سلامت نیوز : این روزها در شهر تهران بیلبوردهای جدیدی به چشم میخورد که حاوی شعار تازهای است: با یک گل بهار نمیشه! و در ادامه یک شعار که معکوس شعاری است که دو دهه پیش مطرح میشد: فرزند بیشتر، زندگی شادتر.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه مردم سالاری ؛ طراحان این بیلبورد، همان گروهی هستند که بیلبوردهای حاشیهساز«صداقت آمریکایی» را در آستانه مذاکرات ژنو در معرض دید عموم قرار دادند و بیلبوردهای دیگری همچون «شمر زمانهات را بشناس» هم از آثار آنهاست. نام مرکزی که این طراحیها را انجام داده است «خانه طراحان انقلاب اسلامی» یا همان انجمن طراحان گرافیک انقلاب اسلامی است که آنها را با نام افسران جوان جنگ نرم هم میشناسند. هرچند که مشخص نیست هزینه سنگین اجاره بیلبوردها در بهترین و گرانترین تابلوهای تبلیغاتی شهر تهران که اجاره ماهیانه برخی از آنها دهها میلیون تومان در ماه است از کجا تامین میشود. عباس صانعی، مدیر خانه طراحان گرافیک انقلاب اسلامی در مورد پروژه جدید گروه طراحان زیرنظر خود گفت: «با یک گل بهار نمیشه» از نمونه آثاری است که اولویتسنجی، تعریف و تولید آن از ابتدا تا مرحله چاپ در آتلیه خانه طراحان انقلاب اسلامی صورت گرفت و ما براساس وظیفه خود درباره حساسیتهای اجتماعی اقدام به طراحی و اجرای آن کردیم.
وی افزود: روند رو به رشد ایران اسلامی امروز و سبقتی که در مسائل علمی، صنایع موشکی، هوا فضا و... از بسیاری کشورها گرفتهایم مرهون جامعه جوان ماست. در عین حال کمتوجهی به مساله جمعیت و حفظ این نیروی جوانی در جامعه هشدارهایی را پدید آورده است که همین مساله بارها در بیانات مقام معظم رهبری نیز مورد تاکید بوده است. مدیر خانه طراحان انقلاب اسلامی با اشاره به اهمیت حفظ جمعیت جوان و پویای کشور بیان کرد: هشدار درباره معضلات تربیتی ناشی از تکفرزندی، هشدار درباره کمبود نیروی جوان و آماده به کار و پیر شدن جامعه آینده، هشدار درباره معضلات اجتماعی، رفاهی و خانوادگی سالمندان در آینده کشورمان و... از جمله این مواردی است که باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد و همین مساله ما را بر آن داشت که با ابزار هنر به این موضوع اجتماعی بپردازیم. عباس صانعی به بیانات مقام معظم رهبری در مورد روند پیر شدن جمعیت در ایران اشاره کرد و گفت: از باب تاکیدی که مقام معظم رهبری بر معضل تکفرزندی و پیر شدن جمعیت داشتند و دارند، پرداخت به این موضوع را در مقام هنرمند بر خویش فرض دانستهایم. به اعتقاد ما زبان هنر بهترین و تاثیرگذارترین زبان است که میتواند در خدمت مفاهیم اجتماعی کشور درآید و به همین منظور در مساله مهمی چون پیر شدن جمعیت از این ظرفیت استفاده کردیم.
موضوع لزوم افزایش جمعیت کشور اگرچه اولین بار توسط محمود احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری وی مطرح شد اما زمانی به طور جدی مورد توجه قرار گرفت که مقام معظم رهبری از زاویه پیامدهای منفی پیر شدن جمعیت به آن توجه کردند. این موضوع از این جنبه مورد توجه قرار گرفت که پیش از آن تنها سخن از کنترل جمعیت بود. برنامههای کنترل جمعیت در ایران سابقه ای طولانی دارد. کنترل جمعیت و تنظیم خانواده در ایران به صورت پراکنده در سال 1337 شروع شد. اما از سال 1348 این کار به صورتی متمرکز ادامه یافت. سال 1346 در وزارت بهداری وقت، «واحد بهداشت و تنظیم خانواده» استقرار یافت تا جمعیت را کنترل کند و این واحد بعدها به نام «واحد جمعیت و تنظیم خانواده» معروف شد. پس از اجرای برنامههای تجربی محدود و پراکنده از جانب مراجع مختلف، پس از چند سال، این واحد به نام «سازمان تنظیم خانواده» شهرت یافت و به این طریق، ایران به جمع کشورهایی پیوست که برای کنترل جمعیت برنامهریزی جدی دارند.
