سلامت نیوز: به پیشنهادسازمان جهانی بهداشت و مجمع بینالمللی پیشگیری از خودکشی دهم سپتامبرمصادف با بیستم شهریورماه سالجاری به عنوان روزجهانی پیشگیری از خودکشی نامگذاری شده است. سالانه نزدیک به یک میلیون نفر درجهان (یک مورد خودکشی در30ثانیه) با طیفی از 4/4 در صدهزار نفر تا 45 نفر از صد هزار نفر درکشورهای مختلف جان خود را به دلیل خودکشی از دست میدهند. پیشبینی میشود سال2020 میلادی، جهان شاهد یک میلیون و پانصد و سی هزار مورد خودکشی(یک مورد خودکشی در30ثانیه) است.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت در ادامه می نویسد: به دلایل دشواری ثبت و گزارش آمار خودکشی، ارقام واقعی ممکن است تا ده برابر بیشتر از ارقامی باشد که به طور رسمی از کشورهای مختلف گزارش میشود. در این میان معمولا به ازای هریک خودکشی،10 تا20 نفر اقدام به خودکشی اتفاق میافتد. با در نظر گرفتن این ارقام و اینکه خودکشی سومین علت مرگومیر در گروه سنی 34-15 سال است و با توجه به اینکه به ازای هر مورد خودکشی یا اقدام به خودکشی حداقل پنج نفر از دوستان، آشنایان و اقوام فرد بطور جدی تحت تاثیر این حادثه قرار میگیرند، ضرورت توجه به آن بیشتر نمایان میشود. از سویی دیگر خودکشی در سنین جوانی و میانسالی باعث میشود ارزشمندترین سالهای طلایی عمرفرد یعنی سالهای فعال اقتصادی از دست رود و همچنین بروز مصادیقی از خودکشیهای زنجیرهای (توافقی)، تقلیدی، خود-دگرکشی در عملیات انتحاری و شکستهای خانوادگی، کاری و... نیز اتفاق میافتد.
خودکشی پدیدهای چندوجهی است که عوامل روان شناختی، جامعه شناختی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی در بروز آن نقش دارند. علت اصلی خودکشی، آسیب احساسات و عواطف انسانی و ایجاد احساس ناکامی به ویژه در افرادی است که در مقابله با بحرانها، «سخت رویی» کمتری دارند. بحران اجتماعی شرایطی است مولد احساس منفی از حال، ارزیابی منفی از آینده و احساس ناممکن بودن راهحلهای عادی. این شرایط میتواند منجر به احساس ناکامی شود و در بعد فردی به شکل ناامیدی، تنهایی، حزن و اندوه، اضطراب و فقدان تکیهگاه، بیتحرکی، بیانگیزگی، بیهدفی، استفاده از انواع مواد مخدر،آرام بخش، مسکنها، زخم معده، سکته، آلزایمر و در شدیدترین شکل خودکشی بروز میکند. در بعد اجتماعی واکنش به بحران اجتماعی صورتهای گوناگون سیاسی شامل شورش، انقلاب و اصلاح طلبی و صورتهای غیرسیاسی شامل فعالیت مدنی، انحرافات اجتماعی، درگیری، خشونت، پرخاشگری، عدم گذشت، قتل، دروغ، فریب، بهتان، افترا و اختلال روانی نمایان میشود.
بیماری جسمی یا روانی، بحران هویت، شخصیتهای مرضی از جمله اختلال شخصیت اسکیزوتایپی و مرزی، اختلاف بین والدین، بلایا؛ ناکامی در تحصیل و ترس از تنبیه والدین، افسردگی، ناآگاهی و خلاء مهارتهای زندگی، درونگرایی، ویژگیهای فردی عرضی «حسکنجکاوی و ماجراجویی نسبت به اسلحه یا تحتتاثیر قراردادن دیگران برای کسب هرنوع امتیاز مانند معافیت، کسر خدمت و ازدواج»، ذخیرهسازی ناامن سلاح گرم، داروها و مواد شیمیایی و نیز حشرهکشها و دسترسی آسان به