلامت نیوز،آرمان نوشت: کودک آزاری معضلی نیست که مربوط به دیروز و امروز باشد یا حتی میزان آن افزایش پیدا کرده باشد، بلکه در سال های اخیر حساسیت نسبت به آن بیشتر شده و فعالان حوزه کودکان خواستار اصلاحات قانونی در راستای کنترل و کاهش این آسیب اجتماعی هستند. در حالی که در هفته های اخیر وقوع چند مورد کودک آزاری که به مرگ چند کودک بی گناه انجامیده، حساسیت نسبت به این معضل را افزایش داده، در روز های اخیر بار دیگر مواردی از کودک آزاری رسانه ای شده است. روز جمعه منابع خبری از آزار یک کودک ۱۵ ماهه در سیرجان خبر دادند و روز گذشته علاوه بر اینکه جزئیات تازه ای از این کودک آزاری منتشر شد، خبر رسید که یک کودک ۱۰ ساله نیز در کرمانشاه به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. وجه مشترک هر دوی این اتفاقات تلخ، اعتیاد مادران به موادمخدر بوده که لزوم تسهیل در سلب سرپرستی والدین فاقدصلاحیت را دوچندان می کند.

رئیس اورژانس اجتماعی کشور با اعلام وقوع کودک آزاری در کرمان گفت: کودک یک سال و سه ماهه پنجشنبه شب با شکستگی استخوان هر دو دست و بریدگی بسیار شدید در مچ دست توسط اورژانس سیرجان به بیمارستان امام رضا(ع) منتقل شد. مدیرکل بهزیستی استان کرمان، درباره این کودک اظهار داشت: تحقیقات در حال انجام است تا مظنون پرونده با هماهنگی قوه قضائیه احضار شود و کودک آزاردیده به احتمال زیاد دچار اعتیاد است که درمان اعتیاد او نیز در ادامه کارهای درمانی دنبال می شود. همزمان دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه نیز از مصدومیت شدید و بستری شدن دختربچه ای 10 ساله در یکی از بیمارستان های این شهر خبر داد که حسب گزارش های اولیه اتهام کودک آزاری و ضرب وجرح عمدی متوجه مادر معتاد این دختر خردسال است. بدسرپرست تنهاتر است! در جامعه کنونی ایران به واقع کودکانی که والدینی معتاد یا بدون صلاحیت دارند از کودکان بی سرپرست سختی بیشتری می کشند. تصور آنکه کودکی از سوی پدر و مادر با قساوت تمام مورد آزارهای روحی و جسمی قرار بگیرد زجرآور و غیرقابل تحمل است.

جزئیات کودک آزاری پسر ۱۵ ماهه

رئیس اورژانس اجتماعی کشور گفت: کودک یک سال و سه ماهه پنجشنبه شب با شکستگی استخوان هر دو دست و بریدگی بسیار شدید در مچ دست توسط اورژانس سیرجان به بیمارستان امام رضا(ع) منتقل شد و در پی این گزارش ماموران اورژانس اجتماعی به بیمارستان اعزام شدند تا این مساله را به طور دقیق مورد بررسی قرار دهند. حسین اسدبیگی در ادامه تاکید کرد که علاوه بر جراحت هایی که موجب انتقال این کودک به بیمارستان شده است، نشانه هایی از آثار سوختگی توسط سیگار نیز روی بدن این کودک دیده می شود. او بیان داشت: پدر این کودک در زندان است، با مادر این کودک تماس تلفنی داشته ام که در این تماس تلفنی مدعی شد وقتی این اتفاق افتاده، در خواب بوده است و این مشکل توسط پسرعمه این کودک به وجود آمده است. باید ادعای مادر این کودک بررسی شود، چراکه آثار سوختگی با سیگار روی بدن این کودک مشاهده می شود.

همچنین در اظهارنظر دیگری درباره این حادثه مدیرکل بهزیستی استان کرمان نیز جزئیات دیگری از این کودک آزاری در سیرجان اعلام کرد. عباس صادق زاده با بیان اینکه ما براساس تکلیف کارهای مددکاری را آغاز کرده ایم، اظهار کرد: پدر این کودک آسیب دیده به دلیل قاچاق موادمخدر در زندان به سر می برد و مادر دچار اعتیاد است و زندگی پرتلاطمی دارند و فرزند شش ساله این خانواده نیز در معرض اعتیاد و خطر است که برای جداکردن این فرزند از مادر پیگیر حکم قضائی هستیم. او در ادامه با اشاره به صدمات واردشده به کودک سیرجانی گفت: این کودک با جسم سخت و احتمالا چاقو یا قمه مورد حمله قرار گرفته که مادرش اظهار کرده عموی کودک او را مورد آزار قرار داده و روایت دیگر مبنی بر ارتکاب حمله توسط فرزند عموی کودک است. صادق زاده افزود: تحقیقات در حال انجام است تا مظنون پرونده با هماهنگی قوه قضائیه احضار شود و کودک آزاردیده به احتمال زیاد دچار اعتیاد است که درمان اعتیاد او نیز در ادامه کارهای درمانی دنبال می شود. او گفت: این کودک آسیب های روحی شدید و ضایعات جسمی دیگری نیز دارد که باید شناسایی شود و مددکاران به شدت پیگیر کار هستند.

کودک آزاری دختر بچه 10 ساله

دادستان عمومی و انقلاب کرمانشاه، درباره حادثه کودک آزاری دختربچه 10 ساله توسط مادر معتاد خود گفت: براساس گزارش کلانتری13 کرمانشاه هفته گذشته دختر خردسال 10ساله ای به نام سارینا به دلیل صدمات شدید وارده و آثار جراحت در بخش های مختلف بدن به بیمارستانی در کرمانشاه منتقل شده و قادر به صحبت هم نبوده است. به گفته محمد حسین صادقی، پس از اعلام گزارش این پرونده، با قید فوریت دادستان شخصا دستور رسیدگی صادر کرد و تحقیقات در این زمینه آغاز شده است. او با ابراز تاسف نسبت به این حادثه تاکید کرد: نتیجه تحقیقات اولیه انجام شده حکایت از توجه اتهام به مادر معتاد این کودک دارد که نسبت به جلب و دستگیری او به اتهام کودک آزاری و ایراد ضرب وجرح عمدی اقدام شده و تحقیقات در حال انجام است. به گفته صادقی مادر این کودک معتاد به ماده مخدر شیشه است.

کودکان در معرض خطر را دریابید!

یک حقوقدان و فعال حقوق کودکان در گفت وگو با آرمان می گوید: صرف نظر از قوانین، باور ذهنی حاکم بر رویه قضائی کشور آن است که کودک تا هر زمان که بتواند باید در بستر خانواده نگه داشته شود. هرچند براساس قوانین، اعتیاد صلاحیت حضانت را از والدین سلب می کند، اما در عمل در بیشتر اوقات قاضی حکم به بازگشت کودک به دلیل ترک اعتیاد موقت پدر یا مادر می دهد. مونیکا نادی می افزاید: واژه کودک در معرض خطر در فرهنگ حقوقی کشور وجود ندارد. او تاکید می کند: یکی از امتیازات لایحه حقوق کودکان و نوجوانان که اکنون در مجلس است به رسمیت شناختن وضعیت این کودکان است. در صورت تصویب این لایحه، قانونگذار ملزم است سازوکارهایی در قوانین به منظور حمایت از کودکان در معرض خطر پیش بینی کند.

کودکانی که والدین معتاد دارند در معرض آزاد و اذیت والدین معتاد خود قرار گرفته و بزه دیده یا تحت تاثیر آنها، بزهکار و مرتکب جرم می شوند. این کودکان نیازمند مراقبت ها و حمایت های ویژه ای هستند و درواقع علاوه بر آسیب پذیری به سبب قرار داشتن در سنین کودکی، آسیب دیده نیز هستند. نادی می افزاید: اکنون غفلت و مسامحه والدین در قوانین کشور جرم انگاری نشده است، اما لایحه تصویب نشده غفلت و مسامحه والدین را جرم تلقی کرده و علاوه بر تعیین مجازات امکان صدور احکام جایگزین را نیز به قاضی داده است. او خاطرنشان می کند: اگر پدر یا مادر معتادی نسبت به فرزند خود کوتاهی می کند به مراکز ترک اعتیاد معرفی می شود یا به صورت اجباری تحت آموزش نحوه برخورد با کودک قرار می گیرد. نادی در پایان می گوید: در حال حاضر متاسفانه نظارت کافی و قوانین پیشگیرانه در این حوزه وجود ندارد. بسیار قابل پیش بینی است که والدین معتاد نمی تواند امنیت روانی فرزند خود را فراهم کند و کودکان در این خانواده ها در معرض خطر قرار می گیرند.

به این دلایل انگشتان دستتان خواب می روند!

$
0
0
سلامت نیوز:متخصص طب فیزیکی و توانبخشی با اشاره به مشکل خواب رفتن دست گفت: این مشکل به دلیل یک بیماری بروز می کند که باید آن را درمان کرد.
به گزارش سلامت نیوز، جام جم نوشت:حبیب مفخم، متخصص طب فیزیکی و توانبخشی گفت: خواب رفتن انگشتان دست، به ویژه در هنگام استفاده از تلفن یا کارهای دستی یا حالت شدیدتر آن در زمان خواب که منجر به بیدار شدن فرد می شود و با تکان دادن و حرکت هایی در ناحیه مچ دست تسکین پیدا می کند، می تواند نشانه ای از بیماری به نام تونل مچ دستی می اندازد که در اصطلاح به شکل مخفف به آن cts می گویند. وی در رادیو سلامت ادامه داد: بیماری تونل مچ دستی به علت تحت فشار قرار گرفتن عصبی به اسم عصب مدین، موجب خواب رفتن انگشتان دست به ویژه در زمان خواب می شود. این متخصص طب فیزیکی و توانبخشی عنوان کرد: عصب مدین، عصبی است که انگشت شصت ، انگشت نشانه، انگشت بلند یا وسطی و نیمی از انگشت حلقه را که به سمت انگشت بلند دست است، عصب دهی می کند، فشار روی این عصب در ناحیه مچ باعث خواب رفتن انگشتان دست به ویژه در زمان خواب می شود و تشخیص این مشکل از طریق بررسی نوار عصب و عضله، صورت می گیرد. وی در خصوص درمان بیماری تونل مچ دستی گفت: درمان های بسیار مناسبی برای این مشکل وجود دارد. استفاده از روش های فیزیوتراپی و یا استفاده از مچ بند در زمان خواب و بیداری و تزریق کورتکلستروئید ها در کنار عصب باعث خواهد شد که التهاب و فشار در ناحیه تونل مچ دستیکاهش پیدا کند و منجر به بهبود علائم شود. این متخصص طب فیزیکی و توانبخشی اظهار کرد : اگر مشکل خواب رفتن انگشتان دست با این روش ها رفع نشود بایستی عمل جراحی انجام شود که با ایجاد شکاف مختصر و کوچکی در ناحیه مچ دست، عصب از فشار رها می شود و علائم، بهبود پیدا می کنند.

جنگل می‌سوزد؛ اما دلسوز ندارد

$
0
0
سلامت نیوز:جنگل های کشور طعمه حریق می شود. این داستان غم انگیزی است که هر سال تکرار می شود، اما از خسارت های سنگینی که به کشور تحمیل می کند، آن گونه که باید درس گرفته نمی شود.

به گزارش سلامت نیوز، جام جم نوشت: خبرهای آتش سوزی در جنگل های زاگرس، هر سال با گرم شدن هوا در بهار و تابستان در صفحات روزنامه ها یا در دنیای مجازی چند روزی منتشر می شود، اما خیلی زود در میان خبرهای دیگر گم می شود و اثری از آنها باقی نمی ماند. همان طور که آتش در جنگل های کشور زبانه می کشد با گذر زمان حساسیت نسبت به آن کاهش پیدا می کند و خیلی زمان نمی برد که خبر آتش سوزی به خبری عادی بدل می شود، چراکه داستان مقابله با آتش سوزی جنگل های کشور هیچ وقت جدی گرفته نمی شود تا راهکارهایی که برای آن وجود دارد، به شکل درست اجرایی شود.

بی خبر از داغ جنگل

یکی از علل این که آتش سوزی جنگل های کشور خسارت زیادی به جا می گذارد، این است که مسئولان خیلی دیر از وقوع این حوادث اطلاع پیدا می کنند. خبر بیشتر آتش سوزی ها از طریق بومیان مناطق جنگلی به سازمان های مسئولی نظیر سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیز داری کشور اعلام می شود.

کمبود جنگلبان، دلیل دیگری است که باید به آن اشاره کرد،زیرا مناطق تحت پوشش جنگل بانان ایرانی آنقدر گسترده است که آنها نمی توانند نسبت به جرایمی که در محدوده شان اتفاق می افتد، مانند قاچاق چوب بموقع باخبر شوند.

این روزها در کشورهای توسعه یافته به منابع طبیعی توجه زیادی می شود و آنها سعی می کنند، با تامین نیروی انسانی کافی و بهره گرفتن از فناوری و آگاه سازی جوامع محلی برای حفظ این سرمایه ها تلاش کنند.

جنگلبان کاربلد

مساله دیگری که به گسترش آتش سوزی جنگل های کشور دامن می زند، چیزی نیست جز بی اطلاعی برخی جنگلبانان در خصوص نحوه مقابله با بحران.

برخی کارشناسان ادعا می کنند، حدود 50 درصد از نیروهای سازمان جنگل ها از تخصص های لازم برخوردار نیستند و باید آنها را در گروه کارمندان جای داد، نه افرادی که قادرند در مواقع بحران وارد عمل شوند و از جنگل های کشور مراقبت کنند.

سازمان جنگل ها باید برای بالابردن سطح آگاهی و مهارت نیروهای خود تلاش بیشتری کند و شرایطی فراهم آورد تا افراد علاقه مند به حفظ منابع طبیعی در این نهاد به کار گرفته شوند، زیرا تازمانی که شخص به حفظ منابع طبیعی کشور تمایل و علاقه ای نداشته باشد، نمی توان امیدوار بود که او قدمی هرچند کوچک برای حفظ سرمایه های کشور بردارد.

به این ترتیب دولت باید این اجازه را به سازمان جنگل ها بدهد که از بین نیروهای توانمند و علاقه مند تعدادی جنگلبان استخدام کند، افرادی که باید به جای پشت میز نشینی به قول معروف پاشنه کفش هایشان را ور بکشند و در مناطق جنگلی کشور خدمت کنند.

مساله کمبود اعتبار

تجهیزات جنگلبانان نیز آن طور نیست که بتوانند با استفاده از آن سایر ضعف هایشان را پوشش بدهند. آنها خودروهای مناسبی ندارند و در مواقع بروز بحران مانند آتش سوزی نیز به وسایل ابتدایی برای مقابله با آتش سوزی جنگل مانند آتش کوب دسترسی ندارند.

چنین شرایطی سبب شده، این روزها هنگام بروز آتش سوزی در جنگل های کشور بار اصلی اطفای حریق بر عهده بومیان مناطق جنگلی باشد. یعنی آنها با دستان خالی دربرابر آتش می ایستند و با استفاده از بیل یا شاخ و برگ درختان راه آتش را سد می کنند. با توجه به کمبود اعتباری که سازمان جنگل ها با آن رو به روست، باید یاد آور شد، دولت نیز باید در مقام عمل ثابت کند که به محیط زیست توجه دارد، زیرا با شعارهای زیست محیطی نمی توان منابع طبیعی کشور را حفظ کرد.

فرهنگ حفظ محیط زیست

مساله دیگری که برای حفظ جنگل های کشور ضروری به نظر می رسد، تلاش برای افزایش توجه شهروندان به محیط زیست است.

علاوه براین، باید با سهیم کردن جوامع محلی در طرح های حفاظت از منابع طبیعی، شرایطی ایجاد کرد که آنها برای حراست از محیط زیست کشور پیشقدم شوند، زیرا با توجه به کمبود اعتبار و نیرو در سازمان های حفاظت محیط زیست و جنگل ها تنها با کمک جوامع محلی می توان در حفظ محیط زیست کشور موفق عمل کرد.

وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم در این زمینه نقش بسزایی دارند، زیرا اگر دانش آموزان و دانشجویان نسبت به اهمیت حفظ محیط زیست کشور آگاه نشوند، نمی توان انتظار داشت اتفاق مثبتی دراین زمینه رخ بدهد.

این درحالی است که بسیاری از کارشناسان تاکید می کنند، باید اهمیت حفظ محیط زیست را به کودکان آموزش داد تا بتوان نسلی پرورش داد که دغدغه اش حفظ محیط زیست باشد. آنها معتقدند اگر نسل های آینده بخوبی در این زمینه آموزش نبینند، نمی توانند امانتدار خوبی برای محیط زیست کشور باشند. به همین خاطر باید زمینه را برای گسترش مدارس طبیعت در کشور فراهم کرد.

خدمات توانبخشی بیماران اوتیسم تحت پوشش بیمه نیست

$
0
0
سلامت نیوز:مدیر واحد توانبخشی انجمن اوتیسم ایران گفت: خدمات توانبخشی تحت پوشش بیمه ها نیستند و این در حالی است که میانگین هزینه های ماهانه درمان یک بیمار اوتیسم بین ۱.۵ تا ۳ میلیون تومان است. به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر،سینا توکلی اظهارداشت: طبق آمار سال ۱۹۷۵ میلادی از ۵ هزار کودک یک نفر مبتلا به اوتیسم بود که امروزه در آخرین آمار گرفته شده که سال ۲۰۱۴ از هر ۶۷ کودک یک نفر مبتلا به اوتیسم در جهان داریم. هم اکنون در ایران به طور میانگین، از هر ۱۰۰ کودک یک نفر مبتلا به اوتیسم است. مدیر واحد آموزش، پژوهش و توانبخشی انجمن اوتیسم ایران افزود: عدم برقراری ارتباط و تعامل اجتماعی و رفتارهای کلیشه ای محدود؛ دو شاخصه اصلی اوتیسم هستند که با این دو شاخصه در سه سال اول زندگی کودکان قادر به تشخصیص این بیماری هستیم. توکلی تصریح کرد: سن طلایی درمان اوتیسم ۳ تا ۵ سال است که اگر در این بازه سنی درمان نشوند و ما رویکردهای درمانی مناسب را برای آنها نداشته باشیم ممکن دچار عقب ماندگی ذهنی، مشکلات حرکتی شوند. وی ادامه داد: در صورت درمان درست و به موقع کودکان اوتیسم می توانند در مدارس عادی درس بخوانند، مستقل شوند و کار داشته باشند. این کاردرمانگر اذعان کرد: حدود ۲۵درصد از بچه های اوتیسم در سنین بالا قادر به تکلم نیستند و این ناشی از عدم درمان به موقع یا اقدامات غلط است. وی همچنین تصریح کرد: رشد تساعدی اوتیسم در سالهای اخیر ناشی از شیوع اوتیسم بوده است و البته برخی معتقدند شیوع اوتیسم بیشتر نشده و فقط بروز آن در این سالها بیشتر از گذشته شده است. توکلی با بیان اینکه اوتسیم درمانی دارویی قطعی ندارد، گفت: درمان های توانبخشی مانند کاردرمانی، گفتاردرمانی، رفتاردرمانی و درمان های روانشناختی مثل هنردرمانی، موسیقی درمانی و تئاتردرمانی می توانند درمان اوتیسم را تسریح بخشند. وی افزود: کودکان اوتیسم باید به طور میانگین به ۱۰۰ساعت درمان و آموزش در هر ماه داشته باشند تا بتوانند با بچه های عادی جامعه تلفیق شوند. مدیر توانبخشی انجمن اوتیسم ایران خاطرنشان کرد: در ایران خدمات درمان های توانبخشی مانند کاردرمانی و گفتاردرمانی تحت پوشش بیمه ها نیستند. و این در حالیست که میانگین هزینه های درمان یک بیمار اوتیسم بین ۱.۵تا ۳ میلیون تومان در ماه است. توکلی گفت: سازمان بهزیستی یارانه حدودا ۴۰۰ هزار تومانی را به خانواده هایی که در سازمان تشکیل پرونده می دهند، در قالب خدمات توانبخشی پرداخت می کند. متاسفانه بیمارستان های دولتی و سازمان های دیگر هیچگونه خدماتی برای این کودکان در نظر نگرفته اند. وی در پایان افزود: انجمن اوتیسم ایران با دو رویکرد افزایش آگاهی و دانش جامعه و توانمندسازی خانواده ها اهداف خود را جلو می برد و سعی دارد با برگزاری کارآگاه های متعدد در حوزه های پزشکی، روانشناسی، روانشناختی و توانبخشی و...، خانواده ها را آموزش داده تا بخشی از درمان کودکان اوتیسم را در منزل انجام دهند.

چهل روز بعد از آتنا ناگفته هاي خانواده هاي قاتل و مقتول

$
0
0
سلامت نیوز:فاجعه مرگ دختر بچه دوست داشتنی پارس آبادی چنان شوک و غمی بر جامعه ایران وارد کرد که اکنون بعد از گذشت نزدیک به یک ماه از کشف پیکر پاک آتنا، هنوز این موضوع در صدر اخبار است. به گزارش سلامت نیوز، قانون نوشت: حداقل در پارس آباد مغان، مطالبه قصاص جنایتکاری که این دختر را ربود و به قتل رساند، همچنان داغ داغ است. به داغی غمی که چنان بر سینه مادر آتنا سنگینی می کند که او همچنان در بستر بیماری است و هر روزش را با گریه و زاری و غم فراغ دلبندش سپری می کند.

اما فارغ از موضوع قصاص، جلوگیری از وقوع چنین حوادثی، وظیفه ای است که همه مردم کشورمان از صاحبان قدرت و تریبون تا روزنامه نگاران و دیگر اصناف و اقشار جامعه، باید به جد به فکر آن باشند و از خانواده ها تا متون آموزشی، قانونگذاری و سطوح کلان تر، دغدغه کاهش آسیب های جسمی، روحی و صد البته جنسی به کودکان را داشته باشند.

