سلامت نیوز : ۱۸ شهریور روزی متفاوت از روزهای دیگر نبود. در هنگامهای که روزانه ۶۰ نفر بر اثر تصادف جان میبازند، مرگ ۴۴ نفر در یک حادثه شاید عادی مینمود اما این واقعه دلخراش تلنگری بود شاید برای مسئولانی که قله این کوه یخ فراموششده را دوباره ببینند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس ؛ 18 شهریور روزی مثل همه روزها بود. روزهایی که در آن تصادفات رانندگی در جادهها جان میگیرند. حوادثی که شاید همه ما روزانه شاهد آن هستیم، آمبولانسهای ایستاده کنار خیابان،خودروهای کج و معوج و انسانهایی که با پارچههای سفید انداخته بر پیکرشان از میان ما رفتهاند.
اما در این روز حادثهای دلخراش همه را دوباره به این فکر انداخت که در روزمرگی این حوادث عادی شده، دوباره ببینیم که کجای کاریم. دو اتوبوس مسافربری در اتوبان تهران – قم چنان به هم برخورد کردند که 44 مسافر آن در آتش سوختند، مسافران بیگناهی که هر کدام خانوادههایی چشم انتظارشان بودند،چشمهای منتظری که دیگر عزیزان سفرکردهشان را ندیدند.
لاستیکی ترکید، اتوبوسی در اتوبان منحرف شد، به اتوبوس دیگری برخورد کرد و مسافران آن در آتش سوختند. آنچنان که پزشکی قانونی بعد از 10 روز آن هم با آزمایشهای تخصصی توانست هویت رفتگان را تشخیص دهد.
حادثهای که مثل هزاران حادثه مشابه، خیلی زود از یادها میرود و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر جای آن را در افکار عمومی و رسانهها میگیرد و شاید کم نباشند مسئولانی که بدشان نمیآید چنین اخباری زود فراموش شوند.
اما از فردای این حادثه هر مسئولی از نگاه خویش به تحلیل این واقعه پرداخت و خیلی راحت توپ را توی زمین دیگری انداخت. پلیس از نقص فنی خودروها گفت. آن یکی از جادههای غیر استاندارد سخن راند و آن دیگری لابد پای خطای انسانی و حواسپرتی راننده را به میان میکشد.
واقعیت این است که در مجموع همه این عوامل در بروز حوادث رانندگی دخیل هستند. کارشناسان علت وقوع حوادث رانندگی را به 3 عامل خطای انسانی، غیر استاندارد بودن خودروها و ناامنی جادهها نسبت میدهند و برای هر کدام نسبتی قائلند البته معمولاً سهم بیشتر را به خطای انسانی و رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی به خصوص رعایت نکردن سرعت مطمئنه نسبت به میدهند.
هر چه هست حکایت تکراری است که هر بار رخ میدهد، چنین اظهاراتی از زبان مسئولان شنیده میشود و خیلی زود همه چیز به روال عادی بر میگردد. سالانه حدود 22 هزار نفر در این حوادث جان میسپارند و حدود 400 هزار نفر مجروح میشوند و باز نقطه سر خط.
دیگر حتی یادآوری این آمار و ارقام هم ملال آور و تکراری شده است و توجهی را جلب نمیکند. آنجا که از این 400 هزار مجروح حوادث ترافیکی، هزاران نفر که نان آور خانواده اند، از کار افتاده میشوند و از چرخه کار و تولید بیرون میروند. خانوادههای به ورطه فقر و فلاکت میرسند و شاید حتی بیمهای هم نباشد که حمایتشان کند.
آنجا که از این خیل مجروحان چند هزار نفر قطع نخاعی میشوند و تا آخر عمر وبال این و آن هستند، خانوادههایی که بر اثر حادثهای که چند ثانیه بیشتر طول نکشیده، یتیم می شوند و تا آخر عمر بار روانی و افسردگی را به دوش میکشند،.والدینی که درد از دست دادن فرزندشان تا آخر عمر کنارشان است و دیگر روی نشاط و سرزندگی را نمیبینند.
