سلامت نیوز : داور شیخاوندی، جامعه شناس و استاد دانشگاه اعتقاد دارد كه گندهخورها و
خردهخورها در حال برهم زدن نظم جامعه هستند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز؛ در گفتوگو با این استاد دانشگاه علت رشد و افزایش قانونگریزیها را بررسی كردهایم. به اعتقاد او برخی از مسئولان به جای تامین نیازهای مردم به دنبال فعالیتهای دیگر هستند و همین باعث شده تا جامعه به سمت یك بی قاعدگی و بی قانونی برود.
قطعا شیوع ناهنجاری های اخلاقی را نباید به دوره خاصی محدود كرد، اما چه اتفاقی برای جامعه ایرانی افتاده است كه هر روز شاهد افزایش بیقانونیها و در پناه آن بی اخلاقی ریز و بزرگ هستیم؟
موضوع بیاخلاقی و بیقانونی را نمیتوان به همه جامعه تعمیم داد. از نظر من جامعه ما هنوز به ویژگیهای اخلاقی اش معروف است اما این را قبول دارم كه در سالهای اخیر دامنه و وسعت افرادی كه خواسته و ناخواسته در دامن بی اخلاقی و بیقانونی افتاده اند زیاد شده است. این هم زمانی زیاد شد كه عده ای فهمیدند میتوان به اسم قانون، قانون را دور زد و دقیقا از همین زمان كارهای خلاف اخلاق در جامعه زیاد شد. ضمن اینكه ما افراد زیادی هم داریم كه بسته به موقعیت خود وارد این بیقانونیها میشوند.
می توانید مثالی بزنید؟
بله، نمونه قانون گریزی ها و بی اخلاقی ها در این است كه ما به یكباره شاهد چكهای برگشتی می شویم. آخرین آمار منتشرشده از سوی بانك مركزی نشان میدهد كه جامعه ایرانی در چند سال اخیر ركورد چك های برگشتی را به نام خود ثبت كرده است. براساس اطلاعات این بانك نسبت تعداد چكهای برگشتی به مبادله شده در پایان سال 90 به 4 /12درصد رسید كه این نسبت در گذشته دستكم تا سال 1380 بیسابقه است. بعد از این سال بیشترین نسبت تعداد چكهای برگشتی مبادله شده به سال 1389 باز میگردد كه عدد آن 9 /11درصد بود.مساله البته به همین جا ختم نمی شود.
در سایه بیقانونی وعدم فراگیری آن، تصاحب اموال دیگران و آن چیزی كه امروز به كرار خبرهای آن را می خوانیم(زورگیری) بسیار زیاد میشود. چون خواهی نخواهی در جوامع شهری كه در مسیر مدرنیته قرار گرفته اند شرایط در سایه بی نام و نشانی بهوجود می آید كه دیگران از آن سوءاستفاده می كنند.
كشور ما چند دهه است كه گام در مسیر مدرنیته گذاشته است اما با توجه به سخنان شما بهنظر می رسد كه در سال های اخیر تاثیر بیشتر خود را روی هنجارها و اخلاق جامعه گذاشته است.
خب این به این دلیل است كه ما دوره اقتصادی خاصی را میگذرانیم و در این شرایط خواهی نخواهی كسانی هستند كه از مسیر خارج می شوند و به خاكی می زنند. امروز در جامعه افراد بسیار زیادی هستند كه تامین كوچكترین نیاز زندگی برای آنها سخت شده است. همین مسئله هم باعث شده تا زورگیری و دزدیهای آشكار و نهان در كشور افزایش پیدا كند. به روایت آمار در سال گذشته این نوع دزدیها بین 13 تا 15درصد افزایش یافته است.
این موضوع را سال گذشته پلیس هم تایید كرد؛ درست است؟
بله. چون نگاه پلیس به این موضع كارشناسانه است. اما اگر همین سوال را از دولتی ها بپرسید ممكن است آن را تكذیب كنند. چون علیهشان است. ولی دولت چه بخواهد و چه نخواهد این میزان افزایش جرائم جای بررسی دارد. الان جرمهای كوچك آنقدر افزایش یافته است كه تمام نیروی پلیس هم به كار گرفته شود قادر به مهار همه آنها نیست. بنابراین زورگیران و اخلاقشكنان دربسیاری از موارد موفق هستند.