در آن زمان نرخ رشد جمعیت به طور متوسط سالانه 1/3 درصد بود که با اجرای سیاستهای « فرزند کمتر، زندگی بهتر» در دهه 1355- 1345 با اندکی کاهش به 7/2 درصد رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسایلی همچون جنگ تحمیلی هشت ساله و دغدغههای دیگر مسئولان موجب شد سیاستهای کنترل جمعیت متوقف شود اما این روند پس از پایان جنگ دوباره مورد توجه قرار گرفت. نتایج سرشماری سال 1367 نشان میداد میزان رشد جمعیت در سالهای 55 تا 65، 9/3 درصد بوده که این امر خطر افزایش انفجاری جمعیت، را بیش از پیش ملموس ساخت. در شهریور ماه سال 1367، سازمان برنامه و بودجه وقت، سمیناری با حضور سیاستگذاران و 48 دستگاه مرتبط در مشهد برگزار کرد که در قطعنامه پایانی آن، مخاطرات ناشی از تداوم نرخ رشد طبیعی جمعیت ذکر و به دولت هشدار داده شد در صورت ادامه وضعیت فعلی نرخ بیکاری به 24 درصد افزایش خواهد یافت. آن هم در شرایطی که جمعیت کشور 54 میلیون نفر بود. امام خمینی(ره) در روز 10 آبان ماه همان سال جلوگیری از موالید در صورت ضرورت یا تعیین فواصل در موالید را به عنوان یکی از مسائل مستحدثه که حوزه علمیه باید به آن بپردازد، مورد تأیید قرار دادند.
البته همچنان مخالفتهایی با کنترل جمعیت وجود داشت، اما سرانجام روز 8 اسفند سال 1367 این سیاستها به هیئت دولت ارائه شد؛ سیاستهایی که 3 فرزند را حد متناسب برای خانوادههای ایرانی ترسیم کرده بود. در سال 1368 این سیاست رسمی، تحت عنوان «تنظیم خانواده» اتخاذ و اجرای آن به وزارتخانههای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش و سازمانهای ذی ربط دیگر واگذار شد. در سال 1369 شورایی به نام «شورای تحدید موالید» با تصویب دولت و به ریاست وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل شد و در سال 1370 با ایجاد «اداره کل جمعیت و تنظیم خانواده» برنامههای جمعیتی گسترش یافت. در 26 اردیبهشت 1372 قانون تنظیم خانواده مشتمل بر 4 ماده و 2 تبصره در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ دوم خرداد 1372 به تأیید شورای نگهبان رسید.
بر اساس این قانون کلیه امتیازات متعلق به فرزندان بالاتر از رده سه، حذف و محدودیتهایی برای کثرت اولاد در نظر گرفته شد. بنابراین «فرزند کمتر، زندگی بهتر» به یک شعار آشنا برای تمام مردم ایران تبدیل شد. این سیاستها تا اوایل روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد ادامه داشت و حاصل آن کاهش آهنگ رشد جمعیت در کشور بود؛ به طوری که بر اساس آمارهای موجود میزان رشد جمعیت به 2/1 درصد رسید. در صورت تداوم وضعیت فعلی، میزان رشد جمعیت ایران در دهه آینده به 9/0 درصد کاهش مییابد و بدین ترتیب، جمعیت کشورمان برای سال 1404 یعنی 12 سال دیگر، 88 میلیون نفر تخمین زده میشود. اما اگر قرار بر تغییر سیاستها و تلاش برای افزایش آهنگ رشد جمعیت باشد، میزان جمعیت بیشتر از این خواهد شد.
