سلامت نیوز:
بیهیچ تردیدی، جامعه ما از نظر فرهنگی و اجتماعی وضعیتی نابسامان و بحرانزده دارد: تغییرات تند و پرشتاب سیاسی و اجتماعی، گذر از سنت به نوعی مدرنیته، تثبیت نشدن ارزشهای دینی و اخلاقی و قرار گرفتن در بستری عصری كه به قول "كاستلز" انقلابی تكنولوژیك را حول محور فنآوری اطلاعات متمركز میكند و با سرعتی شتابان بنیانهای مادی جامعه را دوباره شكل میدهد بر بسیاری از پایههای فكری و ارزشی رخنه افكنده است. در واكنش به این دگرگونیهای نمایان، گروهی سخن از آنومی اجتماعی به میان میآورند و آن را مقدمه فروپاشی اجتماعی میدانند، گروهی با برداشتی ملایمتر آن را نشانی از "گسست نسلها" میپندارند كه در هر عصری روی میدهد و البته اینك ژرفتر و بیپردهتر خود را آشكار ساخته است و برخی نیز از توطئه دشمن، هم در ایجاد بحرانهای مقطعی و هم در به كژراهه كشاندن نسل انقلاب سخن میگویند. در این میان واقعیت مورد پذیرش این است كه ایران جزو جوانترین كشورهای دنیا به حساب میآید. بیش از 20 درصد جمعیت این سرزمین پهناور در گروه سنی 15-25 سال قرار دارند. عده دانشجویان، بالغ بر یك میلیون نفر است كه 47 درصد آنها را پسران و بقیه را دختران تشكیل میدهند.
با آنكه جوانی دوران شادابی و طراوت زندگی است، اما متأسفانه شمار نه چندان اندكی از جوانان ایرانی چنان درگیر مشكلات اخلاقی و اختلالات روانی و رفتاری هستند كه گویی میخواهند واژه زیبا و پرطنین جوانی را نه همارز برنایی و سرزندگی، بلكه با همان برداشت عوامانه و مشهور "جهالت و نادانی" معنا كنند.
سوءمصرف مواد مخدر و الكل، برقراری دوستیهای پنهانی و آسیبرسان با جنس مخالف، بالا رفتن میزان و سطح خشونت، افزایش گرایش بیمارگونه به همجنس، روی آوردن به رفتارهای پرخطر جنسی و در نتیجه گسترش ویروس مرگبار "اچ آی وی" عمدهترین آسیبهایی هستند كه دردناكانه از آغاز نوجوانی شكل میگیرند و درون نوجوان و جوان را آشفته و امنیت اجتماع را متزلزل میسازند.
نوجوانی یكی از دورههای پرشور و شكوهمند عمر آدمی است، كه دگرگونیها و آشوبهای زیادی را در وجود نونهالان دور شده از سادگی و آرامش كودكی و پا نهاده در وادی بلوغ بر میانگیزد و فرزند آدمی را به كام هیجانهای خوشایند و ناخوشایند و رؤیاهای شیرین و همگون فرو میبرد.
نویسنده دانشمند كتاب "تربیه المراهق بینالاسلام و علمالنفس" در دیباچه اثر محققانه خود مینویسد: ریشه اصلی مراهق (نوجوان) فعل "رهق" به معنی بیخردی، دروغپردازی، انحراف جنسی، فرو افتادن در گرفتاریها، انجام كارهای ناپسند، سبكسری، بیدادگری و شرانگیزی است. و آنگاه نتیجه میگیرد نوجوانی دورهای است كه فرد از بیتعهدی كودكی بیرون میآید، از نظر شرع مكلف میشود و در نتیجه انجام ندادن احكام دینی مورد بازخواست قرار میگیرد و این خود نشانه توجه جدی پروردگار به كرامت انسانی اوست. به شرط آنكه والدین و مربیان با آگاهی و دوراندیشی به تربیت و مراقبت او بپردازند و از زمین ناهموار این دوره به سلامت عبورش دهند. اما بیتوجهی و سهلانگاری بزرگترها به نوجوان و محیط اجتماعی آلوده، باعث میشود كه او به دور از خردورزی و شكیبایی به اعمالی دست زند كه سلامت خود، خانواده و جامعه را به خطر بیفكند. همان اعمالی كه در ریشه كلمه "مراهق" آمده و انگار در لایههای غریزی و احساسی نوجوان پنهان شده است.
