سلامت نیوز : وجود تنوع اقلیمی، پستی و بلندیهای فراوان، دو دریای وسیع در شمال و جنوب كشور و گسترش وسیع تشكیلات زمینشناسی، موجب شده كه انواع مختلفی از تالابها از جنگلهای مانگرو و صخرههای مرجانی گرفته تا دریاچههای كوهستانی و دشتهای شور كویری در آن شكل بگیرند و همین موضوع موجب شده است تا از 42نوع تالاب مشخص شده از سوی كنوانسیون رامسر در سطح جهان به جز یک نوع آن در كشور ایران یافت شود که بیانگر تنوع بسیار زیاد تالابهای ایرانی است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ؛ همچنین تعداد تالابهای ایران به واسطه وسعت كشور بسیار زیاد و محدوده تغییرات ابعاد آنها بسیار وسیع است به طوری كه وسعت آنها بین كمتر از چند هكتار تا بیش از 500 هزار هكتار در نوسان است. همچنین ایران با داشتن 3 هزار كیلومتر خط ساحلی و جزایر متعدد از كمیت و تنوع چشمگیر تالابهای ساحلی و دریایی برخوردار است. در این میان بیش از 84 تالاب با اهمیت بینالمللی شناسایی شده است كه از بین آنها تاكنون 35 تالاب در قالب 24 عنوان به كنوانسیون رامسر معرفی شده و مشمول مقررات این كنوانسیون شدهاند.
تالابها از جمله حاصلخیزترین اکوسیستمهای جهان هستند، وجود خاك حاصلخیز و رطوبت كافی، تالابها را به یكی از غنیترین اكوسیستمهای طبیعی تبدیل كرده است و همین فراوانی غذا و وجود نیزارهای فراوان به عنوان پناهگاه امن جانوران بویژه پرندگان مهاجر، تنوع زیستی چشمگیری به تالابها بخشیده است. این ویژگی خاص تالابها سبب شده است تا آنها خدمات متنوعی را نظیر تأمین آب و غذا و سایر ملزومات زندگی، تعدیل آب و هوا، تنظیم جریانهای سطحی و زیرزمینی و كنترل سیلاب، ترابری آبی، تفرج و گردشگری و... نیز به جوامع بشری ارائه دهند كه این موضوع موجب شكلگیری تمدنهای بزرگ و كوچك در حاشیه این تالابها شده است.
اثر نابودی تالاب ها بر زندگی انسان
علیرغم خدمات متنوعی كه تالابها در طول حیات جوامع بشری به آنها ارائه كردهاند، با سرعت گرفتن آهنگ توسعه، این زیست بومهای ارزشمند طبیعی مورد بیمهری قرار گرفتهاند و علیرغم تعهدات كشورهای جهان در چارچوب كنوانسیون تنوع زیستی و كنوانسیون تالابها (رامسر 1971) برای حفاظت و مدیریت آنها امروزه در ایران و بسیاری از كشورهای جهان، تالابها رو به نابودی رفته و به طور جدی و با سرعتی روزافزون تخریب میشوند. این آسیبها نه تنها منجر به فقدان روزافزون تنوع زیستی در جهان میشوند، بلكه فرصتهای جوامع بشری برای استفاده از مزایای بیشمار تالابها را نیز كاهش میدهند.
زنگ خطر جدی از بین رفتن تالابها در ایران و در دنیا نه با هشدار دوستداران محیطزیست و از بین رفتن تنوع زیستی آنها بلكه زمانی به صدا در آمد كه انسانها اثرات نابودی تالابها را بر زندگی روزمره خود احساس كردند و برنامهریزان توسعه مجبور شدند برای بازگرداندن برخی از خدمات تالابها یا جبران برخی از تبعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اكولوژیكی ناشی از ازبین رفتن آنها هزینههای هنگفتی پرداخت كنند. از این بین میتوان به از بین رفتن مشاغل جوامع انسانی، تغییر آب و هوا در حاشیه تالاب، از بین رفتن منابع آب و غذا، كوچ جوامع محلی، گسترش بیماریها و بسیاری موارد دیگر اشاره كرد.