اولین بار محمود احمدینژاد در فروردین ماه 89 در یک برنامه زنده تلویزیونی گفت: شعار دو بچه کافی است را قبول ندارم. او گفت: همه كودكانی كه از اول فروردین سال جاری متولد شدهاند دولت حساب سرمایهگذاری برای آنها باز میكند و سالانه مقداری به آن اضافه میكند، به شرط آنكه خانوادهها هم در آن مشاركت داشته باشند.
پیشبینی شده است كه بعد از 20 سال برای تحصیل، اشتغال، مسكن، ازدواج حداقل سرمایهای در اختیار این جوان وجود داشته باشد. وی با اشاره به اینكه«بنده شعار دو بچه كافی است را قبول ندارم»، افزود: این مساله سیاست غلطی بود كه غربیها انتخاب كرده و امروز پشیمان هستند و سرمایه سنگینی برای حفظ هویت و فرهنگ خود میپردازند، چرا باید در مسیری قرار بگیریم كه نتیجه آن مشخص است. احمدینژاد با مقایسه امکانات فعلی کشور با 30 و 60 سال اخیر، آن را دلیلی برای «آمادگی کشور جهت افزایش جمعیت» دانست و گفت: داشتن دو فرزند و یک فرزند سیاست غربی است و قدیم با آن وضعیت افراد 7 یا 8 فرزند داشتند. وی حتی از «سکوت علما» در رابطه دو فرزندی بودن انتقاد کرد و گفت که کشور قابلیت داشتن 150 میلیون جمعیت را دارد.
احمدینژاد تا آخرین روزهای دوره ریاست جمهوری خود هم بر این نظر خود تاکید کرد؛ بطوریکه در اردیبهشت 92 در سفر به قم خطاب به مردم این شهر گفت: نگران آب نباشید چراکه امروز نیازمند رشد جمعیت هستیم و امروز این رشد باید به قبل برگردد. کاهش رشد جمعیت یک خطر برای ملت است در حالی که برخی فکر میکنند جمعیت مثل نخود و لوبیا است که اگر تمام شد، میتوان آن را خرید یا از خارج آورد، در حالی که مانند حرکت یک نفر است که در دورههای مختلف جوانی، میانسالی و پیری میتواند کارهای متفاوتی انجام داد. احمدینژاد با اشاره به اینکه «اگر جمعیت سنی بالا رود، آن را نمیتوان جبران کرد»، افزود: اگر جمعیت سنی بالا برود، دیگر نمیتوانند مولد باشند پس تنها خرج میکنند و باید بیمه و بیکاری پرداخت شود. در نتیجه عده قلیلی کار میکنند و عده کثیری استفاده کننده میشوند و این موضوع به اقتصاد ضربه میزند و در نهایت موجب میشود که ملت عوض شوند و این برای ایران بد است چون ملت ایران یگانه است. او خطاب به مردم قم اظهار کرد: آب سالم آمد. مردم قم نگران افزایش جمعیت نباشند و من از طرف خدا قول میدهم که روزیتان میرسد، چراکه خود جمعیت اقتدار ملی و قدرت میآورد و جوانان هستند که کشور را میسازند.
اما آنچه موجب شد این موضوع به طور جدی مورد توجه قرار گیرد فرمایشات مقام معظم رهبری بود که تجدید نظر در سیاستهای تحدید نسل را در پی داشت. اولین بار مقام معظم رهبری در روز 16 مرداد 1390 درباره ضرورت افزایش جمعیت سخن گفتند: «من معتقدم كه كشور ما با امكاناتى كه داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى كه میخواهد براى متوقف كردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد.»