آمار ها نشان میدهد كه برخی دزدان در حین ارتكاب جرم 500 ام دستگیر می شوند. یعنی جامعه امروز ما در شرایطی نیست كه بتواند یك مجرم را در جرم 50 یا 60 دستگیر كند. بنابراین كسانی از سابقهداران عادت كرده اند كه بدون ترس از دستگیری به دزدی و ناهنجاریها دست بزنند. كسانی كه به نام اراذل و اوباش شناخته میشوند. آنها باكی از ماجرا ندارند. برای همین است كه با توجه به شرایط جامعه از تخلفهای رانندگی بگیرد تا زدن كیف، برگشت چك وسفته و هنجارهای بزرگی چون اختلاس و سندسازی در حال افزایش است.
آماری كه می گوید یك مجرم معمولا بعد از 500 بار انجام جرم امكان دستگیر شدن او وجود دارد به چه سالی برمیگردد؟
همین سال های اخیر. البته این عدد 500 خیلی شایع نیست. ولی ما نمونهای داشتیم كه بعد از 900 بار انجام عمل خلاف دستگیر شده است. اما اراذل واوباشی هم بوده اند كه دستگیر و اعدام شده اند.
چرا آمار خلاف و بی اخلاقی در جامعه هر روز درحال افزایش است؟
چون قانون تبلیغ نمی شود. الان ما در جامعه ای زندگی می كنیم كه فروش كلیه تبلیغ می شود و روی دیوارها نصب می شود اما قانون تبلیغ نمی شود تا مردم با آن آشنا شوند و فرهنگپذیری آن را پیدا كنند. این موضوع با قانون ناپذیری سیاسیون با هم جمع می شود و شما می بینید كه وقتی وارد یك سازمان یا اداره می شوید، كارمندان آن سازمان دولتی می توانند بهراحتی قانون را نادیده بگیرند و شما را دور بزنند. اساسا این مشكل ابزارهای دولتی است. وقتی قانون در حد و قامت یك نهاد دولتی اجرا نمیشود، به بدنه هم سرایت میكند و در جامعه هم پراكنده می شود، چون واگیردار است.
در سال های اخیر هم نیازها بیشتر شده و نظارت ها كمتر شده است. رسیدگی به نیازها وتامین آنها هم كم شده است. حالا اگر مجرم برای 500 بار یك جرم را تكرار نكند و در همان بار پنجاهم هم دستگیر شود از یك در وارد زندان می شود واز در دیگری خارج می شود. ظرفیت زندانهای ما تكمیل شده است. همانطور هم كه قوه قضائیه اعلام میكند زندانهای ما ظرفیت 85 هزار نفر را دارند اما 240 هزار نفر در آنها زندگی میكنند. دفتر همه قضات پر از پرونده است. قضات سالیانه به سه میلیون پرونده رسیدگی می كنند. كسی به كسی نیست. برخی مجبور می شوند به هنجاری شكنی. چون باید حداقل درآمد اندكی را برای خود داشته باشند. همین است كه خودكشی های شغلی و عاطفی زیاد میشود. بهویژه نسلی جوانی كه امروز هم در خانه ها محدود است و هم در جامعه. در نتیجه پدر ومادران با هم اختلاف دارند. بین فرزندان و والدین مدام جنجال است.
پس شرایط حال حاضر بیش از هرچیزی جوانان را تهدید میكند؟
بله .همانطور كه آمار هم نشان میدهد میانگین سنی مجرمان جامعه بین 20 تا 40 است. چون درست در این مقطع زمانی جوان برای رسیدن به آرامش بعد از 40 به دنبال فعالیت و برآوردن نیازها و آرزوهای خود است. اما شرایط برای او مهیا نیست. از سوی دیگر مشكلات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی شرایط را برای كارآموزان بهوجود آورده است كه در سال های آینده به شكل گروه های اراذل و اوباش خودشان را نشان می دهند.