(الزعبلاوی،1997، ص 19)
این واقعیت را نباید فراموش كنیم كه بیشتر پدران و مادران، آگاهی درست و كارسازی درباره مسائل تربیتی، به ویژه برخورد و هدایت نوجوانان و جوانان ندارند و این وظیفه حكومت اسلامی است كه با شناخت دقیق از آسیبهای فردی و اجتماعی و عوامل و ریشههای آنها، راههای پیشگیری و مقابله را به خانوادهها بیاموزد و از پژمرده شدن شكوفههای نورس این سرزمین با فرهنگ جلوگیری كند. این هدف زمانی به انجام میرسد كه مدیران كشور با برنامهای دقیق و مستمر، نه سطحی و گذرا از صاحبنظران و كارشناسان مسائل تربیتی و اجتماعی بهره گیرند. متأسفانه این امر بدیهی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، در باور و عمل همه یا بیشتر دولتها نبوده است! اگر مسئولان مملكت، در مصاحبههای خود با رسانههای داخلی و خارجی، منكر فراوانی و حتی وجود آسیبهای اجتماعی شوند، و یا تنها به برجسته كردن آمار جوانانی كه در عرصههای علمی، ورزشی و هنری به پیروزی رسیدهاند بپردازند شاید بر آنها ایراد و سرزنشی روا نباشد. اما نگرانكننده است متولیان امور با بیخبری از وضعیت اسف بار فرهنگی، از آگاهان دلسوز كمك نگیرند و بدتر ازآن، با برچسب سیاهنمایی هشداردهندگان دردمند را به گوشههای سكوت و انزوا بكشانند. غفلت از آنچه در جامعه میگذرد، سیستم مدیریت را از باز بودن و گشودگی به بسته بودن و توقف سوق میدهد. در دانش سایبرنتیك ثابت شده است كه اگر جریان اطلاعات در یك سیستم با حلقه پسخوراند رفت و آمد نداشته باشد، آن سیستم به سیستم بسته تبدیل میشود كه طبق اصل دوم ترمودینامیك سرانجامی بجز افزایش انتروپی یا بینظمی و از هم گسیختگی نخواهد داشت. علی(ع) در خطبه 32 نهجالبلاغه، با انتقاد از روش زندگی زمانه خود، ویژگیهای جامعه نابسامان را اینگونه برجسته میكند:
نیكوكار، بدكار به حساب میآید؛
جفا پیشه بر سركشی خود میافزاید؛
دانشهای مردمان برایشان سودمند نیست؛
مردم از آنچه نمیدانند نمیپرسند؛
و از بلاها تا بر سرشان فرو نیاید نمیهراسند و به پیشگیری آن نمیپردازند؛
میبینیم كه آن بزرگ همه روزگاران چگونه بر عنصر آگاهی و دانایی برای پیشبینی آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از پیامدهای آنها تأكید میكنند.
امید است مدیران جامعه، به جای سخنرانی و مصالحهگویی! فرهیختگان اسلامشناس، با تجربه و عالم به علوم روز را صادقانه و جدی، به همكاری فرا خوانند تا بتوان بعد از سالها دلسردی و درماندگی به شناخت تنگناهای فرهنگی و اجتماعی و راههای برونرفت از آنها امیدوار شد.
منبع:سایت موسسه روانشناختی بیدار
بیهیچ تردیدی، جامعه ما از نظر فرهنگی و اجتماعی وضعیتی نابسامان و بحرانزده دارد: تغییرات تند و پرشتاب سیاسی و اجتماعی، گذر از سنت به نوعی مدرنیته، تثبیت نشدن ارزشهای دینی و اخلاقی و قرار گرفتن در بستری عصری كه به قول "كاستلز" انقلابی تكنولوژیك را حول محور فنآوری اطلاعات متمركز میكند و با سرعتی شتابان بنیانهای مادی جامعه را دوباره شكل میدهد بر بسیاری از پایههای فكری و ارزشی رخنه افكنده است. در واكنش به این دگرگونیهای نمایان، گروهی سخن از آنومی اجتماعی به میان میآورند و آن را مقدمه فروپاشی اجتماعی میدانند، گروهی با برداشتی ملایمتر آن را نشانی از "گسست نسلها" میپندارند كه در هر عصری روی میدهد و البته اینك ژرفتر و بیپردهتر خود را آشكار ساخته است و برخی نیز از توطئه دشمن، هم در ایجاد بحرانهای مقطعی و هم در به كژراهه كشاندن نسل انقلاب سخن میگویند. در این میان واقعیت مورد پذیرش این است كه ایران جزو جوانترین كشورهای دنیا به حساب میآید. بیش از 20 درصد جمعیت این سرزمین پهناور در گروه سنی 15-25 سال قرار دارند. عده دانشجویان، بالغ بر یك میلیون نفر است كه 47 درصد آنها را پسران و بقیه را دختران تشكیل میدهند.
با آنكه جوانی دوران شادابی و طراوت زندگی است، اما متأسفانه شمار نه چندان اندكی از جوانان ایرانی چنان درگیر مشكلات اخلاقی و اختلالات روانی و رفتاری هستند كه گویی میخواهند واژه زیبا و پرطنین جوانی را نه همارز برنایی و سرزندگی، بلكه با همان برداشت عوامانه و مشهور "جهالت و نادانی" معنا كنند.
سوءمصرف مواد مخدر و الكل، برقراری دوستیهای پنهانی و آسیبرسان با جنس مخالف، بالا رفتن میزان و سطح خشونت، افزایش گرایش بیمارگونه به همجنس، روی آوردن به رفتارهای پرخطر جنسی و در نتیجه گسترش ویروس مرگبار "اچ آی وی" عمدهترین آسیبهایی هستند كه دردناكانه از آغاز نوجوانی شكل میگیرند و درون نوجوان و جوان را آشفته و امنیت اجتماع را متزلزل میسازند.