ایشان یک سال بعد در سوم مرداد 91 باز هم در جمع کارگزاران نظام به این موضوع پرداختند:«ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر كنیم. سیاست تحدید نسل در یك برههاى از زمان درست بود؛ یك اهدافى هم برایش معین كردند. آن طورى كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمىِ این قسمت تحقیق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدى كه از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال 71 به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا كردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران كنیم. كشور باید نگذارد كه غلبه نسل جوان و نماى زیباى جوانى در كشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطورى كه كارشناسها بررسى علمى و دقیق كردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها كارهاى علمى و دقیقِ كارشناسىشده است. اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما كم خواهد شد - كه امروز قاعده جمعیتى ما جوان است - و به تدریج دچار پیرى خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت كشور هم كاهش پیدا خواهد كرد؛ چون پیرى جمعیت با كاهش زاد و ولد همراه است.
یك زمانى را مشخص كردند و به من نشان دادند، كه در آن زمان، ما از جمعیت فعلىمان كمتر جمعیت خواهیم داشت. اینها چیزهاى خطرناكى است؛ اینها را بایستى مسئولین كشور بجد نگاه كنند و دنبال كنند. در این سیاست تحدید نسل حتماً بایستى تجدیدنظر شود و كار درستى باید انجام بگیرد. این مسئله افزایش نسل و اینها جزو مباحث مهمى است كه واقعاً همه مسئولین كشور - نه فقط مسئولین ادارى - روحانیون، كسانى كه منبرهاى تبلیغى دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگسازى كنند؛ از این حالتى كه امروز وجود دارد - یك بچه، دو بچه - باید كشور را خارج كنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما باید به آن رقمها برسیم.»
ایشان در مهرماه سال گذشته در سفر به خراسان شمالی هم دو بار این موضوع را بیان کردند و با بیان اینکه تحدید نسل باید از اوایل دهه هفتاد متوقف میشد درباره پیری جمعیت هشدار دادند. بیانات رهبری موجب شد برخی نمایندگان مجلس به تدوین طرحی برای افزایش جمعیت بپردازند و دولتمردان وقت نیز در این زمینه تلاشهایی انجام دادند. اما آنچه در اینگونه رفتارها مشهود بود، شتابزدگی و بیتوجهی به نیازهای جامعه بود که همین امر موجب شد مقام معظم رهبری در تیر ماه سال جاری، طرح مجلس برای ترغیب به رشد جمعیت را کار آمد توصیف نکنند. با تغییر دولت، اگرچه توجه به این موضوع زیر سایه تغییرات دولتمردان و وزیران قرار گرفت اما با نصب بیلبوردهای جدید در شهر تهران، بار دیگر این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
اما به نظر میرسد صرفنظر از هر گونه تبلیغاتی در مورد افزایش جمعیت، باید به یک نکته توجه شود. ترغیب مردم به فرزند آوری به دو دلیل به راحتی به نتیجه نمیرسد. نخست اینکه داشتن یک یا دو بچه در خانوادهها طی دو دهه گذشته که از طرح شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» میگذرد، به یک فرهنگ و عادت تبدیل شده که به راحتی نمیتوان این فرهنگ را تغییر داد و دوم اینکه لازمه افزایش جمعیت، بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم است که طی هشت سال گذشته به دلیل عملکرد دولت احمدینژاد دچار چالشهای جدی شده است. طبیعتا مردم وقتی از لحاظ اقتصادی دچار آرامش و اطمینان از آینده فرزندان خود باشند بیشتر به سمت فرزندآوری گرایش پیدا میکنند. به همین دلیل مسئولان به جای شتابزدگی در ارائه طرحهایی برای افزایش جمعیت که گلایه مقام معظم رهبری را نیز در پی داشت باید به اصلاح ساختارها بپردازند تا مردم، خود برای افزایش جمعیت ترغیب شوند؛ طبیعتا بیلبوردهایی مشابه آنچه طی روزهای اخیر در خیابانها و بزرگراههای تهران سبز شدهاند نقش چندانی در این امر ندارند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه مردم سالاری ؛ طراحان این بیلبورد، همان گروهی هستند که بیلبوردهای حاشیهساز«صداقت آمریکایی» را در آستانه مذاکرات ژنو در معرض دید عموم قرار دادند و بیلبوردهای دیگری همچون «شمر زمانهات را بشناس» هم از آثار آنهاست. نام مرکزی که این طراحیها را انجام داده است «خانه طراحان انقلاب اسلامی» یا همان انجمن طراحان گرافیک انقلاب اسلامی است که آنها را با نام افسران جوان جنگ نرم هم میشناسند. هرچند که مشخص نیست هزینه سنگین اجاره بیلبوردها در بهترین و گرانترین تابلوهای تبلیغاتی شهر تهران که اجاره ماهیانه برخی از آنها دهها میلیون تومان در ماه است از کجا تامین میشود. عباس صانعی، مدیر خانه طراحان گرافیک انقلاب اسلامی در مورد پروژه جدید گروه طراحان زیرنظر خود گفت: «با یک گل بهار نمیشه» از نمونه آثاری است که اولویتسنجی، تعریف و تولید آن از ابتدا تا مرحله چاپ در آتلیه خانه طراحان انقلاب اسلامی صورت گرفت و ما براساس وظیفه خود درباره حساسیتهای اجتماعی اقدام به طراحی و اجرای آن کردیم.