نقش دولت ها را در این شرایط چطور می بینید؟
اساسا این شرایط ماحاصل عملكرد دولتهاست. این بچهها، كودكان دولت هستند. اصولا در سالهای اخیر دولت در خیلی مسائل كوتاه آمده و وارد ماجرا نشده است. چون به فعالیت های دیگری مشغول بوده است. شما ببینید كه در یك زمان سه نوجوان را برای یك دزدی كوچك اعدام میكنند اما دزدان بزرگ به راحتی دارند زندگی میكنند. البته حالا یك عدهای دستگیر شدهاند. اما ما هر روز شاهد یك پرونده اختلاس چندین میلیاردی دیگر هستیم. جامعه در این شرایط سخت اقتصادی، این اتفاقها را می بیند و الگو می گیرد. در همین شرایط است كه بی اخلاقیها انعكاس پیدا میكند و رفتار تودهها را شكل میدهد. بعد هم خرده دزدها و خردهخورها دستگیر میشوند و به زندان میروند و راهكارها را برای تبدیل شدن به یك دزد حرفهای در زندان یاد میگیرند. الان زندانها دانشگاه خلافكارهاست.
همانطور كه گفتید ما در شرایط اقتصادی سختی به سر می بریم اما از سوی دیگر اخبار اختلاس و دزدی ها كلان جامعه را با یك شوك مواجه كرده. برخی از جوانان یا كسانی كه راهی برای تامین معاش خود ندارند، چرا چاره را در بی قانونی و زورگیر و دزدی های كوچك می بیند؟
بله . متاسفانه در شرایط حاضر، جامعه را گنده خورها و خرده خورها در حال دور زدن نظم جامعه هستند.
منظور شما از گندهخورها وخرده خورها چیست؟
گنده خورها همین كسانی كه هر روز خبر اختلاس های چندین میلیاردی آنها، جامعه را وارد شوك میكند. درحالی كه جامعه با مشكلات اقتصادی زیادی دستوپنجه نرم میكند. برنامه اقتصادی مشخصی برای رفع بحران در كشور وجود ندارد. حتی كسانی هم كه میخواهند درست زندگی كنند اصلا نمی دانند فردا چه نسخهای برای آنها نوشته می شود. كسانی كه هم می خواهند از همین شرایط استفاده كنند و مشكلات اقتصادی خود را درمان كنند. نمی دانند چهكار كنند. نمیدانند طلا بخرند یا نه. ارز گرانتر میشود یا خیر. آیا می توانند به شغلی كه دارند امیدوارباشند یا فردا همه چیز را می بازند. تكلیف كسانی كه در شرایط اقتصادی سختی قرار دارند، خیلی مشخصتر است. هر روز آنها را در كوچه و پس كوچهها می بینیم. كسانی كه به این نتیجه رسیدند كه حق آنها در جیب دیگری است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز؛ در گفتوگو با این استاد دانشگاه علت رشد و افزایش قانونگریزیها را بررسی كردهایم. به اعتقاد او برخی از مسئولان به جای تامین نیازهای مردم به دنبال فعالیتهای دیگر هستند و همین باعث شده تا جامعه به سمت یك بی قاعدگی و بی قانونی برود.
قطعا شیوع ناهنجاری های اخلاقی را نباید به دوره خاصی محدود كرد، اما چه اتفاقی برای جامعه ایرانی افتاده است كه هر روز شاهد افزایش بیقانونیها و در پناه آن بی اخلاقی ریز و بزرگ هستیم؟
موضوع بیاخلاقی و بیقانونی را نمیتوان به همه جامعه تعمیم داد. از نظر من جامعه ما هنوز به ویژگیهای اخلاقی اش معروف است اما این را قبول دارم كه در سالهای اخیر دامنه و وسعت افرادی كه خواسته و ناخواسته در دامن بی اخلاقی و بیقانونی افتاده اند زیاد شده است. این هم زمانی زیاد شد كه عده ای فهمیدند میتوان به اسم قانون، قانون را دور زد و دقیقا از همین زمان كارهای خلاف اخلاق در جامعه زیاد شد. ضمن اینكه ما افراد زیادی هم داریم كه بسته به موقعیت خود وارد این بیقانونیها میشوند.
می توانید مثالی بزنید؟
بله، نمونه قانون گریزی ها و بی اخلاقی ها در این است كه ما به یكباره شاهد چكهای برگشتی می شویم. آخرین آمار منتشرشده از سوی بانك مركزی نشان میدهد كه جامعه ایرانی در چند سال اخیر ركورد چك های برگشتی را به نام خود ثبت كرده است. براساس اطلاعات این بانك نسبت تعداد چكهای برگشتی به مبادله شده در پایان سال 90 به 4 /12درصد رسید كه این نسبت در گذشته دستكم تا سال 1380 بیسابقه است. بعد از این سال بیشترین نسبت تعداد چكهای برگشتی مبادله شده به سال 1389 باز میگردد كه عدد آن 9 /11درصد بود.مساله البته به همین جا ختم نمی شود.