آنها، صنعتیشدن و پدیدههای نامطلوب اجتماعی ناشی از آن، مشکلات مدیریت شهری و بیعدالتیهای اجتماعی(فقر و نابرابری) و تضاد طبقاتی که منجربه کاهش انسجام اجتماعی میشود، بیکاری، سبکهای زندگی متفاوت و نامتناسب با شرایط بومی، نبود سواد استفاده از فناوریهای نوین از جمله شبکههای اجتماعی و ماهواره، ضعیف بودن مهارتهای مقابلهای در مقابله با بحرانها، وجود خرده فرهنگهایی چون خودسوزی وکاروشی و بازسازی شرافت فردی، خشونت خانوادگی از جمله فرزند و همسرآزاری و مشکلات جنسی چون مازوخیسم و سادیسم، القای فرهنگی (تهدید به خودکشی در مشاجرات والدین)، روابط سردخانوادگی، ازدواج اجباری، مسوولیت بیش از اندازه، فقدان حریم خصوصی، چندهمسری، تعصبات نامعقول، نبود ارتباط مناسب بین نسلها، ویژگیهای خانوادگی نامطلوب، سبکهای حل مساله غیر موثر و رویدادهای استرسزای زندگی از جمله علل خودکشی اندکه افراد با استفاده از روشهای متفاوت از جمله: حلقآویز کردن، خودسوزی، مسمومیت دارویی، مسمومیت با سموم علفکش و ارگانو فسفره و قرص برنج اقدام به خودکشی میکنند.با توجه به چند وجهی بودن این موضوع، سیاستگذاران و برنامهریزان با بهرهبرداری از ظرفیت دستگاهها و نهادهای مختلف در این زمینه باید با شناخت فرصتها و موقعیتهای رشد شهروندان با استفاده از برنامههای یکپارچه و هوشمند اقدام به کاهش نابرابری اجتماعی در جامعه کنند. از بین بردن زمینههای ایجاد نابرابری در جامعه، آموزش مهارتهای حل مساله، گفتوگو و مذاکره، آموزش پزشکان، معلمان و والدین نقش مهمی در شناسایی خودکشی دارند. تحقیقات نشان میدهد نیمی از اقدامکنندگان ماه قبل از اقدام به خودکشی، با یک پزشک ملاقات داشتهاند. بین ناامیدی به عنوان یکی از نشانههای اصلی افسردگی و افکار خودکشیگرا که به دنبال آن میآید رابطه بسیار قوی وجود دارد.
اگر فرد ببیند توسط دیگران فهمیده میشود و در مورد او دورادور قضاوت نمیشود، در حالش موثر خواهد بود. تحقیقی در فرانسه نشان داد ۷۵ درصد کسانی که تصمیم به خودکشی داشتهاند، وقتی توانستهاند با کسی در این مورد حرف بزنند، تصمیم خود را تغییر دادهاند.تدوین سند اولویتهای سلامت با بهرهگیری از ظرفیت متخصصان ذی نفوذ، روانشناسان، جامعهشناسان، اقتصاددانان، خودداری سیاستمداران از وعدههای غیرقابل محقق، مبارزه با فسادهای پنهان و آشکار و برخورد قاطع که منجر به بهبود متغیرهای سرمایه اجتماعی و ایجاد اعتماد و امید در شهروندان میشود، آموزش مهارتهای استفاده از فناوریهای نوین و به وِیژه اطلاعرسانی درخصوص تلاش گروههایی جهت ترور روحی و معنوی و اخلاقی جامعه، بررسیهای ژنتیکی در افراد مشکوک، توجه به سلایق آحاد جامعه و تولید برنامههای رسانهای جذاب و شاد، بهرهبرداری از ظرفیت روزهای ملی در برپایی جشنها و تشویق شهروندان به مشارکت، تشویق به دلبستگی و حمایتهای اجتماعی ادراک شده بیشتر، ایجاد سیستم ثبت کشوری رفتارهای خودکشی، بررسی افکار خودکشی شخصیتهای مرزی، بررسی و مطالعه عملکرد مراکز اورژانس اجتماعی و بهبود عملکرد آنها از جمله اقدامات موثر در کاهش خودکشیهای فیزیکی موثر باشند.