وی افزود: روند رو به رشد ایران اسلامی امروز و سبقتی که در مسائل علمی، صنایع موشکی، هوا فضا و... از بسیاری کشورها گرفتهایم مرهون جامعه جوان ماست. در عین حال کمتوجهی به مساله جمعیت و حفظ این نیروی جوانی در جامعه هشدارهایی را پدید آورده است که همین مساله بارها در بیانات مقام معظم رهبری نیز مورد تاکید بوده است. مدیر خانه طراحان انقلاب اسلامی با اشاره به اهمیت حفظ جمعیت جوان و پویای کشور بیان کرد: هشدار درباره معضلات تربیتی ناشی از تکفرزندی، هشدار درباره کمبود نیروی جوان و آماده به کار و پیر شدن جامعه آینده، هشدار درباره معضلات اجتماعی، رفاهی و خانوادگی سالمندان در آینده کشورمان و... از جمله این مواردی است که باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد و همین مساله ما را بر آن داشت که با ابزار هنر به این موضوع اجتماعی بپردازیم. عباس صانعی به بیانات مقام معظم رهبری در مورد روند پیر شدن جمعیت در ایران اشاره کرد و گفت: از باب تاکیدی که مقام معظم رهبری بر معضل تکفرزندی و پیر شدن جمعیت داشتند و دارند، پرداخت به این موضوع را در مقام هنرمند بر خویش فرض دانستهایم. به اعتقاد ما زبان هنر بهترین و تاثیرگذارترین زبان است که میتواند در خدمت مفاهیم اجتماعی کشور درآید و به همین منظور در مساله مهمی چون پیر شدن جمعیت از این ظرفیت استفاده کردیم.
موضوع لزوم افزایش جمعیت کشور اگرچه اولین بار توسط محمود احمدینژاد در دوران ریاست جمهوری وی مطرح شد اما زمانی به طور جدی مورد توجه قرار گرفت که مقام معظم رهبری از زاویه پیامدهای منفی پیر شدن جمعیت به آن توجه کردند. این موضوع از این جنبه مورد توجه قرار گرفت که پیش از آن تنها سخن از کنترل جمعیت بود. برنامههای کنترل جمعیت در ایران سابقه ای طولانی دارد. کنترل جمعیت و تنظیم خانواده در ایران به صورت پراکنده در سال 1337 شروع شد. اما از سال 1348 این کار به صورتی متمرکز ادامه یافت. سال 1346 در وزارت بهداری وقت، «واحد بهداشت و تنظیم خانواده» استقرار یافت تا جمعیت را کنترل کند و این واحد بعدها به نام «واحد جمعیت و تنظیم خانواده» معروف شد. پس از اجرای برنامههای تجربی محدود و پراکنده از جانب مراجع مختلف، پس از چند سال، این واحد به نام «سازمان تنظیم خانواده» شهرت یافت و به این طریق، ایران به جمع کشورهایی پیوست که برای کنترل جمعیت برنامهریزی جدی دارند.