در سایه بیقانونی وعدم فراگیری آن، تصاحب اموال دیگران و آن چیزی كه امروز به كرار خبرهای آن را می خوانیم(زورگیری) بسیار زیاد میشود. چون خواهی نخواهی در جوامع شهری كه در مسیر مدرنیته قرار گرفته اند شرایط در سایه بی نام و نشانی بهوجود می آید كه دیگران از آن سوءاستفاده می كنند.
كشور ما چند دهه است كه گام در مسیر مدرنیته گذاشته است اما با توجه به سخنان شما بهنظر می رسد كه در سال های اخیر تاثیر بیشتر خود را روی هنجارها و اخلاق جامعه گذاشته است.
خب این به این دلیل است كه ما دوره اقتصادی خاصی را میگذرانیم و در این شرایط خواهی نخواهی كسانی هستند كه از مسیر خارج می شوند و به خاكی می زنند. امروز در جامعه افراد بسیار زیادی هستند كه تامین كوچكترین نیاز زندگی برای آنها سخت شده است. همین مسئله هم باعث شده تا زورگیری و دزدیهای آشكار و نهان در كشور افزایش پیدا كند. به روایت آمار در سال گذشته این نوع دزدیها بین 13 تا 15درصد افزایش یافته است.
این موضوع را سال گذشته پلیس هم تایید كرد؛ درست است؟
بله. چون نگاه پلیس به این موضع كارشناسانه است. اما اگر همین سوال را از دولتی ها بپرسید ممكن است آن را تكذیب كنند. چون علیهشان است. ولی دولت چه بخواهد و چه نخواهد این میزان افزایش جرائم جای بررسی دارد. الان جرمهای كوچك آنقدر افزایش یافته است كه تمام نیروی پلیس هم به كار گرفته شود قادر به مهار همه آنها نیست. بنابراین زورگیران و اخلاقشكنان دربسیاری از موارد موفق هستند.
آمار ها نشان میدهد كه برخی دزدان در حین ارتكاب جرم 500 ام دستگیر می شوند. یعنی جامعه امروز ما در شرایطی نیست كه بتواند یك مجرم را در جرم 50 یا 60 دستگیر كند. بنابراین كسانی از سابقهداران عادت كرده اند كه بدون ترس از دستگیری به دزدی و ناهنجاریها دست بزنند. كسانی كه به نام اراذل و اوباش شناخته میشوند. آنها باكی از ماجرا ندارند. برای همین است كه با توجه به شرایط جامعه از تخلفهای رانندگی بگیرد تا زدن كیف، برگشت چك وسفته و هنجارهای بزرگی چون اختلاس و سندسازی در حال افزایش است.
آماری كه می گوید یك مجرم معمولا بعد از 500 بار انجام جرم امكان دستگیر شدن او وجود دارد به چه سالی برمیگردد؟
همین سال های اخیر. البته این عدد 500 خیلی شایع نیست. ولی ما نمونهای داشتیم كه بعد از 900 بار انجام عمل خلاف دستگیر شده است. اما اراذل واوباشی هم بوده اند كه دستگیر و اعدام شده اند.
چرا آمار خلاف و بی اخلاقی در جامعه هر روز درحال افزایش است؟
چون قانون تبلیغ نمی شود. الان ما در جامعه ای زندگی می كنیم كه فروش كلیه تبلیغ می شود و روی دیوارها نصب می شود اما قانون تبلیغ نمی شود تا مردم با آن آشنا شوند و فرهنگپذیری آن را پیدا كنند. این موضوع با قانون ناپذیری سیاسیون با هم جمع می شود و شما می بینید كه وقتی وارد یك سازمان یا اداره می شوید، كارمندان آن سازمان دولتی می توانند بهراحتی قانون را نادیده بگیرند و شما را دور بزنند. اساسا این مشكل ابزارهای دولتی است. وقتی قانون در حد و قامت یك نهاد دولتی اجرا نمیشود، به بدنه هم سرایت میكند و در جامعه هم پراكنده می شود، چون واگیردار است.