شکوه های آفتاب

روزنامه قانون که از همان روزهای مفقودن شدن آتنا تا بعد از یافتن جنازه او با انتشار اخبار و گزارش های مختلفی به این مهم پرداخته بود، با فرونشستن نسبی موج احساسات، درصدد برآمد با تهیه گزارش و مصاحبه هایی، روایتی صحیح و دقیق از این فاجعه ملی را ارائه دهد تا شاید در آسیب شناسی این واقعه تلخ، مفید واقع شود. از این رو من عازم شهر اردبیل شدم تا در پیچ و خم های مسیر 220 کیلومتری اردبیل_ مغان، خود را به شهرستان پارس آباد مغان برسانم. در یکی از روزهای گرم مرداد ماه، به سمت شهری می روم که به خاطر جلگه ای بودنش ، بسیار بسیار گرم تر از اردبیل است. آفتاب چنان بر تن آدم شلاق می زند که گویا او نیز از آنچه انسانی در حق کودکی معصوم به جای آورده است، شکوه ها دارد.

دخمه شیطان

در میانه ظهر به مرکز پارس آباد مغان می رسم . جایی به نام چهارراه. جایی که با مغازه اسماعیل قاتل آتنا، فاصله چندانی ندارد. مغازه قاتل آتنا، همان جایی است که مردم شهر، بعد از پی بردن به حقیقت مرگ آتنا با تجمع در مقابل آن، بی شرف بی شرف گویان ، آنجا را سنگ باران کردند. دخمه ای در ابتدای خیابان پزشکان پارس آباد. جایی که با محل همیشگی بساط دستفروشی پدر آتنا، کمتر از 10 متر فاصله دارد. بهنام پدر آتنا اگر می دانست آنجا دخمه شیطان است، حتما دخترش را همراه روزهای سخت کار و کاسبی اش نمی کرد...

استتار سوابق قاتل

او خود ناگزیر از بساط گستری بود. بیکاری و مخارج زندگی خانواده چهار نفره، دستفروشی را تنها راه کسب درآمد حلال برای او قرار داده بود. اما صد افسوس که نگذاشته بودند بهنام و امثال بهنام بدانند که ساکن دخمه خیابان پزشکان، یک خلافکار متهم به قتل و آزار جنسی کودکان است. شهر کوچک مرزی پارس آباد، آن قدرها جای خوبی برای مخفی نگه داشتن سوابق خلافكارها نیست. اما اسماعیل پنهان شده بود. انگار که هاله ای نامريی، سوابق او را مخفی نگه داشته است. اهالی اتهاماتی را به برخی اقوام قاتل که سمت هایی داشته اند، وارد می کنند و می گویند که آن ها از او حمایت می کردند. با این حال نمی شود با جدیت این فرضیه را تايید کرد. ما فعلا به این بسنده می کنیم که قاتل دارای هوش سیاه بالایی بوده و اینچنین خود را از معرض اتهام عمومی مبرا می کرده است.

نرو دخترم ، نرو !

بهنام، همسر و دو دخترش در کوچه مجاور مسجد جامع شهر، جایی در نزدیکی دخمه شیطان نامريی زندگی می کردند. جایی که بعد از کشف راز گم شدن آتنا، سوت و کور شده است. دیگر کسی آنجا زندگی نمی کند. مادر آتنا می گوید که آتنا از گوشه گوشه خانه، از کناره درها و دیوارهای آن فریاد می زند . مادرش را می خواهد. گاهی لبخند می زند. گاهی گریه می کند. گاهی خواهرش آسنا را صدا می کند و آن وقت که به پدر می گوید با هم برویم سرکارت، مادر فریاد می کشد. نه ! دخترم. نه! نرو. آنجا دخمه شیطان نامريی است. این کابوس ها مادر را از پا درآورده است و تنها راهی که برای بهنام مانده، این است که همه خانواده را به خانه مادرزنش ببرد.

زیرنهر تراب

جایی در فقیرترین محله شهر، زیرنهر تراب،کوچه ای که مادربزرگ آتنا در آنجا زندگی می کند به رود ارس منتهی می شود. مرز ایران و جمهوری آذربایجان. آن ها در کناره مرز زندگی می کنند، اما صدای غم و اندوه شان را کوچه پس کوچه های سراسر ایران شنید. همان گونه که وقتی من پای به خانه مادر بزرگ گذاشتم، گروهی از اهالی تبریز هم برای ابراز همدردی وارد منزل شدند. افرادی كه هیچ نسبت و آشنایی با خانواده اصلانی نداشتند و فقط و فقط برای ابراز همدردی آمده بودند.

این دو دختر

جلوی در کوچه، کودکی را دیدم که در عالم کودکی اش به مردم نگاه می کرد و هیچ نمی گفت. گفتند او آسناست. وقتی که با بهنام مصاحبه ام را آغاز کردم، آسنا روی پای پدرش دراز کشید و به سرعت خوابش گرفت. خدا می داند که چند بار آتنا هم این گونه در آغوش یا روی پای پدر به خواب رفته است. ساعتی بعد از این صحنه، دختری را می بینم که در انتظار خبری از پدرش است. پدری که الان دیگر همه او را شیطان می نامند. محدثه 13 ساله که به همراه مادر و برادرش در خانه مادری اسماعیل ( قاتل آتنا) زندگی می کند، آرام و بی سروصدا نزد مادربزرگش می نشیند و به فارسی پرسش هایم را پاسخ می گوید. اما این سوال و جواب دیری نمی پاید تا بغضش بترکد و به گریه بیفتد. می گویم نزد مادرش در اتاق مجاور برگردد. شاید خیلی ها بگویند که او دختر قاتل است و از همان خون در رگش هست، ولی من نمی توانم چنین قضاوتی داشته باشم. این بچه، چه گناهی کرده است که باید این گونه منزوی و افسرده شود. چنان وضعی پیدا کند که حتی مشاوران و روانشناسان وزارت بهداشت نيز سراغی از او نگیرند!؟

ماجرای نقش برادران قاتل در انتقال جنازه!

البته شاید ریشه این بی اعتنایی ها در شایعاتی است که در منطقه رواج یافته است. در پارس آباد عده ای مدعی اند که برخی از برادران قاتل می خواسته اند جنازه آتنا را مخفیانه از پارکینگ خارج کنند. آن ها برای این ادعای خود داستانی هم دارند. در همسایگی قاتل شیطان صفت، منزلی قرار دارد که دارای دو دوربین مداربسته است. آن طور که یکی از اهالی شهر مدعی بود، یک روز قبل از اینکه یافتن جنازه گزارش شود، برق منطقه می رود و یکی از برادران اسماعیل سعی می کند تا همسایه را برای قرار دادن وانت خود در مقابل دوربین ها مجاب کند، تا این گونه بتواند جنازه را از پارکینگ خارج کند. این اتهام خیلی جدی تر از چیزی بود که بتوانم بی اعتنا به آن از پارس آباد خارج شوم. به همین دلیل به محل زندگی اسماعیل رفتم و زنگ همسایه ها را زدم تا بتوانم درستی یا نادرستی این ادعا را کشف کنم. در پرس وجوهای من کسی ماجرای وانت را تايید نکرد.

هیچ کس از همسایه ها، ماجرای انتقال وانت را ندیده و نشنیده بود. اما سه تن از آن ها قطع برق را تايید کردند. حتی یکی از همسایه ها مدعی شد که کابل های تیر برق مقابل منزل اسماعیل قاتل، بریده شده بود. با همه این ها چیزی که احتمال تلاش برادران قاتل در جابه جایی جنازه را تا حدودی دور از ذهن می کند، این بود که دوربین های مداربسته در همسایگی منزل قاتل حتی در زمان قطع برق نيز می توانستند از محل فیلمبرداری کند. بنابراین شاید بتوان این ماجرا را غیر واقعی دانست. البته بررسی صحت و سقم آن، مسئولیت ماموران آگاهی است، چنانچه توانایی این کار را داشته باشند.

ضعف آگاهی پارس آباد در ردگیری پرونده

اگر بتوان در سخنان خانواده آتنا و همچنین خانواده قاتل یک اشتراک نظر یافت، آن هم اتفاق دیدگاه هر دو خانواده در ضعف آگاهی منطقه است. یکی از برادران قاتل می گوید که ماموران آگاهی چهار بار منزل قاتل را گشته اند ولی نتوانستند جنازه ای پیدا کنند!؟ این در حالی است که فرمانده نیروی انتظامی استان اردبیل یافتن جنازه آتنا را محصول تلاش ماموران زبده آگاهی می داند. او البته نمی گوید چطور و چرا در همان روزهای نخست مفقود شدن آتنا، ماموران آگاهی به سراغ قاتل نمی روند. مگر آن ها نمی دانستند که وی دارای پرونده کودک آزاری و حتی قتل است. به هر حال ضعف عملکرد ماموران انتظامی شهرستان و حتی شاید استان اردبیل چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنار آن گذشت. به قول یکی از برادران قاتل، چه بسا اگر آگاهی همان چهار سال پیش در ماجرای مفقود شدن یک زن می توانست اسماعیل را به دام بیندازد، شاید آتنا اینچنین مظلومانه به قتل نمی رسید.

گفت وگوهایی با هر دو طرف ماجرا

برای یافتن پرسش مناسب به سوالاتی که داشتم ، در ابتدای ورود به شهر با يكي از اهالي پارس آباد، قرار گذاشتم تا من را نزد خانواده هر دو طرف ماجرا ببرد. طبق وعده در مركز شهر (چهارراه) به سراغم آمد و بعد از آن منزل اسماعيل ( قاتل آتنا)، محل كار وي ، منزل مادري قاتل، محل كار دو تن از برادران قاتل، منزلي كه خانواده آتنا در آنجا زندگي مي كردند و منزل مادربزرگ آتنا( كه اكنون خانواده آتنا در آنجا زندگي مي كنند) را به من نشان داد. اين دوست پارس آبادي، من را در محله تراب كه در واقع فقيرترين محله پارس آباد است، پياده كرده و مي رودتا به منزل محقر ولي باصفا و صد البته غم زده مادربزرگ آتنا بروم و گفت وگوهایی بگیرم که با خواندن آن ها شاید نکاتی جدید درباره این واقعه جانگداز به دست آید.در راه بازگشت به اردبیل ترانه ای به زبان ترکی که از ضبط ماشین پخش می شود، بسیار با حال و هوای خانواده آتنا و ماجرایی که من دیدم و خیلی از مردم ایران زمین شنیدند، همخوانی دارد. گویا ترانه سرا این ترانه را برای همین ماجرا خوانده است.

داغلارا چم دوشنده

بولبوله غم دوشنده !

روحیــــم بدنده اوینار

یادیما سن دوشنده !

( زمانی که به کوه ها ، مه می افتد

و دل بلبل غمگین می شود !

روحم در بدنم به رقص در می آید

وقتی که تو به یادم می آیی ! )

جالب اینکه موقع سفر به پارس آباد نيز ترانه ای مشهور از احمد کایا، خواننده فقید ترک همین حال و هوا را در ذهنم متبادر کرده بود.

ترانه بوقالا داشلی قالا… و آنجایی که می گوید:

قیزیل گول اؤلمایایدی

سارالیب سؤلمایایدی !

بیر آیریلیـــق بیر اؤلوم !

هئچ بیـری اؤلمایایدی !

( کاش گل سرخ وجود نداشت

زردی و پژمردگی نبود !