در آن زمان نرخ رشد جمعیت به طور متوسط سالانه 1/3 درصد بود که با اجرای سیاستهای « فرزند کمتر، زندگی بهتر» در دهه 1355- 1345 با اندکی کاهش به 7/2 درصد رسید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسایلی همچون جنگ تحمیلی هشت ساله و دغدغههای دیگر مسئولان موجب شد سیاستهای کنترل جمعیت متوقف شود اما این روند پس از پایان جنگ دوباره مورد توجه قرار گرفت. نتایج سرشماری سال 1367 نشان میداد میزان رشد جمعیت در سالهای 55 تا 65، 9/3 درصد بوده که این امر خطر افزایش انفجاری جمعیت، را بیش از پیش ملموس ساخت. در شهریور ماه سال 1367، سازمان برنامه و بودجه وقت، سمیناری با حضور سیاستگذاران و 48 دستگاه مرتبط در مشهد برگزار کرد که در قطعنامه پایانی آن، مخاطرات ناشی از تداوم نرخ رشد طبیعی جمعیت ذکر و به دولت هشدار داده شد در صورت ادامه وضعیت فعلی نرخ بیکاری به 24 درصد افزایش خواهد یافت. آن هم در شرایطی که جمعیت کشور 54 میلیون نفر بود. امام خمینی(ره) در روز 10 آبان ماه همان سال جلوگیری از موالید در صورت ضرورت یا تعیین فواصل در موالید را به عنوان یکی از مسائل مستحدثه که حوزه علمیه باید به آن بپردازد، مورد تأیید قرار دادند.
البته همچنان مخالفتهایی با کنترل جمعیت وجود داشت، اما سرانجام روز 8 اسفند سال 1367 این سیاستها به هیئت دولت ارائه شد؛ سیاستهایی که 3 فرزند را حد متناسب برای خانوادههای ایرانی ترسیم کرده بود. در سال 1368 این سیاست رسمی، تحت عنوان «تنظیم خانواده» اتخاذ و اجرای آن به وزارتخانههای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، فرهنگ و آموزش عالی، آموزش و پرورش و سازمانهای ذی ربط دیگر واگذار شد. در سال 1369 شورایی به نام «شورای تحدید موالید» با تصویب دولت و به ریاست وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی تشکیل شد و در سال 1370 با ایجاد «اداره کل جمعیت و تنظیم خانواده» برنامههای جمعیتی گسترش یافت. در 26 اردیبهشت 1372 قانون تنظیم خانواده مشتمل بر 4 ماده و 2 تبصره در مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ دوم خرداد 1372 به تأیید شورای نگهبان رسید.
بر اساس این قانون کلیه امتیازات متعلق به فرزندان بالاتر از رده سه، حذف و محدودیتهایی برای کثرت اولاد در نظر گرفته شد. بنابراین «فرزند کمتر، زندگی بهتر» به یک شعار آشنا برای تمام مردم ایران تبدیل شد. این سیاستها تا اوایل روی کار آمدن دولت محمود احمدینژاد ادامه داشت و حاصل آن کاهش آهنگ رشد جمعیت در کشور بود؛ به طوری که بر اساس آمارهای موجود میزان رشد جمعیت به 2/1 درصد رسید. در صورت تداوم وضعیت فعلی، میزان رشد جمعیت ایران در دهه آینده به 9/0 درصد کاهش مییابد و بدین ترتیب، جمعیت کشورمان برای سال 1404 یعنی 12 سال دیگر، 88 میلیون نفر تخمین زده میشود. اما اگر قرار بر تغییر سیاستها و تلاش برای افزایش آهنگ رشد جمعیت باشد، میزان جمعیت بیشتر از این خواهد شد.