همه اینها حجم کوچکی از آن کوه یخی است که یک حادثه از آن، هر از گاهی از دور به چشم میآید و البته خیلی زود دوباره به زیر آب میرود. حوادثی که گاهی تعدادشان را با تعداد قربانیان جنگ تحمیلی مقایسه میکنند، رفتگان عزیزی که در طول 8 سال دفاع مقدس تعدادشان شاید به حدود 280 هزار نفر رسید اما یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد که در طول 8 سال صلح بعد از جنگ تعداد کشتههای تصادفات از این تعداد هم فراتر رفت اما هرگز به اهمیت آن نرسید.
آنان که میخواهند توجه مسئولان را به این فاجعه انسانی جلب کنند میگویند تصور مرگ روزانه 60 نفر در جادههای کشور مانند سقوط روزانه یک هواپیمای فوکر است که اگر چنین باشد خبر آن هر روز خبر اول رسانههای دنیاست و مسئولان دستگاههای مختلف را به پاسخگویی و البته گاهی توجیههای گوناگون وا میدارد.
حادثه اتوبان قم- تهران صدای وزیر بهداشت را هم درآورد آنجا که گفت «ما طلبکار دستگاههای مختلف هستیم که هر کدام از منظر خود فقط به تحلیل حادثه میپردازند و دستگاه دیگر را مقصر جلوه میدهند. اگر نقص فنی علت حادثه بود مگر دستگاهی که مجوز معاینه فنی داده مسئول نیست، صدور برگه معاینه فنی و اجازه تردد خودرو از سوی دستگاههای مربوطه به منزله این است که این خودرو خطری برای جان مردم ندارد حالا گر نقص فنی دارد، پس چرا به آن معاینه فنی دادهاند».
«اگر لاستیک خودرو مشکل داشته، اگر به هر دلیل خودرویی در جایی آتش میگیرد مسئول آن سازمان یا دستگاهی است که مجوز تردد یا معاینه فنی آن را داده است و مسئول مرگ جان باختگان آن حادثه است».
وزیر بهداشت البته به ضعف اورژانس کشور هم صحه میگذارد و میگوید، به علت بی پولی وزارت بهداشت، پایگاههای اورژانس یکی یکی دارند، برچیده میشوند، اورژانس هوایی نداریم و پوشش اورژانس کشور کامل نیست.
مسئولان اورژانس کشور نیز بارها گفتهاند که گر چه این سازمان مسئول انتقال مجروحان بعد از حادثه است اما باید علاج واقعه قبل از وقوع کرد و اعتراف میکنند که 40 درصد حوادث رانندگی در جادههای فرعی رخ میدهد، جایی که هیچ پایگاه اورژانسی وجود ندارد و به طور کلی شاید فقط نیمی از حوادث رانندگی کشور با حضور آمبولانسهای 115 پوشش داده میشود.
مسئولان خشنودند که با وجود افزایش 5 برابری خودروهای کشور توانستهاند تعداد فوتی ها و مجروحان حوادث رانندگی را طی10 سال گذشته ثابت نگه دارند و حتی بر اساس آمارهای رسمی قدری از آن بکاهند اما مرگ سالانه 22 هزار انسان که بیشترشان جوانانی هستند که باید بار تولید و پیشرفت کشور را به دوش بکشند، نباید به امری عادی و سهل و آسان بدل شود.
یادآوری نمونه موفق کنترل آسیب دیدگان حوادث رانندگی هم شاید الگویی باشد برای ایجاد تحرک هر چند اندک در بین مسئولان. سوئد نمونه مثال زدنی است. کشوری که با اجرای طرحی به نام ZERO به دنبال این است که تا سال 2020 تعداد مرگ ناشی از تصادفات رانندگی را به صفر مطلق برساند.
برای رسیدن به این هدف بلند، تلاش میکند ایمن ترین خودروهای دنیا را تولید یا وارد کند. جادههای خود را استاندارد کند. قویترین سیستم درمان تروما را با بهرهگیری از اورژانس قوی زمینی و هوایی به کار گیرد. قوانین سختگیرانه راهنمایی و رانندگی را اجرا کند و مهمتر از همه، رسانههای این کشور موظفند که از تمام ظرفیت خود را برای آموزش همگانی و فرهنگ سازی برای رانندگی ایمن و رانندگی نکردن در شرایط خستگی و حواسپرتی به کار گیرند و پیامهای آموزشی و هشدار دهنده را از آسمان و زمین به ذهن مردم سرازیر کنند. حالا ما ماندهایم و حادثههای فراموش شده و حکایتهایی که همچنان باقی است...