با شكلگیری تقاضای جدی در سطوح سیاسی و اجتماعی برای حفاظت از تالابها و در مواجهه با وسعت این بحران و آسیبهایی كه امروزه تالابهای ایران متحمل شدهاند، مشخص كردن علل ریشهای تخریب و نابودی آنها امری ضروری است. درخصوص علل مشکلات و تهدیدات اکوسیستمهای تالابی باید اذعان داشت که واقع شدن تالابها در خطالقعر حوضههای آبخیز موجب شده که هرگونه عامل طبیعی نظیر خشكسالی یا عملکرد مثبت یا منفی انسانی اثر خود را روی تالابها نشان دهد. تنوع فعالیتهای انسانی در حوضههای آبخیز تالابی (نظیر ساخت سازههای آبی، اجرای طرحهای توسعهای و زیر بنایی بزرگ مثل راهسازی، صنایع آلاینده و آب بر، تغییر کاربری اراضی تالابی برای امور کشاورزی) به قدری زیاد و از نظر تأثیرگذاری پیچیده است که شاید نتوان با شفافیت سهم هر کدام را در سرنوشت تالاب مشخص ساخت. این فعالیتها هم در بخش دولتی و هم در بخش غیردولتی جریان دارد و علاوه بر وابسته بودن به برنامههای توسعه دولت، به سایر عوامل نظیر مناسبات اجتماعی، وضعیت اقتصادی مردم، ویژگیهای فرهنگی و حتی سیاسی بستگی دارد. اما این نكته غیرقابل انكار است كه شكلگیری الگوی توسعه ناپایدار، فقدان نگاه بلند مدت در برنامه ریزیهای توسعه و به تبع آن تخصیص منابع آب در تأمین حقآبه تالابها و نهادینه شدن نگاه بخشی در مدیریت منابع و در حوضه آبریز تالابها دلیل اصلی وضعیت حال حاضر تالابها است.
بهره برداری خردمندانه از تالاب ها
با توجه به موارد فوق به نظر میرسد با تغییر الگوهای توسعه كشور در حوزههای تالابی، تغییر نگاه و جایگاه ذینفعان كلیدی در امر مدیریت، حفاظت و بهرهبرداری خردمندانه و پایدار از تالابها و استقرار سیستم مدیریت بهم پیوسته و مبتنی برنگاه سرزمینی به جای نگاه بخشی بتوان امیدوار به حفظ و احیای تالابهای كشور بود.
در همین راستا سازمان حفاظت محیطزیست تلاش سازمان یافته و هدفمندی را برای اثرگذاری بر الگوهای توسعه و استقرار نگاه و شیوه مدیریت جدید در امر حفاظت از تالابها را در بیش از یك دهه گذشته آغاز كرده است كه علیرغم فراز و نشیبهای فراوان اثر این تلاش را میتوان در اشاعه الگوی مدیریت زیست بومی در مواد مختلف برنامههای پنج ساله توسعه كشور (ماده 67 قانون برنامه چهارم و مواد 173، 187، 191 و 193 برنامه پنجم) و بسیاری از اقدامات دیگر نظیر اجرای طرح حفاظت از تالابهای ایران در قالب همكاری مشترك با برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) مشاهده كرد.
در این مجموعه اقدامات كه با شروع به كار دولت یازدهم سرعت قابل ملاحظهای را تجربه كرده است حفظ محیطزیست صرفاً وظیفه یک سازمان مستقل نیست بلکه حفاظت عملیاتی است که طی یک فرایند مشارکتی و با مرکزیت یک سازمان متولی و همکاری سایر سازمانهای ذیربط و با حضور و ایفای نقش مردم و بویژه جوامع محلی محقق میشود. برای تحقق این موضوع فعالیتهای متعددی به مثابه قطعات یك پازل شكل گرفته و اجرایی شدهاند كه هركدام از آنها مكمل دیگری و در كنار یكدیگر نقشه راه و تصویر و چارچوب عملیاتی برای حفاظت از تالابهای كشور را ترسیم میكند.
در این بین میتوان به برخی از این اقدامات نظیر آگاهسازی و اطلاعرسانی گسترده درخصوص ارزشها و كاركردهای تالابها، آموزش و ظرفیتسازی ذینفعان كلیدی تالابی، تدوین متن پیشنهادی قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای كشور، تأمین منابع مالی لازم برای اجرای راهبردهای جدید مدیریت تالابها در نظام بودجهریزی كشور، تدوین مشاركتی و تصویب برنامههای مدیریت جامع برای تالابهای كشور، ایجاد ساختارهای بین بخشی برای اجرای برنامههای مدیریت، اجرای برنامههای جامع مدیریتی با مشاركت ذینفعان كلیدی در قالب تعیین و تصویب نیاز آبی و حقآبه تالابها، معرفی الگوی توسعه کشاورزی پایدار در حاشیه تالابها، تعیین و تدقیق مرز و حریم تالابها، استقرار بانك اطلاعاتی و نظام پایش وضعیت تالابها، تدوین و اجرای راهبردهای استفاده خردمندانه از تالابها و معرفی الگوی معیشت جایگزین اشاره كرد.