اولین بار محمود احمدینژاد در فروردین ماه 89 در یک برنامه زنده تلویزیونی گفت: شعار دو بچه کافی است را قبول ندارم. او گفت: همه كودكانی كه از اول فروردین سال جاری متولد شدهاند دولت حساب سرمایهگذاری برای آنها باز میكند و سالانه مقداری به آن اضافه میكند، به شرط آنكه خانوادهها هم در آن مشاركت داشته باشند.
پیشبینی شده است كه بعد از 20 سال برای تحصیل، اشتغال، مسكن، ازدواج حداقل سرمایهای در اختیار این جوان وجود داشته باشد. وی با اشاره به اینكه«بنده شعار دو بچه كافی است را قبول ندارم»، افزود: این مساله سیاست غلطی بود كه غربیها انتخاب كرده و امروز پشیمان هستند و سرمایه سنگینی برای حفظ هویت و فرهنگ خود میپردازند، چرا باید در مسیری قرار بگیریم كه نتیجه آن مشخص است. احمدینژاد با مقایسه امکانات فعلی کشور با 30 و 60 سال اخیر، آن را دلیلی برای «آمادگی کشور جهت افزایش جمعیت» دانست و گفت: داشتن دو فرزند و یک فرزند سیاست غربی است و قدیم با آن وضعیت افراد 7 یا 8 فرزند داشتند. وی حتی از «سکوت علما» در رابطه دو فرزندی بودن انتقاد کرد و گفت که کشور قابلیت داشتن 150 میلیون جمعیت را دارد.
احمدینژاد تا آخرین روزهای دوره ریاست جمهوری خود هم بر این نظر خود تاکید کرد؛ بطوریکه در اردیبهشت 92 در سفر به قم خطاب به مردم این شهر گفت: نگران آب نباشید چراکه امروز نیازمند رشد جمعیت هستیم و امروز این رشد باید به قبل برگردد. کاهش رشد جمعیت یک خطر برای ملت است در حالی که برخی فکر میکنند جمعیت مثل نخود و لوبیا است که اگر تمام شد، میتوان آن را خرید یا از خارج آورد، در حالی که مانند حرکت یک نفر است که در دورههای مختلف جوانی، میانسالی و پیری میتواند کارهای متفاوتی انجام داد. احمدینژاد با اشاره به اینکه «اگر جمعیت سنی بالا رود، آن را نمیتوان جبران کرد»، افزود: اگر جمعیت سنی بالا برود، دیگر نمیتوانند مولد باشند پس تنها خرج میکنند و باید بیمه و بیکاری پرداخت شود. در نتیجه عده قلیلی کار میکنند و عده کثیری استفاده کننده میشوند و این موضوع به اقتصاد ضربه میزند و در نهایت موجب میشود که ملت عوض شوند و این برای ایران بد است چون ملت ایران یگانه است. او خطاب به مردم قم اظهار کرد: آب سالم آمد. مردم قم نگران افزایش جمعیت نباشند و من از طرف خدا قول میدهم که روزیتان میرسد، چراکه خود جمعیت اقتدار ملی و قدرت میآورد و جوانان هستند که کشور را میسازند.
اما آنچه موجب شد این موضوع به طور جدی مورد توجه قرار گیرد فرمایشات مقام معظم رهبری بود که تجدید نظر در سیاستهای تحدید نسل را در پی داشت. اولین بار مقام معظم رهبری در روز 16 مرداد 1390 درباره ضرورت افزایش جمعیت سخن گفتند: «من معتقدم كه كشور ما با امكاناتى كه داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به كثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى كه میخواهد براى متوقف كردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد.»