جدایی و مرگ ! هیچ کدوم نبودن ! ) مادر قاتل آتنا: اسماعیل کل خانواده و طایفه را بدبخت کرد وقتی وارد خانه مادر اسماعیل می شوم، دو تن از پسرانش را هم آنجا می بینم. یکی دیگر هم که مرا همراهی می کرد. مادرشان هم گوشه ای از پذیرایی نشسته است. چادری مشکی در سر دارد و چشمانی گریان. بعد از سلام و علیک با اشاره به نان تازه ای که یکی از پسرانش خریده، تعارف می کند تا از آن نان میل کنم و سپس بدون هر مقدمه و طرح سوالی، شروع به حرف زدن می کند. من چند روز پیش برای خرید نان به نانوایی رفتم. با خودم گفتم که تا کی باید دیگران برایم نان بگیرند؟ تا کی باید در خانه مخفی بشوم و بیرون نروم. با خودم گفتم خدایا من چرا این طور شدم. ناخودآگاه گریه ام گرفت. من به چنین عذابی دچار شدم. در حالی که همان موقع که آتنا گم شده بود، من هم مثل بقیه مردم به خانه آن ها می رفتم و قرآن می خواندم تا آتنا پیدا شود. دستم را بالا می بردم و می گفتم خدایا کمک کن هر شخص، بچه را برده است برگرداند و مادر آن بچه خوشحال شود؛ نگو که قرار بوده خودم بدبخت شوم. من مخفیانه گریه می کنم ولی مادر آتنا راحت گریه می کند. البته من هم همیشه اول برای آتنا گریه می کنم ، بعد از آن هم برای سرنوشت خودم و به خاطر گناه بچه خودم. این مشکل و وضع فعلی من است. مادر! شما چطور از موضوع اطلاع پیدا کردید؟ عروس من گفت که پیش اسماعیل می روم . من هم گفتم که اگر ملاقات هست من را هم ببرید. بعد که برگشتند به من گفتند که جنازه را پیدا کرده اند و به دولت اطلاع داده اند. بالاخره اسماعیل بچه ام هست و اگر بگویم براي او گریه نمی کنم دروغ گفته ام، ولی باید دنبال يك خرابه و جای دور افتاده و به دور از چشم مردم باشم تا بتوانم برای بچه ام گریه کنم. نمی دانم او چرا این کار فجیع را کرد. در این مدتی که شما اسماعیل را بزرگ کردید و بعد از آنکه او به سرخانه و زندگی خود رفت، با شما چطور رفتار می کرد؟ خدا شاهد است یک بار به من بی احترامی نکرده است. یک بار به من زهر مار نگفته است. روی حرف من حرف نزده است. من به خدا می گویم: خدایا کاش به من بدی می کرد، کاش به من فحش داده بود ولی این کار را نکرده بود.سه تا هم بچه دارد و مانده ام که اگر فردا اعدام شود این بچه هایش یتیم می شوند. نمی دانم مریض است، چیست که چنین کرده است؟نمی دانم چه بلایی است که به ما وارد شده است. (برای آرام کردن مادر قاتل می گویم) حاج خانم معمولا فرزندان بزرگ دردسرساز می شوند. من هم بچه بزرگ خانواده ام و دردسرم برای مادرم بیشتر از بقیه برادرانم است. نه اسماعیل دردسری برای من نداشت. دردسرش همین ماجرا شد که ما را بدبخت کرد. وگرنه یک بار به من حرف بدی نزد.اما الان طوری شدم که حتی می ترسم گریه کنم. خانواده آتنا و همه من را می شناسند. خیلی به من احترام می گذاشتند. ولی بعد از این ماجرا دیگر می ترسم به آن ها سربزنم. وقتی که خبر گم شدن بچه، همه جا پخش شد، من هم مثل بقیه رفتم ولی الان دیگر می ترسم نزدیک خانه ایشان بروم. الان با خودم می گویم که نکند خانواده آتنا بگویند من چیزی می دانستم و برای جمع کردن اطلاعات به منزل آن ها می رفتم. خدایا این چه بلایی بود سرمن آمد. حاج خانم ،شما مادر هستید. قاعدتا باید ته قلب تان این باشد که بچه تان از اعدام رهایی یابد؟ درست است؟ به خاطر بچه هايش وگرنه خب گناه کرده است. من که نمی توانم از گناهش چشم پوشی کنم. ولی به من هیچ بدی نکرده و این بچه ها هم مدام جلوی چشم هايم هستند و فکر آینده این ها هستم. خانمش و این سه بچه ای که دارند. الان گاهی پسرانم می آیند و می گویند مادر مردم به ما به چشم بد نگاه می کنند و من دلم کباب می شود. درست است که گاهی اسماعیل درگیری هایی داشت و به زندان و بازداشت می رفت ولی من مدام به بچه هایم می گفتم از او بد نگوييد و احترامش را نگه دارید، ولی الان می بینم که خب بچه کشته است. کاری کرده که اصلا هیچ دفاعی ندارد. نمی دانم عقل نداشته یا این بدبختی رو پیشونی اش نوشته شده بود. نمی دانم. ببینید این قدر بدبخت و سیاه بخته که هم بچه را کشته و هم برده جنازه را در خانه خودش گذاشته است. من دیگر چه می توانم بگویم به این کار؟ نه خودش و بلکه کل خانواده و طایفه را بدبخت کرده است. من را پیش همه مردم خجالت زده کرده است. گاهی می گویم، شاید این امتحان الهی است. شاید خدا می خواهد من را با این بدبختی امتحان کند. من به زن و بچه های او امید می دهم که عیب ندارد، نگران نباشید، زندگی ادامه دارد، ولی واقعیتش این است که در تنهایی خودم مدام اشک می ریزم. گاهی با خودم می گویم خدا عقل پسرم را گرفته است . بعد گلایه می کنم از خدا و می گویم ، کاش به جای اینکه عقل او را می گرفت، جانش را گرفته بود، تا این بلا را سر آن بچه نیاورده بود. کاش می مرد و نمی توانست به بچه آسیبی برساند. دختر اسماعیل قاتل آتنا: بابام می گفت دعا کن آتنا پیدا بشه! محدثه 13 ساله، آن قدر ظاهری زیبا، معصوم ومتین دارد که آدم دلش نمی آید او را با عنوان دختر قاتل خطاب کند. با اصرار من و صحبت عمویش، سرانجام از اتاق بیرون می آید و کنار مادر بزرگش می نشیند و بخش هایی از مصاحبه من با مادر بزرگ و یکی دیگر از عموهایش را می شنود. صدایش می لرزد ولی ظاهرش آرام نشان می دهد. تا سوال هایم را از او می پرسم، می بینم اشک از چشمانش جاری می شود. به سرعت چشمان آن دختر بچه به سرخی می گرايد. احساس می کنم با سوالاتم او را آزار می دهم و از خیر ادامه مصاحبه می گذرم و می گویم: برو محدثه. برو پیش مادرت و او بر می خیزد و به اتاق تاریکی که گویا مادرش نیز آنجاست بر می گردد. اما چند سوال من از او اینچنین بود: سلام محدثه، خوبی؟ ممنون شما فارسی صحبت می کنی؟ بله می دونم. کلاس چندمی؟ هفتم بعد از تابستان هشتم می روی؟ بله چند روز است که اینجا هستید؟ ما اینجا نبودیم. شهرستان بودیم. تازه اومدیم. شما خیاطی می کردیي؟ من نه ! مامانم. آدم هاي زيادي به منزل تان می آمد؟ نه فقط همسایه ها. آن هایی که اعتماد می کردند. روزانه یکی دو نفر خانم می آمدند و می رفتند. باورت می شد که پدرت چنین آدمی باشد؟ نه اصلا باورم نمی شد. در این مورد پدرت چیزی هم به شما گفته بود؟ بله چی گفته بود؟ می گفت تو نمازت دعا کن تا آتنا پیدا بشه ( و در این لحظه محدثه اشک می ریزد و گریه می کند و من از او می خواهم به اتاقش برگردد). یکی دیگر از برادران قاتل مطرح كرد ماجرای جدایی همسر اول اسماعیل این برادر، همان برادری است که اجاره نشین اسماعیل بوده و جنازه آتنا را پیدا کرده است. از او سوالات زیادی نمی پرسم، ولی یکی از مهم ترین سوالات را می پرسم که او نیز جواب می دهد. سوالی درباره ماجرایی که 17 سال پیش رخ داده است. گویا شما با روزنامه شرق مصاحبه کرده اید؟ بله من بودم. هدف تان از مصاحبه چه بود؟ آن موقع ما آواره شده و بیرون از شهر بودیم.می خواستم به مردم بگویم که ما جنازه را پیدا کرده و به مسئولان خبر داده ایم. شما خانواده آتنا را می شناسید؟ بله آن ها از طایفه قره داغی هستند. خانواده بسیار محترمی هستند. تاكنون هم نه توهینی به ما کرده اند و نه حرف بدی زده اند. من خودم را جای آن ها می گذارم می بینم که بسیار بسیار سخت است. من معتقدم یک انسان نمی تواند فاجعه ای مانند قتل آتنا را مرتکب شود. برادر ما کاری کرد که همه ما سرافکنده شدیم. همه ما شرمنده شدیم. آن شب هم که من جنازه را پیدا کردم، وقتی با برادرنم موضوع را مطرح کردم، همه گفتند که نمی شود از خون این بچه گذشت. او معصوم و مظلوم بود. به همین دلیل هم فردایش مساله را اطلاع دادیم. این یک حرکت حیوانی است که متاسفانه برادر ما مرتکب آن شده است. اسماعیل با این کارش مانند بمبی عمل کرد که در خانواده و طایفه ما منفجر شد و همه ما را متلاشی کرد. با اینکه مادرم سید است و مدام در خانه آتنا دعای توسل می خواند ولی الان حتی از خانه هم نمی تواند بیرون برود. همسر اول اسماعیل چرا از او جدا شد؟ در زندگی مشکلاتی پیش می آید. من می خواهم روراست باشیم. مردم می گویند آن موقع هم مشكلاتي وجود داشته است؟ نه این طور نیست. یک دختری بود در همسایگي که برای او فرش می بافتند. دختر به خانه اسماعیل می آید تا برای مادرش ابریشم بگیرد و در فرش استفاده کنند. آنجا اسماعیل چیزی گفته یا نگفته، ما که ندیدیم. ولی در مجموع دختر به خانه ایشان بر می گردد و گریه می کند و برادرانش می آیند و با اسماعیل درگیر می شوند. بعد از این ماجرا خانم اول اسماعیل گفت که دیگر نمی تواند با او زندگی کند.البته همسرش گفت که من چیزی نمی دانم ولی همین که اسماعیل را صدا کردند و بردند و زدند، برای اینکه نخواهم با او زندگی کنم اکتفا می کند و به همین دلیل هم جدا شد و رفت. گفت وگو با یکی از برادران قاتل آتنا هيچ روانشناس و مشاوري براي ديدن فرزندان برادرم نيامدند جوانی است با ظاهری آرام و دوست داشتنی. اصلا نمی شود باور کرد که او برادر یک قاتل است. گاهی با خود می گویم: ظاهر قاتل هم آرام و عادی بود و همسایه هایش هم نه تنها از او بد نگفتند، بلکه وی را آدمی آرام و بی دردسر معرفی کردند . بلافاصله به دیده شک به برادرش می نگرم، ولی فوري سعی می کنم، نظرم را تغییر دهم و از قضاوت پرهیز کنم. در هر صورت، اكنون که متن مصاحبه را تنظیم می کنم، هیچ قضاوتی درباره مصاحبه شونده ندارم. این مصاحبه درنهایت منجر به آن شد که به همراه همین برادر به منزل پدری قاتل بروم و دو تن دیگر از برادران و پدر اسماعیل(قاتل) را ببینم و با مادر و یکی دیگر از برادران او و همچنین دختر قاتل آتنا نیز صحبت کنم. نشانی مغازه برادر قاتل را دو تن از اهالی شهر دادند. همین امر نشان می دهد که پارس آباد شهری کوچک است و بعد از این اتفاق زندگی برای این خانواده سخت و دشوار خواهد شد. بعد از اینکه به مغازه برادر قاتل آتنا رسیدم، این گونه باب سخن را باز کردم: سلام ، من با برادر اسماعیل آقا کار دارم. بله، خودم هستم. من خبرنگار هستم و از تهران آمده ام. می توانم سوالاتی را با شما مطرح کنم ؟ خبرنگاران قبلا با برادران من مصاحبه کرده اند. من حرف جدیدی ندارم. ببینیند من می خواهم روایتی منصفانه از وقایع داشته باشم. در شهر اتهامات زیادی به خانواده شما وارد شده است. حتی بسياري می گویند خانواده شما در سال های گذشته مدام اسماعیل را حمایت می کرده اند. می خواهم خودتان جواب بدهید تا روایتی نزدیک به واقعیت را منتشر کنم. باشد بیايید جای من بنشینید ( خود بر می خیزد و روبه روی من می ایستد) و سوالات تان را بپرسید. فقط نمی خواهم اسمم را بیاورید و راضی نیستم فایل صوتی مصاحبه را پخش کنید؟ بسیار خب. پیش از هر چیز، می خواهم از وضعیت دختر اسماعیل خبردار شوم. گویا حال و روز خوبی ندارد؟ درست است.محدثه خیلی منزوی و ناراحت شده است. از این بابت واقعا متاسفم چون او گناهی ندارد. او دختري محجبه، مومن و مظلوم است و به نظرم به خاطر این دچار حالت روحی پریشانی شده که خود را در این ماجرا مقصر می داند. چرا؟ مگر محدثه چکار کرده است؟ من وقتی جلوی دادگاه بودم به محدثه زنگ زدم و گفتم: محدثه اجازه می دهی پدرت را معرفی کنیم؟ محدثه هم گفت بروید و معرفی کنید و از این بابت الان بسيار ناراحت است و خودش را مقصر می داند. چرا شما به محدثه زنگ زدید؟ مگر مادرش همراه شما نبود؟ اول مادرش زنگ زد. ولی کارش به گریه و زاری افتاد و نتوانست نظر مساعد محدثه را جلب کند. به همین دلیل من گوشی را گرفتم و گفتم محدثه، پدرت کار بدی کرده است. کارش بیشتر از ناجوانمردی است. هیچ اسمی نمی توان روی آن گذاشت. به همین دلیل ما مجبوریم که این ماجرا را به دولت گزارش دهیم و از این رو اجازه خواستم. محدثه بعد از حرف های من ، هیچ دم نزد و گفت باشد. این روانشناسانی که به پارس آباد آمده اند، با محدثه و همچنین برادرانش هم دیدار داشته اند؟ نه، هیچ روانشناس و مشاوری برای دیدن این بچه و همچنین برادران وی نیامده است. البته ناگفته نماند که این ها چند مدتی بود که اصلا پارس آباد نبودند و به تازگی به شهر برگشته اند. یعنی شما در شهر بودید؟ بعد از آن ماجرا، همه برادران به همراه خانواده های شان و همچنین پدر و مادرم به روستای مان در اطراف پارس آباد رفتیم. بعد از حدود یک هفته، به شهر برگشتیم ولی همسر و فرزندان برادرم دیرتر آمدند. مگر مسئولان محلی نگفتند که خانواده جنازه را پیدا کرده است؟ من چنین خبری را خوانده ام. نه! نگفتند. بروید و اخبار منتشره را دقیق ببینید. آن ها ابتدا گفتند که جنازه را آگاهی پیدا کرده است. بعدا که ما خودمان با یکی از روزنامه ها مصاحبه کردیم و واقعیت را گفتیم، آن ها مجبور شدند حرف ما را تا حدودی تايید کنند. یعنی گفتند که بعد از شک خانواده، آگاهی جنازه را پیدا کرده است. شما حتما آن فیلمی را که مردم مغازه اسماعیل را با سنگ می زنند، دیده اید. در آن زمان ما خیلی تحت فشار بودیم و انتظار کمک از سوی مقامات قضایی و انتظامی داشتیم. ولی آن ها اصلا نگفتند که خانواده اسماعیل در کشف جنازه نقش داشته است. دقیقا اسماعیل چند روز بازداشت بود؟ 28 خرداد آتنا گم شد و یک هفته بعد برادر ما بازداشت شد و مجموعا بعد از 22 یا 23 روز بعد از گم شدن آتنا جنازه پیدا شد. آن هم از طرف ما پیدا شد. یعنی عملا آگاهی در این مورد خیلی ضعیف عمل کرد. آن ها حتی نتوانسته بودند از اسماعیل اعتراف بگیرند.بدتر از آن اینکه خودشان به من گفتند که اسماعیل مظلوم واقع شده است و به بازپرس گفتند که نظرشان بر آزادی اسماعیل به قید وثیقه است. یکی دیگر از موضوعاتی که در شهر، بر سر زبان ها افتاده است، ماجرای قتل زنی است که می گویند یکی از بستگان شما موجب شده تا اسماعیل از زندان آزاد شود و در این مورد مجازات نشود؟ احتمالا منظورتان از بستگان ما، آقای ... است که پسرخاله من است و ريیس قبلی دادگستری پارس آباد بود. نه او هیچ وقت، هیچ کمکی به ما نکرده است. یعنی اسماعیل هیچ پرونده ای که در آن به قتل متهم شده باشد، نداشته است؟ چرا ! چنین پرونده ای داشت و کمتر از سه ماه هم بر سر آن بازداشت بود. اگر اشتباه نکنم، حدود چهار یا پنج سال پیش بود که گفتند یک خانمی گم شده است. مساله قتل نبود. مساله مفقود شدن آن خانم بود. موضوع دقیقا مانند قضیه آتنا بود. یعنی بعد از اینکه خبر مفقود شدن آن زن مطرح شد، اسماعیل را بردند، ولی نتوانستند از او اعتراف بگیرند. حتی ريیس آگاهی وقت، آمد و گفت همه قراین و شواهد علیه اسماعیل است ولی چون نمی توانیم اعتراف بگیریم او را رها می کنیم. من می خواهم بگویم، آن موقع هم آگاهی ضعیف عمل کرد. اگر همان موقع می توانستند اسماعیل را به دام بیندازند، چه بسا الان آتنا زنده بود. اسماعیل چند سال دارد؟ اسماعیل متولد 1356 است. یعنی الان دقیقا 40 سال دارد. ولی در رسانه ها به اشتباه 42 ساله نوشته اند. اسماعیل چند بار بازداشت بوده است؟ زیاد. دقیق نمی دانم. برای چه بازداشت می شد؟ موضوعات مختلف. از دعوای حق حساب بگیر تا موضوعاتی مانند مفقود شدن آن زن. شما هفت برادر و یک خواهر هستید. به جز اسماعیل آیا بقیه شما نيز پرونده یا بازداشتی داشته اید. ما 6 برادرو یک خواهر یک، جنس هستیم و اسماعیل هم یک جور دیگر. هیچ کدام ما نه پرونده ای داریم و نه اینکه بازداشت شده ایم. تازه سه تن از برادران من در کشت و صنعت مغان کار می کنند. آن برادری که وکیل است، ريیس اداره حقوقی کشت و صنعت مغان است. همه ما آدم حسابی هستیم و آبرو برای ما موضوع مهمی است.( البته او در این مورد راست می گوید. حداقل در مورد خود وی، این موضوع صدق می کند، چرا که قبل از اینکه با او مصاحبه کنم، درباره اش از چند نفر پرس و جو کردم. از همکلاسی های دوران دبیرستان تا همسایه هایش و هیچ کدام از وی بد نگفتند). اما این یکی زمین تا آسمان با ما فرق می کند. گاهی من فکر می کنم شاید او برادر ناتنی ماست. چون اصلا اخلاق و مشی و سبک زندگی وی با ما جور نبود. ببین مثلا ما چیزی به اسم عذاب وجدان را کاملا درک می کنیم و در مراوده با مردم هر جا کوتاهی کردیم، بلافاصله دچار عذاب وجدان شدیم. ولی اسماعیل با وجود اینکه می گویم خیلی هم اهل دعوا و درگیری بود، بسيار خونسرد بود. اصلا چیزی به اسم عذاب وجدان در رفتار و منش وی دیده نمی شد. اسماعیل برادر بزرگ تر ماست ولی متاسفانه به جاي اینکه او ما را راهنمایی کند و برای ما به عنوان برادر بزرگ تر راهنما و الگو باشد، ما مدام او را نصیحت می کردیم و مدام می گفتیم چنین و چنان نکن. واقعا در حساب برادرتان 800 میلیون تومان پول بود؟ حالا دقیق نمی توانم این را تايید کنم ولی وضع مالی اش خوب است. از رنگرزی که نمی شود نزدیک به 800 میلیون پول نقد و مغازه در مرکز شهر و خانه دو طبقه و ماشین و این ها را جمع کرد؟ او از کجا بیش از یک میلیارد ثروت منقول و غیر منقول برای خود دست و پا کرده است؟ به جز رنگرزی از کارهای ناشایست هم پول در می آورد. البته اگر بخواهیم منصف باشیم باید بگویم در پول درآوردن آدم زرنگی بود. مدام خرید و فروش می کرد. ماشین، خانه و خلاصه هر کاری که فکر می کرد به پول منتهی می شود، انجام می داد. شما برای برادرتان وکیل گرفته اید؟ نه، ما وکیل نگرفته ایم. اما من شنیده ام که وکلای وی قرار است ادعای ابتلای وی به سندروم پدوفیلی (میل جنسی به کودکان) را مطرح کنند، تا از اعدام رها شود؟یعنی بگویند مریض است؟ من اطلاعی ندارم. باید در این مورد با همان برادرم که وکیل است، صحبت کنید. شاید او اطلاع داشته باشد. البته تا جایی که می دانم آن برادرمان هم این قدر از دست اسماعیل ناراحت است که به خاطر آبروی خانواده هم که شده باشد، چنین کاری را نمی کند. باز با او تماس بگیرید و بپرسید. آقای خبرنگار، من عاجزانه خواهش می کنم این بخش از مصاحبه را منعکس کنید. مردم می گویند که آقای اسدپور (ريیس سابق دادگستری پارس آباد) و برادرم که وکیل است ، به اسماعیل کمک کرده اند. یعنی می گویند که کار برادر من آدم کشی بوده و قاضی او را حمايت و از مجازات رها می کرده است. این حرف ها صحت ندارد. من به خدا سوگند می خورم، این طور نیست. اگر این حرف ها صحت داشت، ما چرا باید یافتن جسد در پارکینگ خانه اسماعیل را اطلاع می دادیم. آن روز قرار بود اسماعیل با وثیقه آزاد شود. اگر ما از او حمایت می کردیم، دلیلی نداشت اطلاع بدهیم .

فاجعه مرگ دختر بچه دوست داشتنی پارس آبادی چنان شوک و غمی بر جامعه ایران وارد کرد که اکنون بعد از گذشت نزدیک به یک ماه از کشف پیکر پاک آتنا، هنوز این موضوع در صدر اخبار است. حداقل در پارس آباد مغان، مطالبه قصاص جنایتکاری که این دختر را ربود و به قتل رساند، همچنان داغ داغ است. به داغی غمی که چنان بر سینه مادر آتنا سنگینی می کند که او همچنان در بستر بیماری است و هر روزش را با گریه و زاری و غم فراغ دلبندش سپری می کند.

اما فارغ از موضوع قصاص، جلوگیری از وقوع چنین حوادثی، وظیفه ای است که همه مردم کشورمان از صاحبان قدرت و تریبون تا روزنامه نگاران و دیگر اصناف و اقشار جامعه، باید به جد به فکر آن باشند و از خانواده ها تا متون آموزشی، قانونگذاری و سطوح کلان تر، دغدغه کاهش آسیب های جسمی، روحی و صد البته جنسی به کودکان را داشته باشند.

دختر اسماعیل قاتل آتنا:

بابام می گفت دعا کن آتنا پیدا بشه!

محدثه 13 ساله، آن قدر ظاهری زیبا، معصوم ومتین دارد که آدم دلش نمی آید او را با عنوان دختر قاتل خطاب کند. با اصرار من و صحبت عمویش، سرانجام از اتاق بیرون می آید و کنار مادر بزرگش می نشیند و بخش هایی از مصاحبه من با مادر بزرگ و یکی دیگر از عموهایش را می شنود. صدایش می لرزد ولی ظاهرش آرام نشان می دهد. تا سوال هایم را از او می پرسم، می بینم اشک از چشمانش جاری می شود.

به سرعت چشمان آن دختر بچه به سرخی می گرايد. احساس می کنم با سوالاتم او را آزار می دهم و از خیر ادامه مصاحبه می گذرم و می گویم: برو محدثه. برو پیش مادرت و او بر می خیزد و به اتاق تاریکی که گویا مادرش نیز آنجاست بر می گردد. اما چند سوال من از او اینچنین بود:

سلام محدثه، خوبی؟

ممنون

شما فارسی صحبت می کنی؟

بله می دونم.

کلاس چندمی؟

هفتم

بعد از تابستان هشتم می روی؟

بله

چند روز است که اینجا هستید؟

ما اینجا نبودیم. شهرستان بودیم. تازه اومدیم.

شما خیاطی می کردیي؟

من نه ! مامانم.

آدم هاي زيادي به منزل تان می آمد؟

نه فقط همسایه ها. آن هایی که اعتماد می کردند. روزانه یکی دو نفر خانم می آمدند و می رفتند.

باورت می شد که پدرت چنین آدمی باشد؟

نه اصلا باورم نمی شد.

در این مورد پدرت چیزی هم به شما گفته بود؟

بله

چی گفته بود؟

می گفت تو نمازت دعا کن تا آتنا پیدا بشه ( و در این لحظه محدثه اشک می ریزد و گریه می کند و من از او می خواهم به اتاقش برگردد).

یکی دیگر از برادران قاتل مطرح كرد

ماجرای جدایی همسر اول اسماعیل

این برادر، همان برادری است که اجاره نشین اسماعیل بوده و جنازه آتنا را پیدا کرده است. از او سوالات زیادی نمی پرسم، ولی یکی از مهم ترین سوالات را می پرسم که او نیز جواب می دهد. سوالی درباره ماجرایی که 17 سال پیش رخ داده است.

گویا شما با روزنامه شرق مصاحبه کرده اید؟

بله من بودم.

هدف تان از مصاحبه چه بود؟

آن موقع ما آواره شده و بیرون از شهر بودیم.می خواستم به مردم بگویم که ما جنازه را پیدا کرده و به مسئولان خبر داده ایم.

شما خانواده آتنا را می شناسید؟

بله آن ها از طایفه قره داغی هستند. خانواده بسیار محترمی هستند. تاكنون هم نه توهینی به ما کرده اند و نه حرف بدی زده اند. من خودم را جای آن ها می گذارم می بینم که بسیار بسیار سخت است. من معتقدم یک انسان نمی تواند فاجعه ای مانند قتل آتنا را مرتکب شود. برادر ما کاری کرد که همه ما سرافکنده شدیم. همه ما شرمنده شدیم. آن شب هم که من جنازه را پیدا کردم، وقتی با برادرنم موضوع را مطرح کردم، همه گفتند که نمی شود از خون این بچه گذشت. او معصوم و مظلوم بود. به همین دلیل هم فردایش مساله را اطلاع دادیم. این یک حرکت حیوانی است که متاسفانه برادر ما مرتکب آن شده است. اسماعیل با این کارش مانند بمبی عمل کرد که در خانواده و طایفه ما منفجر شد و همه ما را متلاشی کرد. با اینکه مادرم سید است و مدام در خانه آتنا دعای توسل می خواند ولی الان حتی از خانه هم نمی تواند بیرون برود.

همسر اول اسماعیل چرا از او جدا شد؟

در زندگی مشکلاتی پیش می آید.

من می خواهم روراست باشیم. مردم می گویند آن موقع هم مشكلاتي وجود داشته است؟

نه این طور نیست. یک دختری بود در همسایگي که برای او فرش می بافتند. دختر به خانه اسماعیل می آید تا برای مادرش ابریشم بگیرد و در فرش استفاده کنند. آنجا اسماعیل چیزی گفته یا نگفته، ما که ندیدیم. ولی در مجموع دختر به خانه ایشان بر می گردد و گریه می کند و برادرانش می آیند و با اسماعیل درگیر می شوند. بعد از این ماجرا خانم اول اسماعیل گفت که دیگر نمی تواند با او زندگی کند.البته همسرش گفت که من چیزی نمی دانم ولی همین که اسماعیل را صدا کردند و بردند و زدند، برای اینکه نخواهم با او زندگی کنم اکتفا می کند و به همین دلیل هم جدا شد و رفت.

گفت وگو با یکی از برادران قاتل آتنا

هيچ روانشناس و مشاوري براي ديدن فرزندان برادرم نيامدند

جوانی است با ظاهری آرام و دوست داشتنی. اصلا نمی شود باور کرد که او برادر یک قاتل است. گاهی با خود می گویم: ظاهر قاتل هم آرام و عادی بود و همسایه هایش هم نه تنها از او بد نگفتند، بلکه وی را آدمی آرام و بی دردسر معرفی کردند . بلافاصله به دیده شک به برادرش می نگرم، ولی فوري سعی می کنم، نظرم را تغییر دهم و از قضاوت پرهیز کنم. در هر صورت، اكنون که متن مصاحبه را تنظیم می کنم، هیچ قضاوتی درباره مصاحبه شونده ندارم. این مصاحبه درنهایت منجر به آن شد که به همراه همین برادر به منزل پدری قاتل بروم و دو تن دیگر از برادران و پدر اسماعیل(قاتل) را ببینم و با مادر و یکی دیگر از برادران او و همچنین دختر قاتل آتنا نیز صحبت کنم. نشانی مغازه برادر قاتل را دو تن از اهالی شهر دادند. همین امر نشان می دهد که پارس آباد شهری کوچک است و بعد از این اتفاق زندگی برای این خانواده سخت و دشوار خواهد شد. بعد از اینکه به مغازه برادر قاتل آتنا رسیدم، این گونه باب سخن را باز کردم:

سلام ، من با برادر اسماعیل آقا کار دارم.

بله، خودم هستم.

من خبرنگار هستم و از تهران آمده ام. می توانم سوالاتی را با شما مطرح کنم ؟

خبرنگاران قبلا با برادران من مصاحبه کرده اند. من حرف جدیدی ندارم.

ببینیند من می خواهم روایتی منصفانه از وقایع داشته باشم. در شهر اتهامات زیادی به خانواده شما وارد شده است. حتی بسياري می گویند خانواده شما در سال های گذشته مدام اسماعیل را حمایت می کرده اند. می خواهم خودتان جواب بدهید تا روایتی نزدیک به واقعیت را منتشر کنم. باشد بیايید جای من بنشینید ( خود بر می خیزد و روبه روی من می ایستد) و سوالات تان را بپرسید. فقط نمی خواهم اسمم را بیاورید و راضی نیستم فایل صوتی مصاحبه را پخش کنید؟

بسیار خب. پیش از هر چیز، می خواهم از وضعیت دختر اسماعیل خبردار شوم. گویا حال و روز خوبی ندارد؟

درست است.محدثه خیلی منزوی و ناراحت شده است.

از این بابت واقعا متاسفم چون او گناهی ندارد.

او دختري محجبه، مومن و مظلوم است و به نظرم به خاطر این دچار حالت روحی پریشانی شده که خود را در این ماجرا مقصر می داند.

چرا؟ مگر محدثه چکار کرده است؟

من وقتی جلوی دادگاه بودم به محدثه زنگ زدم و گفتم: محدثه اجازه می دهی پدرت را معرفی کنیم؟ محدثه هم گفت بروید و معرفی کنید و از این بابت الان بسيار ناراحت است و خودش را مقصر می داند.

چرا شما به محدثه زنگ زدید؟ مگر مادرش همراه شما نبود؟

اول مادرش زنگ زد. ولی کارش به گریه و زاری افتاد و نتوانست نظر مساعد محدثه را جلب کند. به همین دلیل من گوشی را گرفتم و گفتم محدثه، پدرت کار بدی کرده است. کارش بیشتر از ناجوانمردی است. هیچ اسمی نمی توان روی آن گذاشت. به همین دلیل ما مجبوریم که این ماجرا را به دولت گزارش دهیم و از این رو اجازه خواستم. محدثه بعد از حرف های من ، هیچ دم نزد و گفت باشد.