نوجوانی یكی از دورههای پرشور و شكوهمند عمر آدمی است، كه دگرگونیها و آشوبهای زیادی را در وجود نونهالان دور شده از سادگی و آرامش كودكی و پا نهاده در وادی بلوغ بر میانگیزد و فرزند آدمی را به كام هیجانهای خوشایند و ناخوشایند و رؤیاهای شیرین و همگون فرو میبرد.
نویسنده دانشمند كتاب "تربیه المراهق بینالاسلام و علمالنفس" در دیباچه اثر محققانه خود مینویسد: ریشه اصلی مراهق (نوجوان) فعل "رهق" به معنی بیخردی، دروغپردازی، انحراف جنسی، فرو افتادن در گرفتاریها، انجام كارهای ناپسند، سبكسری، بیدادگری و شرانگیزی است. و آنگاه نتیجه میگیرد نوجوانی دورهای است كه فرد از بیتعهدی كودكی بیرون میآید، از نظر شرع مكلف میشود و در نتیجه انجام ندادن احكام دینی مورد بازخواست قرار میگیرد و این خود نشانه توجه جدی پروردگار به كرامت انسانی اوست. به شرط آنكه والدین و مربیان با آگاهی و دوراندیشی به تربیت و مراقبت او بپردازند و از زمین ناهموار این دوره به سلامت عبورش دهند. اما بیتوجهی و سهلانگاری بزرگترها به نوجوان و محیط اجتماعی آلوده، باعث میشود كه او به دور از خردورزی و شكیبایی به اعمالی دست زند كه سلامت خود، خانواده و جامعه را به خطر بیفكند. همان اعمالی كه در ریشه كلمه "مراهق" آمده و انگار در لایههای غریزی و احساسی نوجوان پنهان شده است.
(الزعبلاوی،1997، ص 19)
این واقعیت را نباید فراموش كنیم كه بیشتر پدران و مادران، آگاهی درست و كارسازی درباره مسائل تربیتی، به ویژه برخورد و هدایت نوجوانان و جوانان ندارند و این وظیفه حكومت اسلامی است كه با شناخت دقیق از آسیبهای فردی و اجتماعی و عوامل و ریشههای آنها، راههای پیشگیری و مقابله را به خانوادهها بیاموزد و از پژمرده شدن شكوفههای نورس این سرزمین با فرهنگ جلوگیری كند. این هدف زمانی به انجام میرسد كه مدیران كشور با برنامهای دقیق و مستمر، نه سطحی و گذرا از صاحبنظران و كارشناسان مسائل تربیتی و اجتماعی بهره گیرند. متأسفانه این امر بدیهی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، در باور و عمل همه یا بیشتر دولتها نبوده است! اگر مسئولان مملكت، در مصاحبههای خود با رسانههای داخلی و خارجی، منكر فراوانی و حتی وجود آسیبهای اجتماعی شوند، و یا تنها به برجسته كردن آمار جوانانی كه در عرصههای علمی، ورزشی و هنری به پیروزی رسیدهاند بپردازند شاید بر آنها ایراد و سرزنشی روا نباشد. اما نگرانكننده است متولیان امور با بیخبری از وضعیت اسف بار فرهنگی، از آگاهان دلسوز كمك نگیرند و بدتر ازآن، با برچسب سیاهنمایی هشداردهندگان دردمند را به گوشههای سكوت و انزوا بكشانند. غفلت از آنچه در جامعه میگذرد، سیستم مدیریت را از باز بودن و گشودگی به بسته بودن و توقف سوق میدهد. در دانش سایبرنتیك ثابت شده است كه اگر جریان اطلاعات در یك سیستم با حلقه پسخوراند رفت و آمد نداشته باشد، آن سیستم به سیستم بسته تبدیل میشود كه طبق اصل دوم ترمودینامیك سرانجامی بجز افزایش انتروپی یا بینظمی و از هم گسیختگی نخواهد داشت. علی(ع) در خطبه 32 نهجالبلاغه، با انتقاد از روش زندگی زمانه خود، ویژگیهای جامعه نابسامان را اینگونه برجسته میكند:
نیكوكار، بدكار به حساب میآید؛
جفا پیشه بر سركشی خود میافزاید؛
دانشهای مردمان برایشان سودمند نیست؛
مردم از آنچه نمیدانند نمیپرسند؛
و از بلاها تا بر سرشان فرو نیاید نمیهراسند و به پیشگیری آن نمیپردازند؛
میبینیم كه آن بزرگ همه روزگاران چگونه بر عنصر آگاهی و دانایی برای پیشبینی آسیبهای اجتماعی و پیشگیری از پیامدهای آنها تأكید میكنند.
امید است مدیران جامعه، به جای سخنرانی و مصالحهگویی! فرهیختگان اسلامشناس، با تجربه و عالم به علوم روز را صادقانه و جدی، به همكاری فرا خوانند تا بتوان بعد از سالها دلسردی و درماندگی به شناخت تنگناهای فرهنگی و اجتماعی و راههای برونرفت از آنها امیدوار شد.
منبع:سایت موسسه روانشناختی بیدار