ایشان یک سال بعد در سوم مرداد 91 باز هم در جمع کارگزاران نظام به این موضوع پرداختند:«ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر كنیم. سیاست تحدید نسل در یك برههاى از زمان درست بود؛ یك اهدافى هم برایش معین كردند. آن طورى كه افراد متخصص و عالم و كارشناسان علمىِ این قسمت تحقیق و بررسى كردند و گزارش دادند، ما در سال 71 به همان مقاصدى كه از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال 71 به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا كردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران كنیم. كشور باید نگذارد كه غلبه نسل جوان و نماى زیباى جوانى در كشور از بین برود؛ و از بین خواهد رفت اگر به همین ترتیب پیش برویم؛ آنطورى كه كارشناسها بررسى علمى و دقیق كردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها كارهاى علمى و دقیقِ كارشناسىشده است. اگر چنانچه با همین وضع پیش برویم، تا چند سال دیگر نسل جوان ما كم خواهد شد - كه امروز قاعده جمعیتى ما جوان است - و به تدریج دچار پیرى خواهیم شد؛ بعد از گذشت چند سال، جمعیت كشور هم كاهش پیدا خواهد كرد؛ چون پیرى جمعیت با كاهش زاد و ولد همراه است.
یك زمانى را مشخص كردند و به من نشان دادند، كه در آن زمان، ما از جمعیت فعلىمان كمتر جمعیت خواهیم داشت. اینها چیزهاى خطرناكى است؛ اینها را بایستى مسئولین كشور بجد نگاه كنند و دنبال كنند. در این سیاست تحدید نسل حتماً بایستى تجدیدنظر شود و كار درستى باید انجام بگیرد. این مسئله افزایش نسل و اینها جزو مباحث مهمى است كه واقعاً همه مسئولین كشور - نه فقط مسئولین ادارى - روحانیون، كسانى كه منبرهاى تبلیغى دارند، باید در جامعه درباره آن فرهنگسازى كنند؛ از این حالتى كه امروز وجود دارد - یك بچه، دو بچه - باید كشور را خارج كنند. رقم صد و پنجاه میلیون و دویست میلیون را اول امام گفتند - و درست هم هست - ما باید به آن رقمها برسیم.»
ایشان در مهرماه سال گذشته در سفر به خراسان شمالی هم دو بار این موضوع را بیان کردند و با بیان اینکه تحدید نسل باید از اوایل دهه هفتاد متوقف میشد درباره پیری جمعیت هشدار دادند. بیانات رهبری موجب شد برخی نمایندگان مجلس به تدوین طرحی برای افزایش جمعیت بپردازند و دولتمردان وقت نیز در این زمینه تلاشهایی انجام دادند. اما آنچه در اینگونه رفتارها مشهود بود، شتابزدگی و بیتوجهی به نیازهای جامعه بود که همین امر موجب شد مقام معظم رهبری در تیر ماه سال جاری، طرح مجلس برای ترغیب به رشد جمعیت را کار آمد توصیف نکنند. با تغییر دولت، اگرچه توجه به این موضوع زیر سایه تغییرات دولتمردان و وزیران قرار گرفت اما با نصب بیلبوردهای جدید در شهر تهران، بار دیگر این موضوع مورد توجه قرار گرفته است.
اما به نظر میرسد صرفنظر از هر گونه تبلیغاتی در مورد افزایش جمعیت، باید به یک نکته توجه شود. ترغیب مردم به فرزند آوری به دو دلیل به راحتی به نتیجه نمیرسد. نخست اینکه داشتن یک یا دو بچه در خانوادهها طی دو دهه گذشته که از طرح شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» میگذرد، به یک فرهنگ و عادت تبدیل شده که به راحتی نمیتوان این فرهنگ را تغییر داد و دوم اینکه لازمه افزایش جمعیت، بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم است که طی هشت سال گذشته به دلیل عملکرد دولت احمدینژاد دچار چالشهای جدی شده است. طبیعتا مردم وقتی از لحاظ اقتصادی دچار آرامش و اطمینان از آینده فرزندان خود باشند بیشتر به سمت فرزندآوری گرایش پیدا میکنند. به همین دلیل مسئولان به جای شتابزدگی در ارائه طرحهایی برای افزایش جمعیت که گلایه مقام معظم رهبری را نیز در پی داشت باید به اصلاح ساختارها بپردازند تا مردم، خود برای افزایش جمعیت ترغیب شوند؛ طبیعتا بیلبوردهایی مشابه آنچه طی روزهای اخیر در خیابانها و بزرگراههای تهران سبز شدهاند نقش چندانی در این امر ندارند.