این روانشناسانی که به پارس آباد آمده اند، با محدثه و همچنین برادرانش هم دیدار داشته اند؟

نه، هیچ روانشناس و مشاوری برای دیدن این بچه و همچنین برادران وی نیامده است. البته ناگفته نماند که این ها چند مدتی بود که اصلا پارس آباد نبودند و به تازگی به شهر برگشته اند.

یعنی شما در شهر بودید؟

بعد از آن ماجرا، همه برادران به همراه خانواده های شان و همچنین پدر و مادرم به روستای مان در اطراف پارس آباد رفتیم. بعد از حدود یک هفته، به شهر برگشتیم ولی همسر و فرزندان برادرم دیرتر آمدند.

مگر مسئولان محلی نگفتند که خانواده جنازه را پیدا کرده است؟ من چنین خبری را خوانده ام.

نه! نگفتند. بروید و اخبار منتشره را دقیق ببینید. آن ها ابتدا گفتند که جنازه را آگاهی پیدا کرده است. بعدا که ما خودمان با یکی از روزنامه ها مصاحبه کردیم و واقعیت را گفتیم، آن ها مجبور شدند حرف ما را تا حدودی تايید کنند. یعنی گفتند که بعد از شک خانواده، آگاهی جنازه را پیدا کرده است. شما حتما آن فیلمی را که مردم مغازه اسماعیل را با سنگ می زنند، دیده اید. در آن زمان ما خیلی تحت فشار بودیم و انتظار کمک از سوی مقامات قضایی و انتظامی داشتیم. ولی آن ها اصلا نگفتند که خانواده اسماعیل در کشف جنازه نقش داشته است.

دقیقا اسماعیل چند روز بازداشت بود؟

28 خرداد آتنا گم شد و یک هفته بعد برادر ما بازداشت شد و مجموعا بعد از 22 یا 23 روز بعد از گم شدن آتنا جنازه پیدا شد. آن هم از طرف ما پیدا شد. یعنی عملا آگاهی در این مورد خیلی ضعیف عمل کرد. آن ها حتی نتوانسته بودند از اسماعیل اعتراف بگیرند.بدتر از آن اینکه خودشان به من گفتند که اسماعیل مظلوم واقع شده است و به بازپرس گفتند که نظرشان بر آزادی اسماعیل به قید وثیقه است.

یکی دیگر از موضوعاتی که در شهر، بر سر زبان ها افتاده است، ماجرای قتل زنی است که می گویند یکی از بستگان شما موجب شده تا اسماعیل از زندان آزاد شود و در این مورد مجازات نشود؟

احتمالا منظورتان از بستگان ما، آقای ... است که پسرخاله من است و ريیس قبلی دادگستری پارس آباد بود. نه او هیچ وقت، هیچ کمکی به ما نکرده است.

یعنی اسماعیل هیچ پرونده ای که در آن به قتل متهم شده باشد، نداشته است؟

چرا ! چنین پرونده ای داشت و کمتر از سه ماه هم بر سر آن بازداشت بود. اگر اشتباه نکنم، حدود چهار یا پنج سال پیش بود که گفتند یک خانمی گم شده است. مساله قتل نبود. مساله مفقود شدن آن خانم بود. موضوع دقیقا مانند قضیه آتنا بود. یعنی بعد از اینکه خبر مفقود شدن آن زن مطرح شد، اسماعیل را بردند، ولی نتوانستند از او اعتراف بگیرند. حتی ريیس آگاهی وقت، آمد و گفت همه قراین و شواهد علیه اسماعیل است ولی چون نمی توانیم اعتراف بگیریم او را رها می کنیم. من می خواهم بگویم، آن موقع هم آگاهی ضعیف عمل کرد. اگر همان موقع می توانستند اسماعیل را به دام بیندازند، چه بسا الان آتنا زنده بود.

اسماعیل چند سال دارد؟

اسماعیل متولد 1356 است. یعنی الان دقیقا 40 سال دارد. ولی در رسانه ها به اشتباه 42 ساله نوشته اند.

اسماعیل چند بار بازداشت بوده است؟

زیاد. دقیق نمی دانم.

برای چه بازداشت می شد؟

موضوعات مختلف. از دعوای حق حساب بگیر تا موضوعاتی مانند مفقود شدن آن زن.

شما هفت برادر و یک خواهر هستید. به جز اسماعیل آیا بقیه شما نيز پرونده یا بازداشتی داشته اید.

ما 6 برادرو یک خواهر یک، جنس هستیم و اسماعیل هم یک جور دیگر. هیچ کدام ما نه پرونده ای داریم و نه اینکه بازداشت شده ایم. تازه سه تن از برادران من در کشت و صنعت مغان کار می کنند. آن برادری که وکیل است، ريیس اداره حقوقی کشت و صنعت مغان است. همه ما آدم حسابی هستیم و آبرو برای ما موضوع مهمی است.( البته او در این مورد راست می گوید. حداقل در مورد خود وی، این موضوع صدق می کند، چرا که قبل از اینکه با او مصاحبه کنم، درباره اش از چند نفر پرس و جو کردم. از همکلاسی های دوران دبیرستان تا همسایه هایش و هیچ کدام از وی بد نگفتند).

اما این یکی زمین تا آسمان با ما فرق می کند. گاهی من فکر می کنم شاید او برادر ناتنی ماست. چون اصلا اخلاق و مشی و سبک زندگی وی با ما جور نبود.

ببین مثلا ما چیزی به اسم عذاب وجدان را کاملا درک می کنیم و در مراوده با مردم هر جا کوتاهی کردیم، بلافاصله دچار عذاب وجدان شدیم. ولی اسماعیل با وجود اینکه می گویم خیلی هم اهل دعوا و درگیری بود، بسيار خونسرد بود. اصلا چیزی به اسم عذاب وجدان در رفتار و منش وی دیده نمی شد. اسماعیل برادر بزرگ تر ماست ولی متاسفانه به جاي اینکه او ما را راهنمایی کند و برای ما به عنوان برادر بزرگ تر راهنما و الگو باشد، ما مدام او را نصیحت می کردیم و مدام می گفتیم چنین و چنان نکن.

واقعا در حساب برادرتان 800 میلیون تومان پول بود؟

حالا دقیق نمی توانم این را تايید کنم ولی وضع مالی اش خوب است.

از رنگرزی که نمی شود نزدیک به 800 میلیون پول نقد و مغازه در مرکز شهر و خانه دو طبقه و ماشین و این ها را جمع کرد؟ او از کجا بیش از یک میلیارد ثروت منقول و غیر منقول برای خود دست و پا کرده است؟

به جز رنگرزی از کارهای ناشایست هم پول در می آورد. البته اگر بخواهیم منصف باشیم باید بگویم در پول درآوردن آدم زرنگی بود. مدام خرید و فروش می کرد. ماشین، خانه و خلاصه هر کاری که فکر می کرد به پول منتهی می شود، انجام می داد.

شما برای برادرتان وکیل گرفته اید؟

نه، ما وکیل نگرفته ایم.

اما من شنیده ام که وکلای وی قرار است ادعای ابتلای وی به سندروم پدوفیلی (میل جنسی به کودکان) را مطرح کنند، تا از اعدام رها شود؟یعنی بگویند مریض است؟

من اطلاعی ندارم. باید در این مورد با همان برادرم که وکیل است، صحبت کنید. شاید او اطلاع داشته باشد. البته تا جایی که می دانم آن برادرمان هم این قدر از دست اسماعیل ناراحت است که به خاطر آبروی خانواده هم که شده باشد، چنین کاری را نمی کند. باز با او تماس بگیرید و بپرسید.

آقای خبرنگار، من عاجزانه خواهش می کنم این بخش از مصاحبه را منعکس کنید. مردم می گویند که آقای اسدپور (ريیس سابق دادگستری پارس آباد) و برادرم که وکیل است ، به اسماعیل کمک کرده اند. یعنی می گویند که کار برادر من آدم کشی بوده و قاضی او را حمايت و از مجازات رها می کرده است.

این حرف ها صحت ندارد. من به خدا سوگند می خورم، این طور نیست. اگر این حرف ها صحت داشت، ما چرا باید یافتن جسد در پارکینگ خانه اسماعیل را اطلاع می دادیم. آن روز قرار بود اسماعیل با وثیقه آزاد شود. اگر ما از او حمایت می کردیم، دلیلی نداشت اطلاع بدهیم .

بهنام اصلانی، پدر آتنا گفت: قاتل فردي خطرناك با هوش سياه بود

پدر آتنا را در منزل مادرزنش می بینم. آن ها در منزل خودشان زندگی نمی کنند. زندگی در آنجا برای شان سخت و جانكاه است. به همین دلیل به منزل مادربزرگ آتنا آمده اند. مادر آتنا در اتاق خواب، در حال استراحت است. گویا بعد از ماجرای قتل دخترش در بستر بیماری گرفتار شده است. با اینکه نزدیک 40 روز از ماجرای آتنا می گذرد ولی هنوز افراد بسیاری به منزل رفت و آمد می کنند. پدر آتنا ساده تر از آن است که فکرش را می کردم. وقتی که از او می خواهم درباره نحوه آشنایی با مادر آتنا بگوید، از پدرو مادر مرحوم و برادر زن مرحومش نيز می گوید...

از ازدواج تان و نحوه به دنیا آمدن آتنا برایم بگويید؟

من در منزل با پدرم می ماندم. مادرم سرطان کبد داشت.درمان فایده ای نداشت و مادرم سرانجام فوت کرد. من و پدرم با هم در منزل می ماندیم. پدرم هم پیر بود. من باید از او هم مراقبت می کردم. همان ایام همسر برادم، پیشقدم شد برای اینکه برای من زن بگیرند. همسر من فامیل زن داداشم بود. خلاصه رفتیم و آشنا شدیم و قرار ازدواج گذاشتیم. متاسفانه دو ماه بعد از این ماجرا ، زن داداشم که برایم زن پیدا کرده بود، فوت کرد. این بود که ما دیگر عروسی نگرفتیم و من بدون عروسی، زنم را به منزل آوردم. البته علاوه بر مساله فوت زن داداشم، مریضی پدرم هم بود و من می ترسیدم که پدرم هم فوت کند و این ازدواج به سرانجام نرسد. به همین دلیل ما بدون عروسی به خانه پدری من رفتیم. آن موقع من خودم بیکار بودم و هر سه ما ، یعنی من، پدرم و همسرم با حقوق بازنشستگی پدرم که 200 هزار تومان بود ، روزگار می گذراندیم.

این ماجرا چه سالی بود؟

سال 1384یا 1385 بود. دقیقا یادم نیست. در هر صورت یکی دو سال بعد از اینکه با پدرم بودیم ، او هم فوت کرد و بعد از مدتی هم حقوق بازنشستگی پدرم قطع شد و من از آن به بعد به دستفروشی پرداختم. یعنی تقریبا هشت سال می شود که دستفروشی می کنم.

با این اوصاف شما دیر بچه دار شدید؟

ما اساسا بچه دار نمی شدیم. نزدیک هفت سال بود که بچه دار نمی شدیم. سپس بدون اینکه دارویی بخوریم یا نزد دکتر برویم، به یکباره خدا به ما آتنا را داد و ما اولین بچه مان به دنیا آمد. یکی دو سال بعد هم آسنا متولد شد و ما زندگی مان رنگ و بوی تازه و خوبی پیدا کرد.

آتنا چند سال داشت؟

آتنا دقیقا 6 سال و نیم سن داشت.

شما در منزل خودتان زندگی نمی کنید؟

نه اصلا. منزل خودمان که آتنا هم آنجا بود، سقف و دیوارهایش، چنان رنج و غمی بر ما مستولی می کند که ما دیگر نمی توانیم آنجا زندگی کنیم. در حقیقت ما منزل مان را ترک کردیم . در حالی که شایعه است که خانواده قاتل شهر را ترک کرده است. ما از روزی که محرز شده است، چنین اتفاقی افتاده دیگر در خانه خود زندگی نمی کنیم.

مادر آتنا هم بیمار هستند؟

بله از آن روز که این اتفاق افتاد، تا الان، مادر آتنا بیمار شد و زیر سرم و دوا و درمان قرار دارد و شرایط اسفناک روحی را پشت سر می گذارد. عموما طوری نیست که بتواند سرپا بایستد.

مسئولان وزارت بهداشت گفته بودند که تیم مشاوره به پارس آباد فرستادند . آیا آن ها به منزل شما آمده اند؟

بله آمده اند. حدود پنج بار آمدند و با همسرم صحبت کردند و خیلی هم صحبت های شان مفید بود. دست شان درد نکند.

آقا بهنام، ارتباط شما با این قاتل چطور بود؟ لابد آشنایی و ارتباط خوبی داشتید که آتنا به او اعتماد کرده است؟

ببینید من کنار مغازه ایشان بساط می کردم. در این منطقه اگر دشمن من هم بود ، داعش هم بود یه سلام علیک طبیعی بود. به هر حال ، سلام و علیک توصیه خداست. این سلام علیک ، تنها ارتباط من با او بود.

شما اصلا خودت به مغازه اسماعیل رفته بودی؟

خیلی قبل تر از این ها، حدود 6 یا هفت سال پیش، یک بار پیراهنم را در آن مغازه رنگ کردم. فقط همین. مضاف بر این او طوری برخورد می کرد که کسی فکر نمی کرد که فرد مشکل داری باشد.

آیا در شهر نمی دانستند که او پرونده دارد؟

نه . خیلی ها نمی دانستند. اقوام و برادرانش، چنان از او حمایت می کردند که غیبت ها و دستگیری هایش هیچ وقت علنی نشد. طوری نشد که ما متوجه بشویم وی تاكنون چندین بار دستگیر شده و پرونده دارد. همه این ها را بعد از ماجرای آتنا متوجه شدیم. بعد از اینکه آتنا گم شد ، یک بار یکی از وکلای شهر به من زنگ زد که فلانی این همسایه شما دو تا پرونده قتل و تجاوز دارد که ما هم پیگیری نکردیم.ما همه جا را گشتیم ولی این مغازه و منزل وی را نگشتیم. یعنی این حرف را جدی نگرفتیم.

چرا آنجاها را نگشتید؟

خب من می ترسیدم. می ترسیدم چیزی پیدا نشود و به مردم تهمت الکی زده باشم.

چرا می ترسیدید؟ اینکه تهمت نبود.شما دنبال دخترتان بودید و طبیعی بود که بخواهید همه جا را بگردید؟

ما گرچه ریز مسائل او را نمی دانستیم ولی حسی به من می گفت که از این آدم باید دوری کنم. نباید با او درگیر بشوم. این حسم هم درست از آب در آمد و معلوم شد قاتل فردی خطرناک و بسیار باهوش بوده است. او علاوه بر برخورداری از هوش سیاه، حامیان بزرگی هم در شهر داشت. او همان کسی است که از میوه فروش دزدی می کند و بعد از آن با خودزنی از میوه فروش دیه می گیرد. هر چند که حکم صادره در پارس آباد علیه میوه فروش بعدا در تجدیدنظر می شکند ولی خب چنین آدمی بوده است. با چنین آدمی در افتادن سخت است. آن هم از سوی کسی مثل من. افرادی مثل من، همیشه مظلوم واقع می شوند. چون نه حامی دارند و نه پول.

ماجرای میوه فروش را شما به طور موثق می دانید؟

بله من به نقل از وکیل میوه فروش، موضوع را برای تان تعریف می کنم. آن طور که وکیل می گوید به مدت هفت ماه، میوه فروش با کمبود میوه در بساط خود مواجه بوده است. تا اینکه برای پی بردن به راز این ماجرا، در گوشه ای از مغازه خود دوربین مخفی کار می گذارد و سرانجام از طریق همین دوربین متوجه می شود که دزد میوه ها چه کسی است. این دوربین، همان دوربینی است که فيلم آن در اینترنت پخش شد و همه فکر کردند که دزدی قاتل موجب آبروریزی وی شده است. در حالی که اصلا این طور نبود. او کاری کرد میوه فروش به دنبال رضایت گرفتن از او بيفتد.

چطور این اتفاق می افتد؟

خیلی ساده. میوه فروش فیلم را به او نشان می دهد و می گوید می خواهم از تو شکایت کنم. او هم به میوه فروش می گوید بیا بالا( مغازه رنگرزی اش) تا با پرداخت مبغلی رضایت تو را جلب کنم. وقتی میوه فروش به بالا می رود ، اسماعیل خودزنی می کند و با شکایت، حکم پرداخت دیه را می گیرد.

شما از اعترافات قاتل خبری دارید؟

ما زیاد اطلاع نداریم. فقط چیزی که اخیرا به ما گفتند این بود که قاتل اعتراف کرده که نفر بعدی، مهدی پسر برادرزنم ( پسردایی آتنا) بوده است.

مهدی چند ساله است؟

10 ساله. اما قدش کوچک بود. مثل خود آتنا کوچک جثه بود. به عکس هایش نگاه نکنید، رشدش کم بود.

مهدی هم به مغازه او رفت و آمد می کرد؟

بله متاسفانه و به او می گفت که به من کمک کن تا من هم شلوار تو را مفتی رنگ کنم.

آسنا چند سال دارد؟

چهار سال دارد.

آسنا صحبت می کند؟

بله

موضوع را می داند؟

بله خبر دارد ولی چیزی نمی گوید. به او گفته ایم که خواهرت به تهران رفته و بر می گردد. گاهی وقت ها به عکس آتنا نگاه می کند و می گوید آبجی با من قهر کرده ای ؟ به من می گوید، بابا نگذار من گریه کنم. نمی خواهد کسی ناراحت شود. به مادرش می گوید فدای تو بشوم، گریه نکن. مادرش می گويد چرا این طوری می گویی دخترم؟ من به خاطر آتنا گریه نمی کنم. آتنا به تهران رفته و بر می گردد. بعد آسنا می گوید که نه خودم دیدم آتنا را گذاشتید زیر خاک و تو و بابا برایش گریه کردید.

اگر کسی به ما می گفت این قاتل است ، ما اصلا باورمان نمی شد. من الان می گویم که برخی نزدیکان قاتل از او هم بدترند.

مگر هفت برادر نیستند؟

بله، من چهار برادر دیگر را نمی شناسم. دو برادر قاتل را می شناسم. آن ها از او هم بدتر هستند. اینکه خانواده قاتل می گویند ما جنازه را پیدا کردیم ، دروغ محض است. اگر شما پیداکردید، چرا بعد از 28 روز این کار را کردید. قبل از آن آیا به پارکینگ نمی رفتید؟ آیا بویی احساس نمی کردید؟ این حرف ها ساختگی است تا مردم پارس آباد چیزی به آن ها نگویند.

اعدام یا سنگسار؟ کدام را مي خواهيد؟

من اصلا اعدام نگفتم . در همه مصاحبه ها با روزنامه ها و همچنین در مستندی که از تلویزیون پخش شد، فقط روی سنگسار تاکید کردم. این مطالبه من و مردم پارس آباد است. می خواهم طوری با این فرد برخورد شود تا برای دیگران درس عبرتی شود و دیگر هیچ دختر بچه ای در معرض اذیت و آزار کسی قرار نگیرد.

مردم چقدر با شما ابراز همدردی کرده اند، برای پرداخت دیه یا موارد دیگر؟ مردم مغان که همه با هم پشت ما هستند. علاوه بر آن از خرمشهر، کارخانه داري زنگ زده و گفته هر کمکی از دستم بر می آید، بگويید تا انجام بدهم. از شیراز يك بازاری زنگ زده است. از اهواز اینجا آمده بودند. از طایفه بختیاری اینجا آمدند. از قائمشهر ، آستارا ، اصفهان و همه جا آمدند.

امین جباری نماینده حقوقی خانواده اصلانی:

مردم پارس آباد تفاضل دیه را می دهند

جوان خوش ذوق و تحصیلکرده ای است که الان دیگر معتمد خانواده آتناست. خودش می گوید از وقتی که آتنا گم شد، دغدغه اش این دختر بوده است. آن قدر برای پیدا شدن آتنا و مسائل بعد از قتل وی ، انرژی گذاشته است که دیگر خانواده آتنا به او اعتماد کامل پیدا کرده اند. البته قرائن حکایت از آن دارد که او درست می گوید؛ پدر آتنا بیشتر سخنانش را با امین جباری هماهنگ می کند و موقع خداحافظی از منزل نيز مادر بزرگ آتنا، خطاب به او می گوید: بگذار این آقای خبرنگار برود من با تو کار دارم . من سعی کردم در گفت وگو با وی بیشتر مسائل حقوقی را از نماینده حقوقی خانواده آتنا بپرسم.

اینکه می گویند قاتل از سندروم پدوفیلی رنج می برد، چقدر صحت دارد؟

تقریبا چند روز پیش، در منزل مادربزرگی مادر آتنا، مراسم سوگواری برای آتنای عزیز برقرار بود که بسیاری از مسئولان شهر در هیاتی بالغ بر 50 نفر در آن حضور داشتند. از نماینده محترم مردم شریف پارس آباد و امام جمعه محترم شهر تا فرماندهی محترم پارس آباد، جناب سرهنگ بهمنی و برخی اعضای شورای شهر و معتمدان بازار، همه حضور داشتند.در آن جمع نماینده شهر آقای شکور پورحسین ، سپس امام جمعه شهر و نهایتا فرماندهی نیروی انتظامی شهر سخنانی را بیان کردند. نکته جالب توجه این بود که هم نماینده شهر در مجلس به طور اجمالی و هم فرماندهی نیروی انتظامی به طور صریح، درمورد سلامت روانی قاتل صحبت هایی داشتند. فرماندهی نیروی انتظامی پارس آباد در همان جمع درباره سلامت روانی قاتل فرمودند، گزارش پزشکی قانونی آمده و در آن تصریح کرده که قاتل حتی از خود شما هم سالم تر است. یعنی قاتل هم در زمان ارتکاب جرم و هم اینک، از سلامت روانی کامل برخوردار بوده است. بنابراین جرم را عامدانه و عالمانه انجام داده است.

