سلامت نیوز : بسیاری از والدین و مربیان، زندگی عاطفی کودک و مخصوصا واکنشهایی را که نقصانهای فکری، برجنبههای دیگری از شخصیت او دارند، کم ارزش میپندارند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه حمایت ؛ درحقیقت کودکان کم توان ذهنی، از عقده حقارتی رنج میبرند که ناشی از نقصانهای مغزی آنهاست. آنها هر روز متوجه میشوند که توانایی حل مشکلاتی که خواهر و برادرانشان به راحتی قادر به حل آنها هستند، ندارند و چون آنها را در بازیهای کودکان نیز شرکت نمیدهند، همیشه در گوشهای تنها میمانند. در واقع کم توانی ذهنی جنبهای از مساله شخصیت است. این درک ساده لوحانه که عقب افتادگی ذهنی با توقف پرورش روانی در ارتباط است، در موارد زیادی اکنون جای خود را به درک شخصیت خرد شده داده است.
شخصیتی که امکان بهبودی آن توسط روانپزشک میسر است. بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل نقاشیهای کم توانان ذهنی را بهتر است در پرتو حساسیت روانی و ناسازگاری اجتماعی و آموزشی آنها و در ارتباط آنها با اشیاء و اشخاص انجام داد.
مسائل و مشکلاتی که آنها برای ارتباط انسانی با دیگران دارند، در نقاشیهای این دسته از کودکان کاملا نمایان است. هنگامی که از پسر 12 ساله کم توانذهنی خواسته شد نقاشی خانه خودشان را بکشد، او خانهای را با دو شخص که پدر و مادر هستند، ترسیم کرد و هنگامی که مربی از او خواسته که تصویر خودش را نیز بکشد، او با مداد سیاه تقریبا نصف کاغذ نقاشی شده را سیاه کرده است. زیرا عقبماندگی او مانع از آن نشده است که ناراحتی ناشی از شرایط و اجباری را که والدینش بر او تحمیل کردهاند و او را همه روزه دور از بقیه بچههای همسن و سالش نگه میدارند، حس کند.
از آنجا که پرورش فکری این نوع کودکان به آرامی صورت میگیرد، نقاشیهای آنها نیز مدت درازی دارای موضوع و خصوصیات خود به خودی و عجولانهای است که مخصوص کودکان خردسال است. بدین معنی که با شکلها و نمادهای ساده و بدون سانسور بیشتر انس دارند و مشکلات خود را با همین شکلها بیان میکنند. بدین ترتیب، بررسی نقاشیهای این نوع کودکان مستلزم تجزیه و تحلیل دراز مدت محیط عاطفی آنها است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه حمایت ؛ درحقیقت کودکان کم توان ذهنی، از عقده حقارتی رنج میبرند که ناشی از نقصانهای مغزی آنهاست. آنها هر روز متوجه میشوند که توانایی حل مشکلاتی که خواهر و برادرانشان به راحتی قادر به حل آنها هستند، ندارند و چون آنها را در بازیهای کودکان نیز شرکت نمیدهند، همیشه در گوشهای تنها میمانند. در واقع کم توانی ذهنی جنبهای از مساله شخصیت است. این درک ساده لوحانه که عقب افتادگی ذهنی با توقف پرورش روانی در ارتباط است، در موارد زیادی اکنون جای خود را به درک شخصیت خرد شده داده است.
شخصیتی که امکان بهبودی آن توسط روانپزشک میسر است. بنابراین بررسی و تجزیه و تحلیل نقاشیهای کم توانان ذهنی را بهتر است در پرتو حساسیت روانی و ناسازگاری اجتماعی و آموزشی آنها و در ارتباط آنها با اشیاء و اشخاص انجام داد.
مسائل و مشکلاتی که آنها برای ارتباط انسانی با دیگران دارند، در نقاشیهای این دسته از کودکان کاملا نمایان است. هنگامی که از پسر 12 ساله کم توانذهنی خواسته شد نقاشی خانه خودشان را بکشد، او خانهای را با دو شخص که پدر و مادر هستند، ترسیم کرد و هنگامی که مربی از او خواسته که تصویر خودش را نیز بکشد، او با مداد سیاه تقریبا نصف کاغذ نقاشی شده را سیاه کرده است. زیرا عقبماندگی او مانع از آن نشده است که ناراحتی ناشی از شرایط و اجباری را که والدینش بر او تحمیل کردهاند و او را همه روزه دور از بقیه بچههای همسن و سالش نگه میدارند، حس کند.
از آنجا که پرورش فکری این نوع کودکان به آرامی صورت میگیرد، نقاشیهای آنها نیز مدت درازی دارای موضوع و خصوصیات خود به خودی و عجولانهای است که مخصوص کودکان خردسال است. بدین معنی که با شکلها و نمادهای ساده و بدون سانسور بیشتر انس دارند و مشکلات خود را با همین شکلها بیان میکنند. بدین ترتیب، بررسی نقاشیهای این نوع کودکان مستلزم تجزیه و تحلیل دراز مدت محیط عاطفی آنها است.