در سال های اخیر هم نیازها بیشتر شده و نظارت ها كمتر شده است. رسیدگی به نیازها وتامین آنها هم كم شده است. حالا اگر مجرم برای 500 بار یك جرم را تكرار نكند و در همان بار پنجاهم هم دستگیر شود از یك در وارد زندان می شود واز در دیگری خارج می شود. ظرفیت زندانهای ما تكمیل شده است. همانطور هم كه قوه قضائیه اعلام میكند زندانهای ما ظرفیت 85 هزار نفر را دارند اما 240 هزار نفر در آنها زندگی میكنند. دفتر همه قضات پر از پرونده است. قضات سالیانه به سه میلیون پرونده رسیدگی می كنند. كسی به كسی نیست. برخی مجبور می شوند به هنجاری شكنی. چون باید حداقل درآمد اندكی را برای خود داشته باشند. همین است كه خودكشی های شغلی و عاطفی زیاد میشود. بهویژه نسلی جوانی كه امروز هم در خانه ها محدود است و هم در جامعه. در نتیجه پدر ومادران با هم اختلاف دارند. بین فرزندان و والدین مدام جنجال است.
پس شرایط حال حاضر بیش از هرچیزی جوانان را تهدید میكند؟
بله .همانطور كه آمار هم نشان میدهد میانگین سنی مجرمان جامعه بین 20 تا 40 است. چون درست در این مقطع زمانی جوان برای رسیدن به آرامش بعد از 40 به دنبال فعالیت و برآوردن نیازها و آرزوهای خود است. اما شرایط برای او مهیا نیست. از سوی دیگر مشكلات اقتصادی و آسیبهای اجتماعی شرایط را برای كارآموزان بهوجود آورده است كه در سال های آینده به شكل گروه های اراذل و اوباش خودشان را نشان می دهند.
نقش دولت ها را در این شرایط چطور می بینید؟
اساسا این شرایط ماحاصل عملكرد دولتهاست. این بچهها، كودكان دولت هستند. اصولا در سالهای اخیر دولت در خیلی مسائل كوتاه آمده و وارد ماجرا نشده است. چون به فعالیت های دیگری مشغول بوده است. شما ببینید كه در یك زمان سه نوجوان را برای یك دزدی كوچك اعدام میكنند اما دزدان بزرگ به راحتی دارند زندگی میكنند. البته حالا یك عدهای دستگیر شدهاند. اما ما هر روز شاهد یك پرونده اختلاس چندین میلیاردی دیگر هستیم. جامعه در این شرایط سخت اقتصادی، این اتفاقها را می بیند و الگو می گیرد. در همین شرایط است كه بی اخلاقیها انعكاس پیدا میكند و رفتار تودهها را شكل میدهد. بعد هم خرده دزدها و خردهخورها دستگیر میشوند و به زندان میروند و راهكارها را برای تبدیل شدن به یك دزد حرفهای در زندان یاد میگیرند. الان زندانها دانشگاه خلافكارهاست.
همانطور كه گفتید ما در شرایط اقتصادی سختی به سر می بریم اما از سوی دیگر اخبار اختلاس و دزدی ها كلان جامعه را با یك شوك مواجه كرده. برخی از جوانان یا كسانی كه راهی برای تامین معاش خود ندارند، چرا چاره را در بی قانونی و زورگیر و دزدی های كوچك می بیند؟
بله . متاسفانه در شرایط حاضر، جامعه را گنده خورها و خرده خورها در حال دور زدن نظم جامعه هستند.
منظور شما از گندهخورها وخرده خورها چیست؟
گنده خورها همین كسانی كه هر روز خبر اختلاس های چندین میلیاردی آنها، جامعه را وارد شوك میكند. درحالی كه جامعه با مشكلات اقتصادی زیادی دستوپنجه نرم میكند. برنامه اقتصادی مشخصی برای رفع بحران در كشور وجود ندارد. حتی كسانی هم كه میخواهند درست زندگی كنند اصلا نمی دانند فردا چه نسخهای برای آنها نوشته می شود. كسانی كه هم می خواهند از همین شرایط استفاده كنند و مشكلات اقتصادی خود را درمان كنند. نمی دانند چهكار كنند. نمیدانند طلا بخرند یا نه. ارز گرانتر میشود یا خیر. آیا می توانند به شغلی كه دارند امیدوارباشند یا فردا همه چیز را می بازند. تكلیف كسانی كه در شرایط اقتصادی سختی قرار دارند، خیلی مشخصتر است. هر روز آنها را در كوچه و پس كوچهها می بینیم. كسانی كه به این نتیجه رسیدند كه حق آنها در جیب دیگری است.