جناب آقای پورحسین نيز خطاب به خانواده آتنا گفتند که جای هیچ نگرانی نیست و اینکه بخواهند به بهانه روانی بودن قاتل روند رسیدگی به پرونده را طولانی کنند، شایعه است و نگران چیزی نباشید چون این مسائل وارد نیست.

آن گونه که می گویند مسئولان استان دستور داده اند به پدرآتنا شغل و همچنین منزل مناسبی داده شود تا شاید مقداری از درد و عذاب این خانواده کاسته شود و بهتر بتوانند تنها دختر خود را تربیت کنند. آيا این موضوع صحت دارد؟

همان گونه که می دانید بعد از این فاجعه جانگداز، آقای دکتر روحانی، ريیس جمهوری به خانواده آتنا تسلیت گفتند و دستور رسیدگی به وضعیت این خانواده را صادر کردند. پیرو این ماجرا، آقای استاندار و همچنین فرماندار شهر پارس آباد پیگیر این بودند که در بنگاه اقتصادی کشت و صنعت پارس شغلی به پدر آتنا داده شود. البته این ها تاكنون در حد حرف بوده و هنوز خبری نیست.

در مورد منزل نيز همین طور است. هنوز هیچ حرف جدی به میان نیامده است. البته همان طور که از پدر آتنا شنیدید، وی هم تمایلی به این ندارد که قبل از قصاص قاتل، به این مسائل ورود کند.

آن طور که بهنام پدر آتنا و برخی همسایه های قاتل می گویند، آن ها از سوابق او اطلاعی نداشتند. چطور می شود در شهر کوچکی مثل پارس آباد، کسی از پرونده آقای اسماعیل اطلاعی نداشته باشد؟

مساله این است که برخی می دانستند. ولی یا از ترس شان نمی گفتند یا اینکه خودشان هم از حامیان وی بودند.

ماجرای نصف دیه چیست ؟ اگر تجاوز به عنف ثابت نشود، باید خانواده دیه قاتل را بپردازد؟

مساله حقوقی این ماجرا این است که اگر یک مرد، یک زنی را بکشد، چون دیه یک زن نصف دیه مرد است ، خانواده مقتول باید نصف دیه را پرداخت کنند تا قصاص صورت گیرد.

در مورد پرونده تلخ آتنا موضوع متفاوت تر است. چون احتمالا ، قاتل به خاطر زنای به عنف و تجاوز به عنف محکوم به اعدام می شود. وقتی محکوم به اعدام شود دیگر بحث قصاص نیست که نیاز به نصف دیه داشته باشد.

اما اگر این عنوان مجرمانه را در پرونده نگذارند و به خاطر قتل، به قصاص محکوم شود، ماده 428 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 اذعان می کند: در مواردی که جنایت، نظم و امنیت عمومی را بر هم زند یا احساسات عمومی را جریحه دار کند و مصلحت در اجرای قصاص باشد، لکن خواهان قصاص تمکن از پرداخت فاضل دیه یا سهم دیگر صاحبان حق قصاص را نداشته باشد، با درخواست دادستان و تايید ريیس قوه قضايیه ، مقدار مذکور از بیت المال پرداخت می شود .

مساله سوم این است که حتی اگر از این ماده هم استفاده نکنیم و مساله دیه پیش بیاید، ملت شریف مغان ، چندین برابر دیه را پرداخت خواهند کرد تا هر چه سریع تر این ابلیس آدم رویی که دختر این ملت را کشت ، قصاص شود. هم از مردم مغان اعلام آمادگی کردند، هم از هنرمندان و ورزشکاران و هم اینکه خودمان هستیم و نمی گذاریم موضوع به ريیس قوه قضايیه و این ها بکشد.

بله من هم وقتی از اردبیل می آمدم، راننده تاکسی می گفت من درآمد روزانه ام را می دهم؟

به هر حال خواست عمومی است و مردم همکاری می کنند.

یک موضوع دیگر این است که گویا شما ابراز علاقه کرده بودید، نزد ريیس جمهوری بروید؟ نه چنین نبود. اصل ماجرا این طور بود که در خبرها آمد، ظاهرا ریاست محترم جمهوری خواستار دیدار با خانواده آتنا شده است. ما از صحت و سقم این ماجرا خبردار نبودیم ولی استقبال کردیم. یعنی طرح دیدار خانواده آتنا با ريیس جمهوری، استقبال از آن خبر بود. اگر هم برویم یک خواسته بیشتر نداریم و آن نيز طرح یک موضوع عام المنفعه است که راه اندازی بنیاد آتناست تا در این بنیاد به موضوعاتی مانند کودک آزاری پرداخته و از تکرار موارد مشابه جلوگیری شود. این گونه هم روح آتنا شاد می شود و هم نام او ماندگار می ماند و به سهم خودمان ، این فلاکت ها و فاجعه ها را کم می کنیم. این یکی از مطالبات خانواده آتناست. از همه فعالان اجتماعی و هنرمندان و ورزشکاران هم می خواهیم این موضوع را پیگیری کنند.

ناصر فکوهی استاد انسان شناسی با اشاره به ماجراي قتل آتنا هردو خانواده درون كابوس هستند

هنگامی که در موتور جست وجوگر گوگل درباره ابراز همدری پارس آبادی ها با خانواده اسماعیل را جست وجو کردم غیر از یک مصاحبه با مادر و برادر قاتل به موردی برخورد نکردم! درست است که اسماعیل قاتل دختر 7 ساله ای است که اکنون آمال هایش برای همیشه ناتمام مانده، اما آیا خانواده قاتل نباید مورد همدردی اهالی قرار می گرفتند تا بتوانند این ضایعه را راحت تر به فراموشی بسپارند؟! در واقع حکایت به گونه ای دیگر رقم خورد.

آتنا دیگر زنده نیست و همه آرزوهای این دختر 7 ساله برای همیشه ناتمام مانده و دختر بعد از تعرض به طرز فجیعی به قتل رسیده است.در این شرایط خبر به خانواده آتنا رسید و خشم اهالی پارس آباد را برانگیخت و گویی ماجرا به تازگی شروع می شود و این اتفاق را به یک شوک برای اهالی پارس آباد و بلکه مردم ایران، تبدیل کرد، به طوری که زن و مرد و پیر و جوان نمی شناسد. آن ها جلوی مغازه این مرد تجمع کردند و مغازه او را سنگ باران کردند و اگر نبودند ماموران انتظامی، چه بسا آن لانه شیطان به آتش کشیده می شد.

بعد از این، اتفاقات بلافاصله اهالی برای ابراز همدلی، با شدت هر چه تمام تر آغاز می شود، جمع زیادی از پارس آبادی ها با ابراز همدردی به سراغ خانواده آتنا می روند و اعلام می کنند که در کنار آن ها خواهند ایستاد. ماجرا به دور از شبکه های اجتماعی و فضاهای غیرواقعی این چنین است؛ زنان و مردان اهالی پارس آباد می گویند حاضریم تفاضل دیه را برای اعدام تامین کنیم تا اسماعیل به مجازات برسد، در غیر این صورت خودمان اقدام می کنیم.

اما نکته ای که به فراموشی سپرده شده خانواده اسماعیل است؛خانواده مظنون، مورد دلجویی اهالی قرار نگرفت و در برخی گزارش ها آمد که برادرها و خانواده وی شبانه شهر را ترک کردند تا مورد حمله اهالی قرار نگیرند و از مواجه شدن با خشم مردم پیشگیری کنند. اما پارس آبادی ها همچنان به خاطر آتنا ماتم زده هستند. پدر و مادر آتنا می گویند اهالی شهر، آن ها را در این مصیبت تنها نگذاشته اند و هر روز علاوه بر اقوام و نزدیکان شان، اهالی شهر هم به دیدن آن ها می آیند.در این ماجرا پارس آبادی ها سنگ تمام گذاشتند و وظیفه انسانی خود را به نحو احسن انجام دادند.

با توجه به جامعه کوچک پارس آباد، حتی اگر سال ها از این ماجرا بگذرد هر بار كه فرزندان اسماعیل از کوی و برزن عبور کنند اهالی باید آنان را با انگشت به فرزندان خود نشان دهند که این دختر و پسر، فرزندان اسماعیل هستند بنابراین نباید با آنان رفت و آمد کنید، نباید با آن ها دوست شوید، خواسته یا ناخواسته فرزندان اسماعیل از جامعه ترد و در نهایت منزوی می شوند.

چرا وقتي در جامعه یکی از اعضای خانواده مجرم شناخته می شود، دیگر اعضای او از جامعه طرد می شوند و از مزایای حقوق شهروندی بی بهره می مانند.

به همین منظور برای ریشه یابی این رفتار، با ناصر فکوهی استاد انسان شناسی دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان شناسی و فرهنگ، در این زمینه به گفت و گو پرداختيم که در ادامه می خوانید:

این گونه شروع می کنم؛ از نظر من امثال دختر اسماعیل، قربانی شرایط موجود خانواده خود می شوند، شما با این موافق هستید و دلیل شما چیست؟

فکر می کنم که اگر عمیق بخواهیم به موضوع فکر کنیم و از سطح واکنش های احساسی که کاملا قابل درک هستند_ اما از حوزه این بحث خارجند_ بیرون بیاییم تا به یک تحلیل اجتماعی برسیم، ابتدا باید به دو بُعد در این گونه حوادث اشاره کنم: نخست اینکه اشکال مختلف کودک آزاری و جنایت های جنسی امروز در سراسر جهان، جزو حادترین گونه های جنایت شمرده شده و نه فقط بیشترین میزان از نیروهای پلیسی و امنیتی علیه آن ها بسیج می شوند، بلكه سخت ترین مجازات های قضایی را نیز درباره آن ها وضع کرده و بیشترین میزان کار از لحاظ اجتماعی چه برای جلوگیری از آن وقایع و چه برای جبران آن ها انجام می گیرد و طبعا مطالعات بی شماری هم انجام می شوند تا دلایل این جنایات را ارزیابی و تجزیه و تحلیل کنند.

سال ها پیش در یک سخنرانی که انعکاس مثبتی نیز داشت نسبت به موضوع شبکه های پورنوگرافیک در فضای مجازی فارسی زبان هشدار دادم و آن را ناشی از نادیده گرفتن مسئولان و خانواده ها نسبت به تغییرات گسترده در نظام های اجتماعی جامعه دانستم که برخی از آن ها نظیر کاهش ازدواج و بالا رفتن سن آن، افزایش طلاق، وضعیت نامطلوب جذب زنان در بازار کار، نبود مدیریت مناسب برای رسیدگی به وضعیت کودکان خیابانی و اصولا وجود چنین پدیده ای، عدم توجه به نبود امکان یا نامناسب بودن روابط بین جنسیتی در ایران،به شدت خطرناک هستند. روشن است که این هشدار همچون هشدار سایر جامعه شناسان و متخصصان اجتماعی نادیده گرفته شد و نتیجه آنکه امروز، با انفجار هرزه نگاری درفضای مجازی و در سطح شهرهای مان (هر چند به صورت زیرزمینی) روبه رو هستیم و بازهم بیشتر از گذشته مهار گسیخته شده است. وضعیت در پشت درهای بسته و در آنچه فضای زیرزمینی نامیده می شود، در جنایات جنسیتی درون خانواده ها و بسیاری از روابط نامناسب نامشروع و غیر اخلاقی در برخی از حرفه ها که لزوما و برخلاف تصور، به حوزه هایی مثل سینما محدود نمی شود، امروز تقریبا برای همه روشن و مصیبت باراست.

قربانی شدن ضعیف ترین اقشار جامعه و به ویژه کودکان، می تواند ابعاد بسیار گسترده تری از آنچه در این حادثه مشاهده شده به خود بگیرد. وقتی در یک بافت سنتی و یک جامعه کوچک که هنوز بسیاری از مهارهای اخلاقی و دینی در آن کار می کنند، می توان شاهد بروز چنین جنایتی بود، باید دقت داشت که با بزرگ شدن جامعه، با ظهور شهرهای بزرگ که امروزه بیشترین تعداد مردم ما را در خود جای داده اند، با چه فجایعی می توانیم روبه رو شویم؟

نکته دوم اینکه، متمرکز شدن نفرت جامعه بر فردی که چنین جنایتی را مرتکب شده است، هر چند کاملا قابل درک است، اما دست کم برای متخصصان باید هشداردهنده باشد؛ بدین معنا که جامعه هنوز نمی تواند درک کند که خود در رفتار تک تک اعضایش مسئولیت دارد. اگر در جامعه ای، دزدی و جنایت و فساد و هرگونه خلاف دیگری وجود داشته باشد، فقط کنشگری که دست به این اعمال می زند، مقصر نیست بلکه تک تک افراد آن جامعه به درجه های مختلف مقصرند و باید در خود احساس گناه کرده و کاری در جهت اصلاح جامعه انجام بدهند. این ها همه اشکال مجازات انتقام جویانه جامعه هستند که هرچند در چارچوب قوانین باید انجام بگیرند اما همه متخصصان می دانند که میزان تاثیرگزاری آن ها بر وقوع جرم های مشابه بسیار محدود و گاه در حد صفر است.

اما این مجازات ها به جامعه امکان می دهند به نوعي از خود، سلب مسئولیت هم بکند و گناه را به یک فرد تقلیل دهد. ولی اگر از یک سو، فضاهای مناسب را برای تامین نیازهای جامعه جوان از میان ببریم، و از طرف دیگر فقط بخواهیم با نصیحت و اقدامات آمرانه جامعه را اداره کنیم، شک نداشته باشیم که نه فقط جرایم کاهش پيدا نمي كنند بلکه روز به روز افزایش می یابند.

با این تفاسیری که شما فرمودید، در این مورد خاص خانواده قاتل به خصوص دختر 13ساله وی چه گناهی دارند؟

اما به سوال اصلی شما می رسم که به خانواده و به خصوص دختر فرد مجرم برمی گشت. این رفتار انتقام جویانه هر اندازه هم قابل فهم باشد، چیزی از وخیم بودن آن کم نمی کند. این گونه رفتارها البته خاص جامعه ما نیست، ولی در جوامع توسعه نایافته بسیار رایج و در برخی از جوامع توسعه یافته نیز که پهنه های بزرگ توسعه نایافتگی مادی یا غیر مادی دارند(نظیر آمریکا) بسیار دیده می شود. منظورم تقلیل جرم به مجرم و از آن بدتر به خانواده مجرم است که با هر دیدی به موضوع بنگریم، در این ماجرا نقشی مستقیم ندارند. این گونه انتقام جویی علیه خانواده فرد مجرم، در جوامع قبیله ای و نظام های پیش مدرن بسیار رایج بود و هنوز در برخی ازپهنه های بسیار قبیله ای و عقب مانده مثلا در پاکستان و برخی از نقاط آفریقا، ما شاهد این گونه انتقام جویی های جماعتی هستیم که در آن ها گاه حتی مهم این نیست که چه کسی جرم را مرتکب شده، بلکه از خانواده او انتقام گرفته می شود. همان گونه که گفتم در کشورهایی نظیر آمریکا نیز ما شاهد چنین مسائلی هستیم؛ به گونه ای که خانواده مجرم ناچارند شهرِ وقوع جنایت را ترک کنند. این امر به روشنی خبر از نبود فضای بحث و پایین بودن مدنیت و شهروندی و نبود امکان یا نبود وجود سازمان های مردم محوری است که بتوانند مسائل پیچیده اجتماعی را برای مردم به روشنی توضیح و ايشان را نسبت به آن ها آگاه کرده و واکنش های احساسی را به واکنش های عقلانی تبدیل کنند.

همان گونه که گفتم در چنین ماجرای دردناکی نه فقط یک خانواده بلکه دست کم دو خانواده درون یک کابوس و وضعیت هولناک کشیده می شوند و گاه هرگز نمی توانند این درد و این ضربه را از سر بگذرانند. سکوت و روشن نکردن وضعیت و عدم مداخله نیروهای اجتماعی و مسئولان در این مسائل، بدترین کاری است که می توان انجام داد زیرا عرصه را برای خشونت های بعدی باز و راه را برای جنایات تازه هموار مي كند. کودکی که به اين ترتیب منفور جامعه می شودو خانواده ای که به اين ترتیب طرد می شود، مستقیم یا غیرمستقیم می تواند به یک مساله جدید کشیده شود یا در روابط بعدی خود به آن دامن زند. این امری است که ما از کوچک ترین ابعاد تا بزرگ ترین آن، شاهدش بوده ایم. بسیاری از کسانی که کودک آزاری می کنند، خود قربانی کودک آزاری بوده اند و همه ما این مثال تاریخی را شنیده ایم که پس از جنگ جهانی اول، نیروهای متفقین چنان آلمان را به جرم برانگیختن این جنگ تحقیر کردند، چنان فشار مالی بر این کشور وارد کردند که سبب بروز فاشیسم در آن شد و میلیون ها نفر را در جنگ دوم جهانی به کشتن داد. هرگز از یاد نبریم که هر کنشی به یک واکنش منجر می شود و اغلب واکنش ها می توانند بسیار هولناک تر از کنش ها باشند.

علت یا علت های این موضوع چیست که وقتی یکی از اعضای خانواده، جرمی را مرتکب می شود مثل قتل یا حتی دزدی و... انگار این اقدامات را به پای کل اعضای خانواده وی می نویسند؟

علت آن است که در یک سیستم اجتماعی و فرهنگی كه اعضای آن نتوانسته اند شکل و محتوای جهان جدید را درک کنند، یعنی بفهمند که افراد قبل از هر چیز به عنوان فرد در جامعه حضور دارند و نه به عنوان گروه خود، مرزها شکسته می شود. مشکل آنجاست كه در جوامع مدرن، افراد به عنوان عضو گروه خود نیز در جامعه حضور دارند و رفتار می کنند اما باید این دو نوع حضور را از یکدیگر تفکیک کرد. در مسائل مربوط به جرايم، این کار ساده ای نیست. به همین دلیل قانون مداخله می کند. مثلا اگر کودکی جرمی مرتکب شود، بنابر ماهیت جرم ممکن است خانواده او ناچار باشند جرم را بر دوش گرفته وخسارتش را پرداخت کنند. این امر شامل جرايم جنایی نمی شود اما همه ما می دانیم که در کشورهای عقب افتاده منطقه ما چنین نیست؛ یعنی خانواده مجرم نيز ممکن است مجازات شود. در دوران باستان این امر تقریبا شکل خودکار داشت و بسیار رایج بود که نه فقط مجرم بلکه خانواده او نابود شوند یا بهای سختی پرداخت کنند.

اگر سردمداران یک شهر باستانی علیه قدرت بالادستی خود شورش می کردند، این امری بسیار رایج بود که در جنگی که درگیر می شد اگر شکست می خوردند، همه مردان از دم تیغ گذرانده شوند و کودکان و زنان به اسارت برده شوند. سیاست دولت آپارتایدی اسرايیل هنوز چنین است؛ یعنی اگر کسی جرمی جنایی مرتکب شود، نه فقط خودش را مجازات، بلکه خانه او را نیز خراب و خانواده اش را آواره می کنند. این یکی از مسائلی است که باعث نفرت شدید جامعه جهانی از این دولت به اصطلاح مدرن اما در واقع یکی از بازماندگان دولت های باستانی شده است و همچون این دولت ها بر اساس قوانین انتقام جویانه جمعی عمل می کند. قرن هاست که دست کم پس از به وجود آمدن دولت های مدرن، اصول قانونی، تفکیک مجازات را به رسمیت شناخته اما تا امروز هم هنوز آنچه هزاران سال تکرار می شد، در وجود ما از میان نرفته و ممکن است بیدار شود. نفرت های نژادی، نفرت های قومی، ملی گرایی های افراطی، نمونه هایی از این گونه آسیب های درونی شده و آماده برای بیدار شدن هستند. روشن است جامعه ای که بخواهد جلوی این آسیب ها را بگیرد، تلاش می کند که در عین مجازات خاطی، از این مجازات یک موقعیت انتقام جویانه نسازد زیرا نسبت به مسئولیت خود در جرم آگاه است، ديگر آنكه به شدت از رسانه ای شدن، نمایشی شدن و گسترش دادن خبر و دراماتیزه کردن جرم جلوگیری می کند. این نکته ای اساسی است. در کشور ما اغلب شاهد آن هستیم که افشای یک جنایت، پیش از دستگیری مجرم (مثلا در قتل های زنجیره ای زنان یا کودکان که سال ها پیش اتفاق افتاد) انجام نمی شود؛ استدلال همان است که اولا این امر ممکن است ایجاد وحشت عمومی بکند و ثانیا بر این تاکید می شود که ممکن است این امر سبب اشاعه جرايم مشابه شود. همین نکته، امروز هنوز در مورد برخی از جنایت های درون خانوادگی در کشور ما رایج است یعنی چندان چیزی از آن ها نمی شنویم تا مبادا ایجاد هراس عمومی یا اشاعه آن ها شود.

این نکته به خودی خود نادرست نیست اما باید با دقت و وسواس زیادی به آن پرداخت اولا از آن رو که جامعه، اگر به دور از هیجان و احساسات غیر قابل کنترل متوجه مشکلات خود بشود، برای آن ها چاره ای نیز می اندیشد و اگر نداند چنین مشکلاتی هست، راه به سوی بدتر شدن آن ها می برد. از این گذشته اطلاع از جرم سبب می شود که احتیاط بیشتر شود. اما در هیچ یک از این موارد، نباید اطلاع رسانی به مردم و به قربانیان احتمالی بعدی را با نمایشی کردن، رسانه ای کردن و استفاده و سوءاستفاده از جرايم به ویژه جرايم جنسی که امروزه در کشور ما به شدت در اکثر سایت ها و برخی از رونامه ها رایج شده است، اشتباه گرفت. تیترهایی که برخی از این سایت ها برای اشاره به یک جنایت می زنند، خجالت آور و خود، آسیب زا و تربیت کننده جانیان آتی هستند. جلوگیری از بروز خشونت حتي خشونت زبانی از راه هایی است که می تواند آرامش را در یک پهنه اجتماعی حفظ و افزایش دهد و بی توجهی و نایده گرفتن رفتارهایی ساده و به ظاهر بی اهمیت مثل بی ادبی های روزمره، لمپنیسم، زن ستیزی، فساد و غیره سبب می شود که این ها خود به جرايم بزرگ تر دامن بزنند که لزوما به وسیله خود این افراد انجام نمی گیرد، بلکه می تواند به وسیله کنشگران دیگری در شرایط دیگری انجام بگیرد.