در پایان ذكر این نكته ضروری به نظر میرسد كه تلاشها موجب شده است تا الگوی مناسبی برای نجات و احیای تالابهای كشور و كاهش اثرات تخریب آنها بر جوامع انسانی پیرامون آنها شكل بگیرد اما بدون شك توسعه این الگو و به بار نشستن نتایج آن نیازمند یك عزم ملی و تغییر نگاه در شیوه مدیریت و توسعه در حوزههای تالابی و بویژه به رسمیت شناختن نقش مردم و جوامع محلی در امر حفاظت و بهرهبرداری پایدار از تالابها است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران ؛ همچنین تعداد تالابهای ایران به واسطه وسعت كشور بسیار زیاد و محدوده تغییرات ابعاد آنها بسیار وسیع است به طوری كه وسعت آنها بین كمتر از چند هكتار تا بیش از 500 هزار هكتار در نوسان است. همچنین ایران با داشتن 3 هزار كیلومتر خط ساحلی و جزایر متعدد از كمیت و تنوع چشمگیر تالابهای ساحلی و دریایی برخوردار است. در این میان بیش از 84 تالاب با اهمیت بینالمللی شناسایی شده است كه از بین آنها تاكنون 35 تالاب در قالب 24 عنوان به كنوانسیون رامسر معرفی شده و مشمول مقررات این كنوانسیون شدهاند.
تالابها از جمله حاصلخیزترین اکوسیستمهای جهان هستند، وجود خاك حاصلخیز و رطوبت كافی، تالابها را به یكی از غنیترین اكوسیستمهای طبیعی تبدیل كرده است و همین فراوانی غذا و وجود نیزارهای فراوان به عنوان پناهگاه امن جانوران بویژه پرندگان مهاجر، تنوع زیستی چشمگیری به تالابها بخشیده است. این ویژگی خاص تالابها سبب شده است تا آنها خدمات متنوعی را نظیر تأمین آب و غذا و سایر ملزومات زندگی، تعدیل آب و هوا، تنظیم جریانهای سطحی و زیرزمینی و كنترل سیلاب، ترابری آبی، تفرج و گردشگری و... نیز به جوامع بشری ارائه دهند كه این موضوع موجب شكلگیری تمدنهای بزرگ و كوچك در حاشیه این تالابها شده است.
اثر نابودی تالاب ها بر زندگی انسان
علیرغم خدمات متنوعی كه تالابها در طول حیات جوامع بشری به آنها ارائه كردهاند، با سرعت گرفتن آهنگ توسعه، این زیست بومهای ارزشمند طبیعی مورد بیمهری قرار گرفتهاند و علیرغم تعهدات كشورهای جهان در چارچوب كنوانسیون تنوع زیستی و كنوانسیون تالابها (رامسر 1971) برای حفاظت و مدیریت آنها امروزه در ایران و بسیاری از كشورهای جهان، تالابها رو به نابودی رفته و به طور جدی و با سرعتی روزافزون تخریب میشوند. این آسیبها نه تنها منجر به فقدان روزافزون تنوع زیستی در جهان میشوند، بلكه فرصتهای جوامع بشری برای استفاده از مزایای بیشمار تالابها را نیز كاهش میدهند.
زنگ خطر جدی از بین رفتن تالابها در ایران و در دنیا نه با هشدار دوستداران محیطزیست و از بین رفتن تنوع زیستی آنها بلكه زمانی به صدا در آمد كه انسانها اثرات نابودی تالابها را بر زندگی روزمره خود احساس كردند و برنامهریزان توسعه مجبور شدند برای بازگرداندن برخی از خدمات تالابها یا جبران برخی از تبعات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اكولوژیكی ناشی از ازبین رفتن آنها هزینههای هنگفتی پرداخت كنند. از این بین میتوان به از بین رفتن مشاغل جوامع انسانی، تغییر آب و هوا در حاشیه تالاب، از بین رفتن منابع آب و غذا، كوچ جوامع محلی، گسترش بیماریها و بسیاری موارد دیگر اشاره كرد.
با شكلگیری تقاضای جدی در سطوح سیاسی و اجتماعی برای حفاظت از تالابها و در مواجهه با وسعت این بحران و آسیبهایی كه امروزه تالابهای ایران متحمل شدهاند، مشخص كردن علل ریشهای تخریب و نابودی آنها امری ضروری است. درخصوص علل مشکلات و تهدیدات اکوسیستمهای تالابی باید اذعان داشت که واقع شدن تالابها در خطالقعر حوضههای آبخیز موجب شده که هرگونه عامل طبیعی نظیر خشكسالی یا عملکرد مثبت یا منفی انسانی اثر خود را روی تالابها نشان دهد. تنوع فعالیتهای انسانی در حوضههای آبخیز تالابی (نظیر ساخت سازههای آبی، اجرای طرحهای توسعهای و زیر بنایی بزرگ مثل راهسازی، صنایع آلاینده و آب بر، تغییر کاربری اراضی تالابی برای امور کشاورزی) به قدری زیاد و از نظر تأثیرگذاری پیچیده است که شاید نتوان با شفافیت سهم هر کدام را در سرنوشت تالاب مشخص ساخت. این فعالیتها هم در بخش دولتی و هم در بخش غیردولتی جریان دارد و علاوه بر وابسته بودن به برنامههای توسعه دولت، به سایر عوامل نظیر مناسبات اجتماعی، وضعیت اقتصادی مردم، ویژگیهای فرهنگی و حتی سیاسی بستگی دارد. اما این نكته غیرقابل انكار است كه شكلگیری الگوی توسعه ناپایدار، فقدان نگاه بلند مدت در برنامه ریزیهای توسعه و به تبع آن تخصیص منابع آب در تأمین حقآبه تالابها و نهادینه شدن نگاه بخشی در مدیریت منابع و در حوضه آبریز تالابها دلیل اصلی وضعیت حال حاضر تالابها است.