اما موضوع دیگری که به نظرم در این شرایط حائز اهمیت است و انتظار میرود روسای سه قوه و به ویژه رییس جمهور که با طرح عنوان «تدبیر وامید» آرایی 19 میلیون نفری را کسب کرد، باید به آن توجه کنند، به کارگیری شخصیتهایی با سوابق کاری نامطلوب در بخشهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و علمی در سطوح ارشد دستگاههای اجرایی میتواند منجر به بحرانهای اجتماعی و احساس یاس از حال و آینده و در نهایت احساس ناکامی اجتماعی شود. ناکامیهایی از جنس سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و فناوری که در یک مفهوم کلانتر نام آنها را خودکشیهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و فناوری مینامند. (در ایران در سه مقاله، به خودکشی سیاسی اشاره شده است). بر این اساس در این نوع از خودکشی، واحدهای ملموس و ناملموس اجتماعی هستند که از بین میروند. از بین رفتن بنگاههای اقتصادی، فضاهای اکولوژیک، سرمایههای فرهنگی و اجتماعی از جمله اعتماد، صداقت، خیرجمعی منجر به رواج دروغگویی، رفتارهای منافقانه و عرفیت یافتن رفتارهای غیراخلاقی، گسترش رهبری زهرآگین به جای سبکهای اصیل رهبری خدمتگزار، تحول آفرین و معنوی، کاهش تابآوری و تخریب کیفیت زندگی شخصی، خانوادگی و سازمانی جامعه، افزایش فاصله توانمندیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با دنیا و از دست رفتن فرصتهای حضور و پیشگامی در عرصههای علمی و فناوری مصادیقی از این نوع خودکشیهاست. بهرهبرداری از ناشایستگانی که آگاهانه یا ناآگاهانه و با سوءاستفاده از سرمایههای فرهنگی و ارزشی و الهام از ابعاد شکلی ماکیاولیستی و جنبشهایی چون 99 درصد (والاستریت) و رسواییهایی چون واترگِیت، گفتارهایی پوپولیستی و عوامفریبانه، امیدی کاذب و کوتاهمدت میآفرینند و این تضاد رفتار و گفتار آنها که به یمن فناوریهای نوینی چون شبکههای اجتماعی به سرعت منعکس میشود، تاثیری نامطلوب برامید به زندگی، امید به کار و امید به تحصیل و ازدواج و نشاط در بخش اعظم جامعه (90 درصد) میگذارد. به ویژه وقتی در جامعه به «تداوم به کار» شرمسارانه این افراد در مناصب دیگر یا تمجید توسط برخی از مقامات عالیرتبه به عنوان ذخایر کشور معرفی میشوند، به تبعیت از این ناهنجارهای اداری، اشکال مختلف اختلالات و نابهنجاری جسمی اجتماعی از جمله افسردگی، اضطراب، فرسودگی شغلی، ناامیدی، کلاهبرداری، دگرکشی و خودکشی منعکس میشود و جالب اینکه درکشورهای مرجع این جنبشها شاهد برخوردهای جدی هستیم به نحوی که فرد نه تنها محبور به استعفا میشود بلکه امکان حضور در فرصت عالیرتبه دیگری را نمییابد.به هرحال در این شرایط پیچیده فعلی جهان که با پدیدههایی چون انواع مختلف تروریسم نرم و ناملموس، انواع تحریمها، ظهور عرفانهای نوظهور، رژیمهای بینالمللی چون سازمانها، انجمنها و استانداردهای بینالمللی، ظهور مستمر دستاوردهای فناوریهای یکپارچه(NBICS) و نوظهور و تسلط بر تغییر مستمر نگرشها و سبکهای زندگی بر مدیریت ارتباطات و اطلاعات جوامع هستیم، روش مدیریت غیرمدبرانه که بالطبع ناامیدی و یاس را به دنبال خواهد داشت، نگرانکننده است.
ساز وکار فساد و ناهنجاری در هر واحد اجتماعی، شبیه سرطان بدخیم و ایدز که با تخریب سیستم ایمنی بدن، مرگ را به دنبال دارد، با تخریب اعتماد اجتماعی، خانوادگی و فردی، جامعه را به سوی تباهی میکشاند؛ تباهی که در خودکشی، دگرکشی، کلاهبرداری و... نمود مییابد.در کشوری چون ایران که دلبستگیهای خانوادگی و قومی قویتر است و به دلیل قوی بودن بعد مذهب و مذمت خودکشی درقرآن شریف، در گذشته آمار خودکشی پایین بود، اما متاسفانه در حال حاضر شاهد افزایش این پدیده ناگوار هستیم. حفظ خوشبینی و مولفههایی چون امید به آینده، تحصیل، ازدواج و کار نیروی انسانی کشور باید توسط مسوولان غنیمت دانسته شود و با اصلاح یکپارچه قوانین و مقررات، ایجاد سامانههای جامع آسیبهای اجتماعی، تقویت سازوکارهای درهم تنیده و متقابل دانشگاهها و پژوهشگاهها با اورژانسهای اجتماعی، مراکز مشاوره، موسسات و مراکز آموزشی جهت مطالعه و بررسی مستمر برنامهها و اقدامات و اصلاح آنها، شایستهسالای، مبارزه ماهوی با فساد، برنامههای پیشگیری مادامالعمر، حمایت از سازمانهای مردمنهاد، توجه به همه سلایق و فرهنگها، ایجاد رسانههای بانشاط، برگزاری جشنهای ملی و مذهبی، نهادینهسازی اخلاق حرفهای، تحول ماهوی در نظام آموزش رسمی و غیررسمی، هماهنگی و یکپارچهسازی برنامه و سیاستهای سه قوه، ارائه آموزشهای مدیریت رسانه به تمام شهروندان و همکاریهای هوشمند موثر با سازمانهای بینالمللی و اولویت منافع ملی از طریق حفظ سرمایه انسانی کشور شاهد افزایش شاخصهای کیفیت زندگی خانودهها و شهروندانمان و کاهش مخاطراتی چون خودکشی در جامعه باشیم. همچنین این را درک کنیم هر آسیب و اختلالی در هرعنصر اجتماعی، ما را نیز درگیر خواهد کرد؛ «بنیآدم اعضای یکپیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند، چو عضوی به دردآورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار.»