با توجه به اینکه در دهه 90 هستيم ، برخی از جملات کلیشه ای دهه 30 یا 40 را می توانیم در برخی موضوعات شاهد باشیم، مثلا مادر رو ببین و دختر رو بگیر و... چرا با توجه به اینکه حدود 40 سال گذشته اما هنوز برخی تفکرات ما در دهه های قدیمی باقی مانده است؟

همان گونه که گفتم این رفتارهای کلیشه ای و این گونه واکنش های احساسی، نه تنها در یکی دو دهه، بلکه ممکن است تا قرن ها از بین نروند. کاری که دولت اسرايیل امروز در مناطق اشغالی می کند، بیرون آمده از سیستم های قرون وسطایی است و هیچ ربطی به منطق یک دولت مدرن ندارد و مردمش نیز این امر را می پذیرند زیرا دولت توانسته است این را در آن ها از طریق رسانه ها و شست وشوی مغزی و سوءاستفاده از قربانیان یهودی جنگ جهانی دوم، درونی کند. در محیط های شهری مدرن نيز، نباید انتظار داشته باشید کلیشه هایی که در طول هزاران سال در افراد درونی شده اند، در طول چند 10 سال از میان بروند. ببینید ما امروز چقدر برای مان احساسات ضد عرب یا ضد افغان ها طبیعی است و اصلا به یک ایرانی شوک وارد نمی شود که هر بار مثلا در جایی جنایتی رخ می دهد، بشنود: کار افغانی هاست و یا دايم به مردمان عرب در همه جا از جمله رادیو و تلویزیون رسمی کشور توهین می شود، در حالی که ما میلیون ها هموطن عرب تبار داریم. دلیل آن است که این ها کلیشه هایی هستند که نفرت های تاریخی بر جای گذاشته اند، کاری به پایه دار بودن تاریخی یا بی پایه بودنش نداریم، اما به هرحال این کلیشه ها می توانند به دلایل بحران اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی ظاهر شوند. نفرتی که سفید پوستان آمریکایی از سیاهان داشتند ، نفرتی که فرانسوی ها و آلمانی ها از هم داشتند، نفرتی که بسیاری از قبایل آفریقایی از یکدیگر داشته و دارند و... همه کلیشه هایی هستند که به بزرگ ترین جنایات تاریخ دامن زده اند. حال وقتی به سطحی از روابط بین مردم عادی که ممکن است شناخت کافی از جامعه و روابط پیچیده آن نداشته باشند می رسیم، نمی توان از بروز چنین مسائلی تعجب کرد. این وظیفه نخبگان و افراد تحصیل کرده است که همواره، لزوم دوری جستن از کلیشه ها را به مردم عادی یادآوری کنند و به آن ها نسبت به خطرات تداوم این کلیشه ها هشدار بدهند.

چرا در فرهنگ ایرانی جا افتاده خانواده ای که یکی از اعضایش دچار حادثه شده، این قدر مورد همدردی قرار می گیرد اما خانواده فردی که آزار و اذیت کرده رها می شود؟آیا این اقدام طبیعی است و اصلا باید این گونه رفتار کرد یا نه و باید به فکر هر دو خانواده بود؟

این به فرهنگ ایرانی ربطی ندارد. این یک امر تقریبا جهانشمول است که گفتم در دوره پیش از انقلاب های صنعتی کمتر بود، زیرا زندگی جماعتی قوانین خودش را داشت و کنترل شدیدی روی اعضایش اعمال می کرد و حتی اگر این کنترل از بین می رفت، راه هایی وجود داشت که از گسترش خشونت جلوگیری کند؛راه هایی که به نظر ما امروز ممکن است غیر عادلانه و بسیار خشونت بار بیایند اما به آن ها باید در منطق دوران پیش شهری نگاه کرد، مثل رسم خون بس در غرب ایران؛ اما وقتی فرهنگ های مدرن شهری از راه می رسند و وقتی دنیای مدرن، ایجاد نوعی هم نشینی میان گروه های اجتماعی می کند که لزوما با یکدیگر رابطه ای همسطح نداشته اند یعنی در سیستم های دموکراتیک، روشن است که پیش داوری ها به سرعت بر عقل و منطق پیشی می گیرند. در ذهنیت آمریکایی ها هنوز خاطره کشتار سیاه پوستان و سرخ پوستان این کشور در مجازات های جمعی زنده است، اروپاییان می دانند چه جنایاتی علیه کولی ها، علیه پروتستان ها و علیه یهودیان در این کشورها در دوره پیش صنعتی و حتی پس از آن اتفاق افتاد.

ایران نیزاستثنا نیست، ما دچار نوعی متافیزیک شر می شویم که گویی خانواده ای که در آن فردی گناهی کرده، این گناه سبب آلودگی همه اعضای خانواده شده است؛ این یک تفکر اسطوره ای به حساب مي آيد و ربطی به منطق ندارد و بنابراین برای آن نباید به دنبال دلایل منطقی بود. هانا آرنت این موضوع را در مقاله معروفش ابتذال شرارت و در کتابش توتالیتاریسم به خوبی تشریح کرده است و نشان می دهد که چگونه افرادی متعارف در شرایطی خاص می توانند به هیولاهایی واقعی تبدیل شوند، زیرا شرارت به موقعیتی مبتذل تبدیل می شود. در جنایت هایی از این دست آنچه خطرناک ترین مساله را تشکیل می دهد، بی تفاوت شدن نسبت به شرارت و به قول آرنت، عدم توانایی یا عدم اراده به اندیشیدن است. به اين ترتیب همه چیز به صورت امری بدیهی در می آید؛ هم جنایت اولیه و هم چرخه های باطلی که از دل آن بیرون می آید، می تواند نه فقط روستا و یک شهر کوچک، بلکه همان گونه که دیدیم کل جهان را به یک سیر قهقرایی بکشد. از این رو باید همواره نسبت به این اشباح شرارت هشیار بود. بزرگ ترین مصیبت در اینجا، تنها از دست رفتن یک کودک معصوم نیست، بلکه از میان رفتن معصومیت همه کودکان و همه قربانیانی است که در آتش بی خردی ها و توحش ما می سوزند و زندگی آن ها فدای زندگی دیگرانی می شود که هیچ نقشی در آن نداشته اند و جان از دست رفته یک کودک معصوم بازگرداندنی نیست اما هزاران کودک معصوم دیگر هستند که همه ما وظیفه داریم با بازگشت مان به خرد جمعی از آن ها محافظت کنیم.

به نظر شما چه اقداماتی می توان انجام داد تا از این فرهنگ عبور کنیم؟ در این سوال می خواهم فقط شهروندان جامعه مورد بحث باشند و در سوال بعدی سازمان ها مورد توجه قرار بگیرند.

اقدامات زیادی می توان کرد که به صورت مستقیم بر این گونه جنایات و پیش گیری از آن ها موثر واقع شوند. این اقدامات بیش و پیش از هر چیز به بازاندیشی در روش های مان در مدیریت جامعه برمی گردد و درک اینکه جامعه ای که جرم زاست، باید دلایل این جرم زایی را در خود بیابد وگرنه همواره می تواند سبب تکرار جرایم و بدترشدن شان شود. آزادی و گسترش فضاها و ظرفیت بحث درباره موضوع هایی که در جامعه ما تبدیل به تابو شده اند و یا هنوز در حوزه بحث های تابویی هستند، مثل مسائل جنسی، مشکلات خانوادگی و خشونت های جنسی يا مهارگسیختگی جوانان و ارزش شدن هنجارشکنی ها و...كه مسائلی جدی هستندو باید به آن ها پرداخت. وجود تیم های مشاوره برای همه خانواده هایی که در این قبیل حوادث درگیر می شوند و به خصوص جلوگیری از دخالت مردم دیگر به این ماجراها و رسانه ای و نمایشی کردن و حفظ آبروی همه افرادی که خواسته و ناخواسته به این ماجرا کشیده شده اند، جزو وظایفی است که باید مسئولان مراقب آن باشند که کنترل آن ها از دست شان خارج نشود. احترام به قربانیان این جنایات تنها با اشک ریختن به پایان نمی رسد بلکه باید با اندیشیدن به زندگی سالم برای بازماندگان و سلامت آن ها و سلامت کل جامعه به تحقق مي رسد.

برای عبور از این فرهنگ، چه سازمان ها و مراکزی باید فعالیت کنند؟ آموزش وپرورش،رسانه ها،روانشناس و جامعه شناس و... هر کدام از این سازمان ها چه فعالیت هایی را باید انجام دهند تا از این فرهنگ بگذریم؟

در همه این نهادها وکنشگران بیش از هر چیز باید اراده ای عمومی چه از جانب مردم و چه از جانب مسئولان وجود داشته باشد که به این متخصصان، فرصت دخالت بدهند و به خصوص رسانه های غیر مسئول را که به دنبال خواننده های بیمار می گردند از این ماجرا دور کنند و افرادی را که این جنایات را فرصتی برای دامن زدن به خشونت و نفرت در جامعه می پندارند، بر سر جای خود بنشانند. همه این ها نیاز به آرامش و وقار و احترام گذاشتن به خانواده ها و جان باختگان و کسانی است که تا پایان حیات خود باید غم این حوادث را بر دوش بکشند و دیگر خبری از دارودسته های وحشی که امروز فریادهای شان در همه جا به گوش می رسد، نیست. بنابراین باز هم برای چندمین بار تکرار می کنم باید برخوردی بسیار جدی و سخت با رسانه های زردی کرد که چه در این مورد و چه در موارد دیگر، قصد بهره برداری از غم و اندوه و مصیبت انسان ها را دارند . این ها جنایتکارانی هستند که دست کمی از جنایتکار اصلی ندارند.

وقتی در جامعه اي به سر می بریم که دم از حقوق شهروندی می زند اما خانواده جانیان مانند جاده یک طرفه از این حقوق شهروندی بی بهره هستند، به نظر شما در چنين جامعه اي، حقوق شهروندی معنا و مفهومی دارد؟ با توجه به اینکه هر کسی مسئول رفتار خودش است.

بدون شک همه باید از حقوقی مساوی برخوردار باشند اما این بهره مندي نیاز به جامعه ای آرمانی دارد که هنوز حتی در پیشرفته ترین کشورها نیز ایجاد نشده است؛ اما فکر می کنم فراتر از حفظ حقوق افرادی که در یک خانواده نباید به دلیل جرم فردی دیگران زیر فشار قرار بگیرند، ما نیاز به بازاندیشی جدی بر استوارکردن نهادهای مهمی مثل خانواده و گروه ها و جماعت های جدید شهری نیز داریم. همان گونه که گفتم آنچه درجوامع باستانی، جماعت ها را از خطای اعضای شان حفظ می کرد ، يكي این نکته بود که هریک از اعضا کاملا نسبت به مسئولیت خودش به عنوان عضوی از آن جماعت، آگاهی و به آن پایبند بود؛ یعنی می دانست اگرخطایی مرتکب شود، بهایش را نه فقط او، بلکه خانواده و جماعتش پرداخت می کنند. ما نیاز به ایجاد انسجام در نهادهای جماعتی مدرن مان داریم. در این صورت بعید می دانم در خانواده ای منسجم که افراد به یکدیگر وابسته باشند، یک فرد با آگاهی به اینکه بهای جرم او را همه خانواده اش خواهند داد، باز هم با همان آرامش خاطر دست به جنایت بزند. دقت داشته باشیم که آنچه گفتیم، هرگزبه اين معنا نیست که در جامعه مدرن، چون جرم امری فردی است، بنابراین باید از همبستگی گروهی ضروری درون نهاد صرف نظر کرد. چنین امری نه ممکن است و نه مطلوب. اما عوامل محیطی همچون فقر، اعتیاد، کمبودهای گوناگون و سوءمدیریت های مختلف یک جامعه، سهم خود را در چنین مصیبت هایی دارند.

چرا در نظام آموزشي مان ، كمك به انسان ها، به خصوص خانواده افراد بزهكار، آموزش داده نمي شود. آيا اين آموزه با آموزه هاي ديني در تعارض است يا غفلت بزرگي روي داده است؟

این آموزه نه فقط با آموزه های باستانی بلکه با آموزه های دینی نیز هیچ تضادی ندارد و اتفاقا همان گونه که گفتم در سیستم های باستانی همواره پیش بینی شده بود که چگونه با خانواده های بازمانده رفتار شود. اسارت امروز به نظرما امری بی رحمانه می آید اما در دوران باستان، نوعی حفاظت برای کسانی بود که اگر اسیر نمی شدند از گرسنگی می مردند یا خوراک گرگان بیابان می شدند.

وقتی در پهنه ای پس از یک جنگ، گروه مغلوب به هردلیلی اسیر نمی شدند يعني نیازی به اسیر وجود نداشت. مثلا وقتی قبایل کوچنده به جایی حمله می کردند( نظیر مغول ها) می دانیم با چه فاجعه ای روبه رو می شدند: همه از دم تیغ می گذشتند. مشکل ما نظام های باستانی بی رحمانه که در همه جا وجود داشته نیست، مشکل ما یک مدرنیته ناقص و تحمیلی است که به بدترین شکل ممکن پیاده شده و تبعات آن را ما امروز باید تحمل کنیم؛ مشکل در وجود ماشین ها نیست که باید هوای آلوده را تحمل کنیم. باید در این باره بیندیشیم که ضدیت با مدرنیته یا تسليم بدون شرط به مدرنیته، هر دو خطرناک هستند. مدرنیته را نه فقط در مدرسه بلکه بیشتر از آن باید در جامعه به افراد آموخت. هر فردی در زندگی و رفتارهای روزمره اش، آموزگاری برای دیگران است و بنابراین همه ما باید براي این مسئولیت خود آماده باشیم. اینکه مدارس ما چنین نمی کنندجای خود، اما ما نيز چنین چیزی را از مدارس مان نمی خواهیم و خودمان درس همبستگی و دلسوزی به کودکان مان نمی دهیم و برعکس به آن ها درس برترشدن و بردن در رقابت ها و جایزه گرفتن و سر بیرون آوردن از جمع و بر دیگران حاکم شدن می دهیم که نتیجه اش همین است که هر روز شاهدش هستیم.

سازمان هاي مسئول مانند بهزيستي يا وزارت بهداشت نيز متاسفانه فقط به خانواده قربانيان رسيدگي كرده و از خانواده جانيان چشم پوشي مي كنند، اين كج سليقگي ريشه در كجا دارد؟

همه شهروندان یک شهر باید از حقوق برابر برخوردار باشند و اگر چنین نباشد، همان قدر ظالمانه رفتار کرده ایم که از حقوق خانواده های قربانی دفاع نکنیم. این از جمله سوءمدیریت هایی است که باید به آن رسیدگی کرد اما باز هم تکرار می کنم جای بحث درباره راه حل این مسائل، لزوما در صفحه حوادث روزنامه ها نیست. ابتدا باید اجازه داد که مسائل احساسی کنار بروند یا در جهان خود سیر کنند. کار قانونگذاری و مدیریت آسیب های اجتماعی را نمی توان با جریان های احساسی جامعه اشتباه گرفت وگرنه ما وارد چرخه های خشونت بی پایانی می شویم که هیچ کسی از آن سالم بیرون نمی آید. سازمان هایی نظیر بهزیستی برای کمک به همه مردم ساخته شده اند و نباید کاری به اینکه منشا این فرد چیست یا عقایدش کدام است، داشته باشند. برای هر امری نهادی هست که اگر هر نهاد و گروهی کار خودش را درست و انسانی انجام بدهد، ما بسیار کمتر مشکل خواهیم داشت.


معاون بهزیستی کرمانشاه: "سارینا" بعد از ترخیص تحویل بهزیستی می‌شود

$
0
0
سلامت نیوز:معاون امور اجتماعی بهزیستی استان کرمانشاه با اشاره به ضرب و جرح دختر هشت ساله توسط مادر معتادش، گفت: این کودک هم اکنون در بیمارستان است و به محض ترخیص تحویل بهزیستی می شود. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،مرتضی کوهی ، با اشاره به گزارش یک مورد کودک آزاری در کرمانشاه، گفت: در تماس همکاران بیمارستان یک مورد کودک آزاری به اورژانس اجتماعی 123 گزارش شد که در این مورد متاسفانه دختربچه حدود هشت ساله ای به نام "سارینا" که از طرف مادر معتادش مورد کودک آزاری قرار گرفته بود، بر اثر شدت جراحات وارده به بیمارستان منتقل شده بود. کوهی با بیان اینکه آسیب دیدگی های این کودک بالاست، گفت: متاسفانه آثار کبودی و جراحت روی بدن این کودک به وضوح قابل مشاهده است و طبق آخرین اطلاعی که داریم، هم اکنون سارینا بیهوش است. این مسئول با اشاره به اینکه پیگیری وضعیت این کودک از طریق مراجع قضایی و انتظامی انجام می شود، گفت: در وهله اول امیدواریم سارینای کوچک بدون آسیب جدی بهبود یافته و هرچه سریعتر از بیمارستان ترخیص شود. وی افزود: با توجه به اینکه کودک آزاری بسیار مشهود است، سارینا به محض ترخیص تحویل بهزیستی خواهد شد و درصورت سلب حضانت از مادر توسط مراجع قضایی، این کودک تحت حمایت بهزیستی قرار خواهد گرفت. کوهی گفت: چنانچه بررسی شود که در صورت بهبود مادر امکان بازگشت این کودک وجود دارد، مداخلات مددکاری انجام شده و تا زمانی که بستر آسیب رفع نشده باشد کودک نزد بهزیستی خواهد ماند. معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی استان کرمانشاه در ادامه با بیان اینکه همه افراد می توانند موارد کودک آزاری را به اورژانس 123 گزارش دهند، گفت: خوشبختانه حساسیت جامعه در این زمینه بالا رفته است. وی با بیان اینکه عمده موارد کودک آزاری به دلیل اعتیاد والدین است، گفت: متاسفانه اعتیاد والدین بیش از همه به کودکان آسیب می زند و در کنار بحث افت تحصیلی و آسیب های روحی و روانی، زمینه آسیب های جسمی کودک را نیز مهیا می کند.

بدن دختر ۱۳ ساله قابلیت بارداری ندارد/کامل شدن بلوغ تا ۵ سال زمان می‌برد

$
0
0
سلامت نیوز:رئیس انجمن متخصصان زنان و مامایی ایران با تاکید براینکه بدن دختر ۱۳ ساله قابلیت بارداری ندارد، نسبت به خطر افتادن جان کودک با ازدواج زودهنگام هشدار داد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا،اعظم السادات موسوی (رئیس انجمن متخصصان زنان و مامایی ایران) در رابطه با طرح افزایش سن ازدواج کودکان که در هفته های اخیر مورد بحث اعضای کمیسیون زنان مجلس بوده و با مخالفت هایی نیز مواجه شده است، بیان داشت: در مساله ازدواج کودکان زیر ۱۵ سال باید این مساله را بررسی کرد که ازدواج در این شرایط سنی به لحاظ جسمی، روحی، روانی و اجتماعی مضرات بسیار زیادی برای جامعه و فرد دارد؛ صرف نظر از اینکه مشخص نیست، چه تعدادی از این کودکان پس از این ازدواج ها مطلقه می شوند باید به این مساله توجه شود که عواقب ازدواج این کودکان چیست؟ رسیدن به بلوغ در یک بازه زمانی کامل می شود او افزود: بر اساس آخرین آمار اعلام شده حدود ۲ هزار بیوه کودک در کشور وجود دارد؛ این آمار باید تا چه رقمی برسد تا برای مسئولان تکان دهنده باشد؟ باید این مساله مدنظر قرار گیرد که بلوغ یک بازه زمانی دارد یعنی بلوغ به یکباره اتفاق نمی افتد، از ۹ سالگی آغاز می شود و تا ۱۵ یا ۱۶ سالگی کامل می شود؛ یعنی تا زمانی که بلوغ کامل شود ۴ تا ۵ سال زمان می برد. حتی زمانی که یک فرد به بلوغ کامل می رسد باید از نظر بلوغ اجتماعی نیز مورد بررسی قرار گیرد و از لحاظ روحی و روانی نیز تایید شود نه اینکه فقط به لحاظ جسمی بالغ شده باشد. رییس انجمن زنان و زایمان تاکید کرد: یکی از شاخصه های مهم در حوزه بهداشت زنان سن ازدواج است. ازدواج زودهنگام برای دختران مساله ساز است. سازمان بهداشت جهانی ازدواج کودکان در سن پایین را معضل بهداشتی برای کشورها عنوان کرده است، چرا که روند تکامل چه به لحاظ روحی، روانی و جسمی باید با هم اتفاق بیفتد تا کودک آمادگی ازدواج را داشته باشد. عواقب ازدواج زودهنگام به خطر افتادن سلامتی کودک است او با تاکید براینکه بدن یک دختر ۱۳ ساله قابلیت بارداری ندارد، افزود: اصلا فارغ از اینکه کودک توانایی بارداری را دارد یا خیر باید به این نکته توجه کرد که او باید آمادگی لازم را برای ازدواج داشته باشد؛ عواقب ازدواج زودهنگام به خطر افتادن سلامتی کودک است، چراکه او در این سن سیستم دفاعی پایینی دارد، از نظر ایمنی در شرایط مناسبی نیست و دچار بیماری های عفونی و مقاربتی شدید می شود که در سالهای بالاتر منجر به بیماری هایی جدی می شود که جان فرد را به خطر می اندازد. موسوی در ادامه گفت: کودک با ازدواج در سن کم با مسائلی برخورد می کند که برای سن او مناسب نیست، روند طبیعی سن در این کودک طی نمی شود، او با مسائلی مواجه می شود که بلوغ زودرس را برای او به همرا خواهد داشت، تجربیات جنسی این کودک تاثیرات عمیق روحی و روانی را در سنین بالاتر برای او به همراه خواهد داشت. این کودک رابطه جنسی را در زمان مناسب تجربه نخواهد کرد و مورد سوء استفاده جنسی قرار می گیرد که بر رفتارهای اجتماعی او تاثیرات عمیقی خواهد داشت؛ چون پذیرش از طرف آن کودک صورت نگرفته است. سقط جنین در سنین کم آمار بالاتری دارد او تاکید کرد: بارداری در این سنین برای کودک فاجعه بار است؛ چرا که سیستم جسمی رشد نکرده است، استخوان بندی تکمیل نشده است و سیستم تناسلی کودک در حال رشد است، بارداری زیر سن ۱۶ سال خطرات جدی برای سلامت او به همراه دارد، باردرای زودهنگام هم در مادر تاثیرات بدی دارد و هم در جنینی که در شکم مادر است.بیشتر جنین ها در این شرایط تکامل پیدا نمی کنند. موسوی تاکید کرد که سقط جنین در سنین کم آمار بالاتری دارد، چون تخمک ها به بلوغ کامل نرسیده اند. در اغلب موارد کودکان دچار سقط جنین می شوند و از آنجایی که بعد از هر سقط باید تا بارداری بعدی فاصله گذاری شود، بعید است که در ازدواج های به این شکل این فاصله گذاری ها رعایت شود. کودک همسرها حقوق اجتماعی ندارند رییس انجمن زنان و زایمان در ادامه گفت: کودک همسرها مادر می شوند، در حالی که دارای مشکلات روحی، روانی و جسمی بسیاری هستند؛ علاوه بر این افراد حقوق اجتماعی ندارند، باید این مساله روشن شود که جامعه به چه فردی بالغ می گوید؟ از نظر حقوق اجتماعی حق رای دادن از ۱۸ به ۱۶ سال کاهش پیدا کرد، حق گرفتن گواهینامه همچنان ۱۸ سال است، اما کودک در حالی که اجازه رای دادن یا حتی رانندگی را ندارد، مسئولیت یک زندگی را قبول می کند! این تضادها باید حل شود؛ یعنی فرد نمی تواند رانندگی کند، اما می تواند ازدواج کند و مسئولیت یک زندگی را قبول می کند؟ موسوی در پایان تاکید کرد که اگر مجلس بتواند؛ طرح افزایش سن ازدواج را پیگیری کند، قدم مثبتی در حمایت از کودکان برداشته است.