بهره برداری خردمندانه از تالاب ها
با توجه به موارد فوق به نظر میرسد با تغییر الگوهای توسعه كشور در حوزههای تالابی، تغییر نگاه و جایگاه ذینفعان كلیدی در امر مدیریت، حفاظت و بهرهبرداری خردمندانه و پایدار از تالابها و استقرار سیستم مدیریت بهم پیوسته و مبتنی برنگاه سرزمینی به جای نگاه بخشی بتوان امیدوار به حفظ و احیای تالابهای كشور بود.
در همین راستا سازمان حفاظت محیطزیست تلاش سازمان یافته و هدفمندی را برای اثرگذاری بر الگوهای توسعه و استقرار نگاه و شیوه مدیریت جدید در امر حفاظت از تالابها را در بیش از یك دهه گذشته آغاز كرده است كه علیرغم فراز و نشیبهای فراوان اثر این تلاش را میتوان در اشاعه الگوی مدیریت زیست بومی در مواد مختلف برنامههای پنج ساله توسعه كشور (ماده 67 قانون برنامه چهارم و مواد 173، 187، 191 و 193 برنامه پنجم) و بسیاری از اقدامات دیگر نظیر اجرای طرح حفاظت از تالابهای ایران در قالب همكاری مشترك با برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) مشاهده كرد.
در این مجموعه اقدامات كه با شروع به كار دولت یازدهم سرعت قابل ملاحظهای را تجربه كرده است حفظ محیطزیست صرفاً وظیفه یک سازمان مستقل نیست بلکه حفاظت عملیاتی است که طی یک فرایند مشارکتی و با مرکزیت یک سازمان متولی و همکاری سایر سازمانهای ذیربط و با حضور و ایفای نقش مردم و بویژه جوامع محلی محقق میشود. برای تحقق این موضوع فعالیتهای متعددی به مثابه قطعات یك پازل شكل گرفته و اجرایی شدهاند كه هركدام از آنها مكمل دیگری و در كنار یكدیگر نقشه راه و تصویر و چارچوب عملیاتی برای حفاظت از تالابهای كشور را ترسیم میكند.
در این بین میتوان به برخی از این اقدامات نظیر آگاهسازی و اطلاعرسانی گسترده درخصوص ارزشها و كاركردهای تالابها، آموزش و ظرفیتسازی ذینفعان كلیدی تالابی، تدوین متن پیشنهادی قانون حفاظت، احیا و مدیریت تالابهای كشور، تأمین منابع مالی لازم برای اجرای راهبردهای جدید مدیریت تالابها در نظام بودجهریزی كشور، تدوین مشاركتی و تصویب برنامههای مدیریت جامع برای تالابهای كشور، ایجاد ساختارهای بین بخشی برای اجرای برنامههای مدیریت، اجرای برنامههای جامع مدیریتی با مشاركت ذینفعان كلیدی در قالب تعیین و تصویب نیاز آبی و حقآبه تالابها، معرفی الگوی توسعه کشاورزی پایدار در حاشیه تالابها، تعیین و تدقیق مرز و حریم تالابها، استقرار بانك اطلاعاتی و نظام پایش وضعیت تالابها، تدوین و اجرای راهبردهای استفاده خردمندانه از تالابها و معرفی الگوی معیشت جایگزین اشاره كرد.
در پایان ذكر این نكته ضروری به نظر میرسد كه تلاشها موجب شده است تا الگوی مناسبی برای نجات و احیای تالابهای كشور و كاهش اثرات تخریب آنها بر جوامع انسانی پیرامون آنها شكل بگیرد اما بدون شك توسعه این الگو و به بار نشستن نتایج آن نیازمند یك عزم ملی و تغییر نگاه در شیوه مدیریت و توسعه در حوزههای تالابی و بویژه به رسمیت شناختن نقش مردم و جوامع محلی در امر حفاظت و بهرهبرداری پایدار از تالابها است.