دهانشویه فلوراید تا ۳۵ درصد از پوسیدگی دندان ها پیشگیری می کند

$
0
0
سلامت نیوز:عضو انجمن متخصصین دندانپزشکی ترمیمی ایران، گفت: استفاده از دهانشویه فلوراید می تواند ۲۵ تا ۳۵ درصد از پوسیدگی دندان ها پیشگیری کند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از مهر، دکتر علیرضا بروزی نیت در پاسخ به این سئوال که برخی افراد به رغم استفاده از مسواک و دهانشویه اما همچنان با پوسیدگی دندان ها مواجه می شوند، تاکید کرد: بهتر است از صبح تا شب غذاهایی که می خوریم را لیست کنیم و ببینیم در طول روز چند بار ماده قندی مصرف می کنیم. وی با این توضیح که حجم مواد قندی مصرفی مهم نیست بلکه تعداد دفعات آن مهم است، افزود: هر بار که ماده قندی مصرف می شود یک ساعت بعد از آن ph دهان اسیدی می شود و می تواند باعث پوسیدگی دندان ها شود. رئیس انجمن متخصصین دندانپزشکی ترمیمی مشهد، اظهار داشت: اگر یک نفر در طول روز ۴ بار مواد قندی مصرف کند در طول شبانه روز ۴ ساعت دندان هایش در معرض PH اسیدی و پوسیدگی قرار می گیرد. بروزی نیت ادامه داد: در بهترین حالت فرد یک تا دو بار در طول شبانه روز مسواک می زند و در صورتیکه دفعات مصرف مواد قندی در طول شبانه روز زیاد یاشد، این روش نمی تواند با حجم اسیدی که در دهان تولید می شود، مقابله کند. عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد، افزود: بعد از هر وعده غذایی مخصوصا خوردن مواد شیرین بهتر است مسواک زده شود ولی در صورت عدم امکان مسواک زدن، از نخ دندان و آدامس بدون قند استفاده شود که این موارد می تواند تا ۳۰ درصد از پوسیدگی دندان ها پیشگیری کند. وی گفت: شایع ترین مسائلی که باعث پوسیدگی دندان ها می شود خوردن مواد قندی به خصوص مواد چسبنده مثل چیپس و پفک است . عضو انجمن متخصصین دندانپزشکی ترمیمی ایران، از فلوراید تراپی به عنوان بهترین روش پیشگیری از پوسیدگی دندان کودکان نام برد و افزود: سنین ۶ تا ۱۱ سال بهترین زمان استفاده از فلوراید تراپی است. وی ادامه داد: از آنجا که اولین دندان دائمی در سن ۶ سالگی در می آید، با مصرف کم مواد قندی و انجام فلوراید تراپی و خوردن مواد لبنی می تواند باعث استحکام ساختمان دندان ها و مقاوم در برای پوسیدگی شود.

۴ گام آنتی اکسیدانی، برای بهبود وضعیت سلامت!

$
0
0
سلامت نیوز:استرس اکسیداتیو ناشی از رادیکال های آزاد در بدن، خنثی نمی شود مگر با مصرف قدرتمندترین مواد مغذی یعنی آنتی اکسیدان ها. به گزارش سلامت نیوز به نقل از آوای سلامت ،آنتی اکسیدان ها که در میوه ها، سبزیجات و انواع چای یافت می شوند، از بدن شما در برابر رادیکال های آزاد و در نهایت ابتلا به برخی بیماری ها محافظت می کند. اگر رژیم غذایی خود را عاقلانه انتخاب کنید، می توانید روزانه از تمامی منابع آنتی اکسیدان ها بهره ببرید: محافظت از قلب: آنتی اکسیدان ها با کاهش کلسترول بد و افزایش کلسترول خوب، سلامت قلب را تضمین می کنند. مطالعات نشان داده اند، در افرادی که مقادیر زیادی میوه ها و سبزیجات غنی از آنتی اکسیدان مصرف می کنند، نرخ ابتلا به مشکلات قلبی از جمله حمله قلبی کمتر است. فلاونوئیدها، آنتی اکسیدان هایی هستند که مصرف زیاد آنها تا ۶۵ درصد، خطر ابتلا به بیماری های قلبی را کاهش می دهد. مصرف شیرینی و نشاسته را کاهش دهید چون ثابت شده این محصولات غذایی سطح رادیکال های آزاد را در بدن افزایش می دهند. مطالعات محققان دانشگاه کالیفرنیا نیز نشان داده کسانی که رژیم غذایی شان شامل مواد غذایی با شاخص گلیسمیک بالا است، با افزایش میزان کلسترول اکسید شده، بیشتر در معرض حمله قلبی قرار می گیرند. محافظت از دی ان آ: رادیکال های آزاد با بعضی قسمت های سلول مثلDNAو غشای سلولی واکنش نشان داده و باعث تخریب عمل سلول یا حتی مرگ آنها می شود. در این حالت این رادیکال ها برای سلامتی بدن مضر و خطرناک هستند و خطر ابتلا به تومورهای سرطانی را افزایش می دهند. مطالعات نشان داده افرادی که مقادیر زیادی از آنتی اکسیدان ها را از طریق میوه ها و سبزیجات دریافت می کنند، با کاهش خطر ابتلا به سرطان مواجه هستند. فیتوکمیکال ها رشد تومورها را از راه های مختلفی از جمله تخلیه رادیکال های آزاد خنثی می کنند. این خبر باید الهام بخش مصرف بیشتر سبزیجات قرمز، نارنجی یا زرد باشد زیرا کاروتنوئیدهای موجود در آنها، از قوی ترین آنتی اکسیدان ها برای مبارزه با سرطان هستند. به طور خاص، مطالعات نشان داده نرخ ابتلا به سرطان پروستات در مردانی که بیشترین میزان استفاده را از گوجه فرنگی ها دارند، به دلیل وجود لیکوپن، کمتر است. کنترل عوارض دیابت: به نظر می رسد که قند خون به سرعت تولید برخی از رادیکال های آزاد غیر معمول را افزایش می دهد. این مولکول های مخرب باعث بسیاری از عوارض ناشی از دیابت از جمله نابینایی، آسیب عصبی و نارسایی کلیه می شوند. برخی از مطالعات امیدوارکننده نشان می دهد که آنتی اکسیدان ها می توانند علائم دیابت را کاهش دهند. به عنوان مثال مطالعات اروپایی نشان می دهد که مکمل های غذایی حاوی اسید آلفالیپوئیک (که در اسفناج، بروکلی و گوشت گاو یافت می شود)، ممکن است درد و ناراحتی نوروپاتی دیابتی را کاهش دهند. دانشمندان هندی نیز دریافته اند ترکیب آنتی اکسیدانی کورکومین که در زردچوبه یافت می شود، منجر به کاهش آسیب های کلیوی در دیابتی ها می شود. دفاع در برابر زوال عقل: سلولهای مغزی افرادی که دچار انواع زوال عقل از جمله آلزایمر هستند، شواهدی از آسیب های رادیکال های آزاد را نشان می دهد. به نظر می رسد رادیکال های آزاد یکی از علل تجمع آمیلوئید در مغ هستند که مشخصه بیماری آلزایمر است. هیچ کس مطمئن نیست که آنتی اکسیدان ها چطور از آلزایمر جلوگیری می کنند اما ثابت شده که مصرف نوعی از آنتی اکسیدان ها یعنی ویتامین های ای و ث، از مغز در برابر این آسیب ها جلوگیری می کند. محققان هلندی با مطالعه روی بیش از ۵ هزار فرد بالای ۵۵ سال به مدت ۶ سال، متوجه شدند در افرادی که بیشترین میزان ویتامین ث را دریافت می کردند، نرخ ابتلا به آلزایمر ۳۴ درصد کاهش داشت. منبع:activebeat

اعتماد قاطع مجلس به وزیر بهداشت

$
0
0
سلامت نیوز: دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی با رأی اعتماد ۲۵۳ نماینده مجلس شورای اسلامی برای چهار سال دیگر وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شد. به گزارش سلامت نیوز، دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی موفق شد با کسب ۲۵۳ رأی و ۱۸ رای مخالف و ۱۴ رای ممتنع از مجموع ۲۸۸ رأی اخذ شده از نمایندگان حاضر در صحن علنی مجلس شورای اسلامی ،مجددا رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی را برای تصدی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی دولت دوازدهم کسب کند. گفتنی است، دکترهاشمی در دولت یازدهم از ۲۸۴ رای با ۲۶۰رای موافق، ۱۸رای مخالف و ۶ رای ممتنع به عنوان وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انتخاب شده بود.

ایست قلبی و ضرورت انجام عملیات احیا در دقایق ابتدایی

$
0
0
سلامت نیوز:بک متخصص قلب و عروق، به ضرورت انجام عملیات احیاء در دقایق ابتدایی بروز ایست قلبی تاکید کرد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا،دکتر فریبرز اکبرزاده ، در خصوص ایست قلبی (مرگ ناگهانی) که امروزه بسیاری از افراد دچار آن می شوند، گفت: مرگ ناگهانی قلبی، به فوت بیماران در فاصله یک ساعت بعد از شروع علائم ایست قلبی یا فوت در طی ۲۴ ساعت از آخرین باری که متوفی سالم دیده شده، اطلاق می شود. وی با بیان اینکه شیوع این بیماری علی رغم پیشرفت های تشخیص و درمانی که در حیطه بیماری های قلبی و عروقی به وجود آمده، خیلی بالاست، افزود: حدود نیمی از مرگ و میرهای ناشی از ایست قلبی، به دلیل وجود بیماری های قلبی عروقی رخ می دهد. وی با اشاره به این که هر ساله، ۷۶ نفر از ۱۰۰ هزار نفر جمعیت عمومی، دچار مرگ ناگهانی می شوند، افزود: متاسفانه در ۵۰ درصد از مرگ های ناگهانی، بیمار تنهاست و کسی نیست که در هنگام وقوع حادثه، به بیمار کمک کند. اکبرزاده ۷۵ درصد ایست قلبی را، بیماری کرونری قلبی دانست و گفت: حدود ۲۵ درصد ایست قلبی ها، شامل مواردی است که قابل درمان با دستگاه شوک هستند و اهمیت موضوع اینجاست که اگر در دقایق ابتدایی بتوان به بیمار شوک داد، فرد زنده می ماند. وی افزود: بیشتر بیمارانی که جزو این ۲۵ درصد هستند، مربوط به جوانان و افراد سن پایین می شود که اگر به موقع عملیات احیاء و شوک روی آن ها انجام شود، احتمال زنده ماندن شان زیاد است. این متخصص قلب و عروق بیان کرد: عملیات احیای قلبی باید هرچه سریع تر و در همان دقایق اولیه آغاز شود و این عملیات اگر یک دقیقه به تاخیر افتد، هفت الی ۱۰ درصد میزان زنده ماندن بیمار را کاهش می دهد. وی خاطرنشان کرد: آموزش عمومی مردم از طریق رسانه ها، به خصوص رادیو و تلویزیون، باعث افزایش اطلاعات مردم در خصوص راه های امدادرسانی در هنگام وقوع ایست قلبی می شود که این موضوع باید قابل توجه مسئولان بهداشت و جامعه قرار گیرد. وی با اشاره به این که در دسترس بودن دستگاه های شوک قلبی در مکان هایی مانند پارک ها، مساجد، هتل ها، ساختمان ها، اتومبیل های پلیس، مراکز آمبولانسی و مراکز بهداشتی درمانی ضرورت دارد، افزود: دستگاه های شوک جدیدی به نام AED به بازار آمده که حتی افراد عادی نیز می توانند از آن ها برای احیاء فرد بیهوش شده استفاده کنند. اکبرزاده بیان کرد: عملیات احیاء در دو سطح عمومی و تخصصی اتفاق می افتد که بخش عمومی می تواند توسط افراد معمولی جامعه نیز انجام شود و نیاز به آموزش عمومی دارد؛ درحالی که عملیات تخصصی توسط پرسنل بهداشتی درمانی انجام می شود. وی تأکید کرد: افرادی که سابقه سنکوپ یا بیهوشی گذرا دارند و یا در حین فعالیت دچار درد قفسه سینه و تنگی نفس غیرعادی می شوند، باید سریع به پزشک مراجعه کنند.

10 نشانه مسمومیت غذایی

$
0
0
سلامت نیوز: به دلیل این که انواع مختلفی از ارگانیسم ها می توانند زمینه ساز مسمومیت غذایی شوند، علائم و شدت آن می تواند متفاوت باشد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از عصر ایران، مسمومیت غذایی یک بیماری ناشی از مصرف مواد غذایی یا نوشیدنی های حاوی باکتری ها، ویروس ها یا انگل های مضر است. به گزارش "اتوریتی نیوتریشن"، در شرایطی که بسیاری از مواد غذایی به طور بالقوه حاوی موجودات مضر هستند، اما به طور معمول طی پخت و پز آنها از بین می روند. با این وجود، اگر بهداشت رعایت نشود و مواد غذایی به روش درست ذخیره و نگهداری نشوند، به عنوان مثال، عدم شستشوی دست ها یا نگهداری گوشت خام در یخچال، حتی غذاهای پخته نیز می توانند آلوده بوده و موجب بیماری شوند. خوردن مواد غذایی حاوی سموم مضر نیز می تواند دلیل مسمومیت غذایی باشد. این سموم می توانند به طور طبیعی در غذاها وجود داشته باشند، مانند برخی گونه های قارچ، یا توسط باکتری در غذایی که فاسد شده است، تولید شوند. به دلیل این که انواع مختلفی از ارگانیسم ها می توانند زمینه ساز مسمومیت غذایی شوند، علائم و شدت آن می تواند متفاوت باشد. افزون بر این، از زمانی که غذای مسموم را مصرف می کنید تا زمانی که علائم ظاهر می شوند می تواند از چند ساعت تا چند روز متغیر باشد، از این رو، شناسایی مجرم اصلی دشوار می شود. برخی مواد غذایی در زمینه مسمومیت غذایی نسبت به بقیه خطر بیشتری ایجاد می کنند، که از آن جمله می توان به گوشت و مرغ به خوبی پخته نشده، تخم مرغ، محصولات لبنی پاستوریزه نشده، نرمتنان صدفدار و میوه ها و سبزیجات نشسته اشاره کرد. در ادامه با برخی از علائم شایع مسمومیت غذایی بیشتر آشنا می شویم. درد و گرفتگی شکمی درد شکمی در ناحیه زیر قفسه سینه و بالای لگن احساس می شود. در موارد مسمومیت غذایی، ارگانیسم های مضر می توانند سمومی را تولید کنند که دیواره داخلی معده و روده ها را تحریک می کنند. این شرایط می تواند به شکل گیری التهاب در معده منجر شود، که ممکن است درد در ناحیه شکم را موجب شود. افراد مبتلا به مسمومیت غذایی ممکن است گرفتگی در ناحیه شکم را نیز تجربه کنندف زیرا عضلات شکم منقبض می شوند تا حرکات طبیعی روده را به منظور خلاص شدن از شر ارگانیسم های مضر در کوتاه ترین زمان ممکن تسریع کنند. با این وجود، درد و گرفتگی های شکمی شایع هستند و می توانند به دلایل مختلف شکل بگیرند. بر همین اساس، این علائم ممکن است به تنهایی نشانه ای از مسمومیت غذایی نباشند. افزون بر این، تمام موارد مسمویت غذایی به درد یا گرفتگی شکمی منجر نمی شوند. اسهال اسهال در قالب مدفوع شل و آبکی توصیف می شود که سه بار یا بیشتر طی 24 ساعت رخ می دهد. این شرایط به طور معمول نشانه ای از مسمویت غذایی است. اسهال زمانی رخ می دهد که کارایی روده برای بازجذب آب و دیگر مایعات ترشح شده طی فرایند گوارش به واسطه التهاب کاهش می یابد. همچنین، اسهال ممکن است با علائم دیگر، مانند حس نیاز به استفاده از توالت، نفخ یا گرفتگی های شکمی همراه باشد. از آنجایی که فرد مبتلا به اسهال آب بیشتری را نسبت به شرایط عادی از دست می دهد، در معرض خطر کم آبی بدن قرار می گیرد. در نتیجه، نوشیدن مایعات به منظور تامین آب مورد نیاز بدن اهمیت دارد. افزون بر آب، غذاهای مایع مانند سوپ نیز می توانند به مقابله با کم آبی بدن کمک کنند و اگر قادر به مصرف غذاهای جامد نیستید، مقداری انرژی نیز برای شما تامین کنند. برای بررسی این که با کم آبی مواجه هستید یا خیر به رنگ ادرار توجه داشته باشید. در حالت عادی رنگ ادرار باید زرد کمرنگ یا شفاف باشد. رنگ تیره یا زرد پررنگ ادرار ممکن است نشانه ای از کم آبی بدن باشد. سردرد سردردها بسیار شایع هستند. افراد می توانند به دلایل مختلف از جمله استرس، مصرف الکل، کم آبی بدن و خستگی دچار سردرد شوند. به دلیل این که مسمویت غذایی ممکن است خستگی و کم آبی بدن را به همراه داشته باشد، می تواند به شکل گیری سردرد نیز منجر شود. کم آبی بدن می تواند به صورت مستقیم مغز را تحت تاثیر قرار داده و موجب از دست دادن مایع در این اندام و کوچک شدن موقتی آن شود. در صورت تجربه استفراغ و اسهال، که هر دو می توانند انسان را در معرض کم آبی بدن قرار دهند، احتمال تجربه سردرد هر چه بیشتر افزایش می یابد. استفراغ استفراغ یک مساله طبیعی برای افراد مبتلا به مسمویت غذایی است. این شرایط زمانی رخ می دهد که عضلات شکم و دیافراگم به شدت منقبض می شوند و فرد را مجبور می کنند به صورت غیر ارادی محتوای معده را بالا آورده و وارد دهان کند. این یک مکانیسم محافظتی است و هنگامی که بدن درتلاش است از شر ارگانیسم ها یا سموم خطرناک خلاص شود، رخ می دهد. در واقع، مسمویت غذایی اغلب به شکل گیری حالت تهوع و استفراغ شدید منجر می شود. برای برخی افراد این حالت کاهش می یابد، در شرایطی که دیگران ممکن است به طور متناوب استفراغ کردن را تجربه کنند. اگر به طور مداوم استفراغ می کنید و نمی توانید مایعات را پایین نگه دارید، باید کمک پزشکی به منظور پیشگیری از کم آبی بدن دریافت کنید. احساس بیماری افراد مبتلا به مسمویت غذایی اغلب کاهش اشتها و دیگر علائم شایع ابتلا به یک بیماری مانند خستگی را تجربه می کنند. این شرایط در نتیجه واکنش های سیستم ایمنی برای مبارزه با عفونتی که به بدن حمله کرده استف شکل می گیرد. به عنوان بخشی از این واکنش، بدن پیام رسان های شیمیایی به نام سیتوکین ها را ترشح می کند. سیتوکین ها نقش های مختلفی بر عهده دارند، اما یکی از مهم ترین آنها تنظیم واکنش سیستم ایمنی بدن به عفونت است. آنها این کار را با راهنمایی سلول های سیستم ایمنی که به کجا بروند و چگونه رفتار کنند، انجام می دهند. افزون بر کمک به بدن در مبارزه با عفونت، مانند مسمویت غذایی، سیتوکین ها سیگنال هایی را به مغز ارسال می کنند و موجب شکل گیری علائمی مانند کاهش اشتها، خستگی، و درد می شوند که به طور کلی با ابتلا به بیماری پیوند خورده اند. این مجموعه از علائم می توانند به شرایطی که رفتار بیماری نامیده می شود، منجر شود، زیرا فرد از تعاملات اجتماعی دوری می کند، احساس می کند به استراحت بیشتری نیاز دارد و اشتهایی برای غذا خوردن ندارد. رفتاری بیماری یک نشانه از این است که بدن توجه خود را از فرآیندهای دیگر، مانند گوارش، منحرف کرده و مبارزه با عفونت را در اولویت قرار داده است. تب در صورتی که دمای بدن از محدوده عادی - 36 تا 37 درجه سانتیگراد - بیشتر شود، شما تب دارید. تب از نشانه های شایع بسیاری از بیماری ها است و به عنوان بخشی از دفاع طبیعی بدن در برابر عفونت رخ می دهد. مواد تولیدکننده تب به نام پیروژن ها افزایش دما را موجب می شوند. آنها توسط سیستم ایمنی بدن یا باکتری های عفونی که وارد بدن شده اند، ترشح می شوند. پیروژن ها پیام هایی را ارسال می کنند که مغز را فریب داده و این اندام فکر می کند دمای بدن سردتر از حالت عادی است. بر همین اساس، بدن گرمای بیشتری تولید می کند و گرمای کمتری از دست می دهد، از این رو، دمای بدن افزایش می یابد و در نهایت تب شکل می گیرد. این افزایش دما به بدن در مبارزه با عفونت از طریق کشتن یا کند کردن رشد ارگانیسم هایی که به گرما حساس هستند، کمک می کند. همچنین، تب فعالیت گلبول های سفید خون را افزایش می دهد که به مبارزه با عفونت کمک می کند. لرز لرز می تواند به واسطه تلاش بدن برای افرایش دما شکل بگیرد. لرز موجب می شود تا عضلات به سرعت منقبض و منبسط شوند، که این شرایط گرما تولید می کند. لرز اغلب با تب همراه است، زیرا پیروژن ها بدن را فریب می دهند که بیش از اندازه سرد شده است و باید گرم شود. تب می تواند به واسطه بیماری های مختلفی، از جمله مسمویت غذایی، شکل بگیرد، از این رو، لرز نیز یکی از علائم رایج آن است. ضعف و خستگی ضعف و خستگی از دیگر نشانه های شایع مسمویت غذایی هستند. این علائم به واسطه انتشار پیام رسان های شیمیایی به نام سیتوکین ها شکل می گیرند. افزون بر این، کاهش میزان غذای مصرفی به واسطه کاهش اشتها ممکن است موجب احساس خستگی در فرد بیمار شود. ضعف و خستگی هر دو از علائم رفتار بیماری هستند، که به بدن در استراحت و اولویت بندی بهتر کمک می کند. آنها می توانند از علائم بیماری های دیگر نیز باشند. در نتیجه، زمانی که با ضعف و خستگی مواجه هستید، بهترین کار گوش دادن به بدن و استراحت کردن است. حالت تهوع حالت تهوع احساس ناخوشایندی است که بر اساس آن به نظر می رسد در شرف استفراغ کردن هستید، اگرچه ممکن است این اتفاق به واقع رخ دهد یا خیر. در شرایطی که حالت تهوع هنگام مسمومیت غذایی طبیعی است، اما این شرایط به دلایل مختلفی می تواند شکل بگیرد، که از آن جمله می توان به میگرن، بیماری حرکت، و غذا خوردن بیش از اندازه اشاره کرد. حالت تهوع مرتبط با مسمویت غذایی به طور معمول پس از یک تا هشت از یک وعده غذایی شکل می گیرد. حالت تهوع به عنوان یک سیگنال هشدار دهنده عمل می کند، که به بدن اجازه می دهد از گوارش چیزی بالقوه خطرناک آگاه شود. دردهای عضلانی هنگامی که با یک عفونت، مانند مسمویت غذایی، مواجه هستید، امکان تجربه دردهای عضلانی وجود دارد. این شرایط به دلیل آن شکل می گیرد که سیستم ایمنی فعال شده و موجب التهاب می شود. طی این فرآیند، بدن هیستامین، یک ماده شیمیایی که به گشاد شدن رگ های خونی کمک می کند و اجازه می دهد گلبول های سفید بیشتری برای مبارزه با عفونت منتقل شوند، ترشح می کند. هیستامین به افزایش جریان خون به مناطق آلوده بدن کمک می کند. در کنار مواد دیگر درگیر در واکنش سیستم ایمنی، از قبیل سیتوکین ها، هیستامین می تواند به بخش های دیگر بدن رفته و گیرنده های درد را تحریک کند. این شرایط می تواند بخش های خاصی از بدن را نسبت به درد حساس تر سازد و به شکل گیری دردهای مبهم منجر شود.

قوامی در مخالفت با وزیر پیشنهادی نیرو:سدهای ساخته شده باعث خشکی دجله و فرات شد

$
0
0
سلامت نیوز: نماینده مردم اسفراین در مخالفت با وزیر پیشنهادی نیرو گفت: دولت اصلاحات بودید از نظر شاخصه های اقتصادی باثبات ترین دولت بعداز انقلاب بود به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایلنا، هادی قوامی در جلسه بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت دوازدهم، در مخالفت با وزیر پیشنهادی نیرو با بیان اینکه آرزوی توفیق برای دولت دوازدهم دارم، گفت: اینکه چرا من با آقای بیطرف مخالفم به دلیل مساله آب است. ما در سایر حوزه های دیگر انرژی مشکل داریم اما آب مهمترین حوزه ماست. او در ادامه خاطرنشان کرد: چرا آب؟ به دلیل آنکه آنچه را که می بینیم و آنچه که در ذهن وجود دارد بینشان تفاوت است. در ذهنیت می گوییم آب ارزش اقتصادی دارد و ما در بحث آمایش باید درست فکر کنیم اما در واقعیت مساله جور دیگری است. نماینده مردم صفی آباد با اشاره به هشت سال وزارت بیطرف در دولت های هفتم و هشتم گفت: سوال من این است شما هشت سال وزیر نیرو در دولت اصلاحات بودید دولتی که از نظر شاخصه های اقتصادی باثبات ترین دولت بود اما در همان جا نیز جنابعالی اشتباهات بسیاری داشتید. او در ادامه تشریح کرد: امروز بحث ریزگردها را شما می گویید عامل خارجی است جناب عالی به عنوان وزیر وظیفه دارید از دیپلماسی آب استفاده کنید. او ادامه داد: سدهایی ساخته شد که امروز باعث خشکی دجله و فرات شد و همین امر باعث گردید ریزگردها از سوی عراق به سمت ایران بیایند. قوامی در ادامه با اشاره به مساله ریزگردها و هزینه های آن برای کشور گفت: اشاره شده که ۹ هزار میلیارد تومان برای مهار سیلاب ها استفاده شده این آب های جمع آوری شده چگونه مدیریت خواهند شد. او در ادامه یادآور شد: سد گتوند را به خاطر دارید. قبل از انقلاب آمریکایی ها بر اساس تحقیقاتی که انجام دادند گفتند باید ۱۴ متر از سطح دریا فاصله داشته باشد اما کارشناسان به هنگام ساخت جور دیگر عمل کردند که آب شیرین به آ ب شور تبدیل شد که همین امر باعث گردید هزار هکتار از اراضی خوزستان تحت تاثیر آب شور قرار بگیرد. قوامی در ادامه تاکید کرد: امروز سدهایی که در ترکیه زده شده باعث خشکی رودهای ما شده اند. جنابعالی صادقانه این موضوع را با مردم در میان بگذارید سد بیگان از همین گونه سدها است. نماینده مردم اسفراین خاطرنشان کرد: فرهنگ اصیل قنات که یادگار یزد بزرگ است امروز در کجا قرار دارد. فراموشی این بخش از مهندسی آب باعث گردید ۷۵۰ چاه عمیق زده شود که شیره زمین را می گیرد امیدوارم این میراث ۲۵۰۰ ساله صیانت و حفظ شود. قوامی خطاب به بیطرف عنوان کرد: امروز چالش های بین استانی زیاد است ما می خواهیم بر مبنای آمایش عمل کنیم. این خوب است اما باید تشخیص درست در سرمایه گذاری صورت بگیرد. آقای بیطرف بگویید برای ۱۰ هزار میلیارد مترمکعب آب مصرفی چه برنامه ای دارید؟

موافق وزیرپیشنهادی نیرو:بیطرف می‌تواند بحران آب را مدیریت کند

$
0
0
سلامت نیوز: نماینده مردم تهران در مجلس گفت: وزیر پیشنهادی نیرو فردی متخصص و دارای کارنامه موفق است که می تواند بحران آب را به نحو احسن مدیریت کند. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، محسن علیجانی در موافقت با وزیر پیشنهادی نیرو گفت: معتقدم که نگاه به آب نباید سیاسی، قومی، استانی یا منطقه ای باشد، باید به آب نیز مانند سایر منابع انرژی نگاه ملی داشت. وی تصریح کرد: تصمیم گیری های اساسی در حوزه آب بر عهده دولت و مجلس است، اما نباید در کنار منابع غنی آب زمینی تشنه و سوخته قرار گیرد. ما هم اکنون با بحران آب در کشور مواجه هستیم. اما بحران بزرگتر از آن مدیریت کردن است. متوسط بارندگی سالانه کشور 242 میلی متر است که کمتر از یک سوم میانگین بارش جهانی است. نماینده مردم تهران در مجلس افزود: بیطرف انسانی اخلاق مدار و متعهد به نظام بوده و اصلاح طلبی کارآمد همسو با دولت، متخصص و دارای کارنامه موفق است که می تواند بحران آب را به نحو احسن مدیریت کند. وی با بیان اینکه در زمان وزارت وی ایجاد تاسیسات زیربنایی با سرعت زیادی انجام شده است، گفت: با مرور هشت سال مسئولیت وی در وزارت نیرو متوجه می شویم که سیستم مدیریتی هدفگرا در وزارت نیرو و در بخش های آب، آبفا و برق وجود داشته است. این عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس با بیان اینکه بیطرف از چالش های وزارت نیرو مطلع است، گفت: ارتقاء ظرفیت ها و توانمندی های داخلی، حمایت از ایجاد نهادهای خدمات مهندسی و مدیریت پروژه و انتقال دانش فنی در ساخت نیروگاه ها از برنامه های بیطرف برای وزارت نیرو است و اولویت وی همچنین بر انرژی های تجدیدپذیر است. علیجانی با اشاره به اینکه برنامه های بیطرف بسیار جامع است، اظهار داشت: به استناد گزارش معاونت نظارت مجلس برنامه های بیطرف در 53 درصد موارد با اسناد بالادستی منطبق بوده و در 34 درصد نیز همسو است، البته در سایر موارد هم مغایرتی یافت نشده است.

بیطرف: در آستانه بحران آبی قرار داریم/روند شوری سد گتوند کنترل شده است

$
0
0
سلامت نیوز: وزیر پیشنهادی نیرو با بیان این که راهکار سه سطحی برای مدیریت منابع آب در برنامه من وجود دارد، گفت: امروز در آستانه بحران در حوزه آبی قرار داریم و باید عاقلانه اندیشه کنیم. به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبرآنلاین، حبیب الله بيطرف، وزير پيشنهادي نيرو در دفاع از برنامه های خود در صحن علنی مجلس اظهار داشت: انتصاب عملکرد گذشته از ابتدا تاکنون به بنده دور از حقیقت است و من تنها پاسخگوی دوران خود هستم. وی افزود: ایران با توجه به شرایط اقلیمی یعنی کمبود بارش، پراکندگی بارش در طول سال به صورت نامتوازن شرایط خاصی دارد و در بين کشورهای کم آب و در محدوده خشک و نیمه خشک قرار دارد، بنابراین مهار آب های سطحی جزو برنامه های ملی ایران است. وزیر پیشنهادی نیرو با طرح این پرسش که آیا به خاطر برخی مشکلات باید از عملکرد 600 سد دیگر چشم پوشی کنیم و به باد حمله قرار دهیم؟ تصریح کرد: تاکنون 87 سد بزرگ در دنیا شکسته است و آثار و خسارات داشته است، اما در کشور ما یک مورد هم نداشتیم. 5 مورد در ژاپن و چندین مورد هم در آمریکا بوده است. بیطرف عنوان کرد: یکی از پروژه هایی که دارای مشکلات فنی است، سد لار است که قبل از انقلاب توسط یکی از قدرترین پیمانکاران جهانی ساخته شده، اما همچنان مشکل دارد. واکنش به چند اظهارنظر وی در واکنش به چند اظهارنظر توسط برخی نمایندگان مخالف، گفت: در مورد سد سیوند و نگرانی که آثار باستانی را زیر آب ببرد، این درست نیست. تراز سرریز سد سیوند تا پایه آثار تاریخی پاسارگاد 35 متر اختلاف ارتفاع دارد. وزیر پیشنهادی نیرو متذکر شد: با تلاش 15 گروه کاوشگری مسائل شناسایی شده است. سد 15 خرداد اقدام بزرگ ایران برای تامین آب شهر قم است. مشکلاتی هم دارد، اما این سد کار می کند و قابل بهره برداری است. یا به کمک زرینه رود آب تبریز، آذرشهر سقز و میاندوآب تامین می شود. ملت ایران باید به خود ببالد که چنین مهندسان و مدیرانی دارند. وضعیت سدهای کشور بیطرف عنوان کرد: ایران کشوری است که با توجه به شرایط اقلیمی، کمبود و پراکندگی بارش، توزیع نامتوازن بارش در پهنه سرزمین شرایط خاصی دارد. وی ادامه داد: این فعالیت آغاز شده و امروز شاهد وجود 169 سد مخزنی بزرگ، 200 متوسط و 220 سد مخزنی کوچک هستیم. وزیر پیشنهادی نیرو گفت: این 600 سد نعمتی برای تامین آب شرب و جزو افتخارات ماست. صنعتگران ما زحمات زیادی کشیدند. هر کار خوبی نقاط ضعفی هم دارد. بیطرف تاکید کرد: نباید به خاطر مشکلات جزیی برای 10 سد، عملکرد خوب این 600 سد را نادیده بگریم؟ وزیر پیشنهادی نیرو در واکنش به اظهارنظری درباره عضویت بیطرف در چند شرکت، افزود: در حال حاضر فقط عضو هیات مدیره یک شرکت هستم که در صورت کسب رای اعتماد مجلس، از آن هم استعفا می دهم. بیطرف با اشاره به برنامه های خود در حوزه برق، گفت: اجرای برنامه های کاهش تلفات انرژی در اولویت برناه های وزارت نیرو قرار دارد و یکی از مهم ترین جهت گیری ها، تامین انرژی مورد نیاز کشور براساس برنامه های راهبردی وزارت نیرو است. وی با تاکید بر این که ایجاد رقابت در عرصه انرژی، بهبود تعاملات با بنگاه های صنعتی، از جمله برنامه های من در وزارت نیرو خواهد بود، افزود: از دیگر برنامه های من، ارتقای متوسط راندمان حداقل به میزان سالانه یک درصد و رساندن به شاخص 40 درصدی، تک رقمی کردن تلفات برق، توسعه زیرساخت های هوشمندسازی برق، توسعه تحقیق و فناوری برای گسترس توانمندی صنعت برق و... است. وزیر پیشنهادی نیرو در ادامه با اشاره به برنامه های خود در بخش آب، اظهار داشت: همه می دانیم مساله آب یک دغدغه جهانی و در کشور ما یکی از مهم ترین چالش های ملی است که در آستانه بحران قرار دارد. میزان منابع آب کشور بیطرف افزود: به دلیل تداوم خشکسالی، منابع آب تجدیدپذیر آب به حدود 120 میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. به این ترتیب بخش هایی از سرزمین ایران وارد شرایط کمبود آبی شده اند. 62 درصد از مساحت کشور از مرز تنش کشور عبور کرده و 54 درصد متاسفانه وارد شرایط تنش آبی شده است. وی با بیان این که رودخانه های کشور به شدت کم آب شده و یا خشکیده است، عنوان کرد: متاسفانه مصرف بی رویه آب همچنان ادامه دارد. میزان مصرف آب کشور حدود 100 میلیارد مترمکعب در سال های اخیر بوده که 40 درصد از منابع آب سطحی و 60 درصد از منابع آب زیرزمینی است. وزیر پیشنهادی نیرو تصریح کرد: منابع آب زیرزمینی، از منابع استراتژیکی کشور دچار مشکلات عدیده ای شده و تاکنون بیش از 120 میلیارد مترمکعب از این ذخایر استراتژیک کاسته شده است. بیطرف متذکر شد: اگرچه در سال های اخیر اقدامات موثری صورت گرفته و کارهایی برای تامین آب شهرها صورت گرفته، اما باید بگوییم امروز در آستانه بحران قرار داریم و باید عاقلانه اندیشه کنیم و باید همه دست به دست هم دهیم و همه نهادها تحت مقام معظم رهبری باید بتوانیم کشور را از این مرحله عبور دهیم. راهکاری برای مدیریت منابع آب وی با طرح این پرسش که با این شرایط چه باید کرد؟ و راهکار اساسی برای خروج از بحران و حرکت به سمت توسعه پایدار پیست؟ گفت: با توجه به مطالعات گسترده و شنیدن نظرات متخصصان و صاحب نظران، بر این باورم راهکار اساسی، بهبود، اصلاح و ارتقای مدیریت در بخش آب کشور است. وزیر پیشنهادی نیرو افزود: در سال های گذشته سیاست مدیریت وزارت نیرو، مهار حداکثری، استحصال حداکثری از منابع آب و روان آبها بود. اما در سال 82 به این نتیجه رسیدیم که مدیریت یک جانبه و مدیریت تامین درست نیست. باید مدیریت دوجانبه باشد و هم سمت تولید و هم تامین را ببینیم. بیطرف با بیان این که مدیریت سه سطحی در برنامه من دیده شده است، گفت: مدیریت در سطح ملی، مدیریت در سطح حوزه آبریز، از جمله آنها است. وی خاطرنشان کرد: خوشبخانه سد گتوند روند شوری آن کنترل شده و در رابطه با دریاچه ارومیه نیز اقدامات مناسبی صورت گرفته است و ادامه خواهد داشت.

آخرین اصلاحات رشته‌محل‌های علوم‎پزشکی

$
0
0
سلامت نیوز:مرکز سنجش و پذیرش دانشگاه آزاد اسلامی ضمن اعلام اصلاحات رشته محل های گروه علوم پزشکی، از ایجاد فرصت مجدد برای ثبت نام متقاضیان انتخاب رشته آزمون سراسری 96 دانشگاه آزاد خبرداد. به گزارش سلامت نیوز به نقل از ایسنا، روابط عمومی مرکز سنجش و پذیرش دانشگاه آزاداسلامی در اطلاعیه ای اعلام کرد: با توجه به درخواست های واصله از سوی داوطلبانی که به هر علتی موفق به انتخاب رشته و یا ویرایش ثبت نام خود نشده اند بدینوسیله به اطلاع داوطلبان می رساند سامانه انتخاب رشته آزمون سراسری سال ۹۶ دانشگاه آزاد اسلامی از ساعت ۹ صبح روز دوشنبه مورخ ۹۶/۵/۳۰ مجدداً بازگشایی شده و داوطلبان تا ساعت ۲۴ روز سه شنبه مورخ ۹۶/۵/۳۱ فرصت دارند تا با مراجعه به سامانه ثبت نام مرکز سنجش به آدرس www.azmoon.org نسبت به اصلاح رشته محل های انتخابی یا انتخاب رشته جدید اقدام نمایند. با توجه به نامه شماره ۵۰۰/۵۳۲ مورخ ۹۶/۵/۲۵ وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی درخصوص تغییراتی در پذیرش برخی از رشته محل های گروه علوم پزشکی، داوطلبان می توانند حداکثر تا ساعت ۲۴ روز سه شنبه مورخ ۹۶/۵/۳۱ با مراجعه به سامانه ثبت نام نسبت به اصلاح رشته محل های انتخابی یا انتخاب رشته جدید اقدام نمایند. فهرست این دسته از رشته محل ها از طریق سامانه ثبت نام در دسترس داوطلبان قرار داده شده و داوطلبان آزمون سراسری سال ۹۶ دانشگاه آزاد اسلامی باید توجه داشته باشند که فرصت اعلام شده، آخرین مهلت داوطلبان به منظور انتخاب رشته و یا ویرایش رشته محل های انتخابی بوده و تحت هیچ شرایطی تمدید نخواهد شد.

نمایندگان مجلس دوباره به علی ربیعی اعتماد کردند

$
0
0
سلامت نیوز: دکتر علی ربیعی، با رأی اعتماد ۱۹۱ نماینده مجلس شورای اسلامی برای چهار سال دیگر وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی شد. به گزارش سلامت نیوز، دکتر علی ربیعی موفق شد با کسب ۱۹۱ رأی و ۷۹ رای مخالف و ۱۵ رای ممتنع از مجموع ۲۸۸ رأی اخذ شده از نمایندگان حاضر در صحن علنی مجلس شورای اسلامی ،مجددا رأی اعتماد مجلس شورای اسلامی را برای تصدی وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی دولت دوازدهم کسب کند. گفتنی است ربیعی در دولت یازدهم با 163 رای موافق، 21 ممتنع و100 مخالف از مجموع ۲۸۴ رای، موفق به کسب اعتماد نمایندگان مجلس نهم شده بود.
Viewing all 93435 articles
Browse latest View live


<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>