به گزارش سلامت نیوز به نقل از فارس ؛ 18 شهریور روزی مثل همه روزها بود. روزهایی که در آن تصادفات رانندگی در جادهها جان میگیرند. حوادثی که شاید همه ما روزانه شاهد آن هستیم، آمبولانسهای ایستاده کنار خیابان،خودروهای کج و معوج و انسانهایی که با پارچههای سفید انداخته بر پیکرشان از میان ما رفتهاند.
اما در این روز حادثهای دلخراش همه را دوباره به این فکر انداخت که در روزمرگی این حوادث عادی شده، دوباره ببینیم که کجای کاریم. دو اتوبوس مسافربری در اتوبان تهران – قم چنان به هم برخورد کردند که 44 مسافر آن در آتش سوختند، مسافران بیگناهی که هر کدام خانوادههایی چشم انتظارشان بودند،چشمهای منتظری که دیگر عزیزان سفرکردهشان را ندیدند.
لاستیکی ترکید، اتوبوسی در اتوبان منحرف شد، به اتوبوس دیگری برخورد کرد و مسافران آن در آتش سوختند. آنچنان که پزشکی قانونی بعد از 10 روز آن هم با آزمایشهای تخصصی توانست هویت رفتگان را تشخیص دهد.
حادثهای که مثل هزاران حادثه مشابه، خیلی زود از یادها میرود و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر جای آن را در افکار عمومی و رسانهها میگیرد و شاید کم نباشند مسئولانی که بدشان نمیآید چنین اخباری زود فراموش شوند.
اما از فردای این حادثه هر مسئولی از نگاه خویش به تحلیل این واقعه پرداخت و خیلی راحت توپ را توی زمین دیگری انداخت. پلیس از نقص فنی خودروها گفت. آن یکی از جادههای غیر استاندارد سخن راند و آن دیگری لابد پای خطای انسانی و حواسپرتی راننده را به میان میکشد.
واقعیت این است که در مجموع همه این عوامل در بروز حوادث رانندگی دخیل هستند. کارشناسان علت وقوع حوادث رانندگی را به 3 عامل خطای انسانی، غیر استاندارد بودن خودروها و ناامنی جادهها نسبت میدهند و برای هر کدام نسبتی قائلند البته معمولاً سهم بیشتر را به خطای انسانی و رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی به خصوص رعایت نکردن سرعت مطمئنه نسبت به میدهند.
هر چه هست حکایت تکراری است که هر بار رخ میدهد، چنین اظهاراتی از زبان مسئولان شنیده میشود و خیلی زود همه چیز به روال عادی بر میگردد. سالانه حدود 22 هزار نفر در این حوادث جان میسپارند و حدود 400 هزار نفر مجروح میشوند و باز نقطه سر خط.
دیگر حتی یادآوری این آمار و ارقام هم ملال آور و تکراری شده است و توجهی را جلب نمیکند. آنجا که از این 400 هزار مجروح حوادث ترافیکی، هزاران نفر که نان آور خانواده اند، از کار افتاده میشوند و از چرخه کار و تولید بیرون میروند. خانوادههای به ورطه فقر و فلاکت میرسند و شاید حتی بیمهای هم نباشد که حمایتشان کند.
آنجا که از این خیل مجروحان چند هزار نفر قطع نخاعی میشوند و تا آخر عمر وبال این و آن هستند، خانوادههایی که بر اثر حادثهای که چند ثانیه بیشتر طول نکشیده، یتیم می شوند و تا آخر عمر بار روانی و افسردگی را به دوش میکشند،.والدینی که درد از دست دادن فرزندشان تا آخر عمر کنارشان است و دیگر روی نشاط و سرزندگی را نمیبینند.
همه اینها حجم کوچکی از آن کوه یخی است که یک حادثه از آن، هر از گاهی از دور به چشم میآید و البته خیلی زود دوباره به زیر آب میرود. حوادثی که گاهی تعدادشان را با تعداد قربانیان جنگ تحمیلی مقایسه میکنند، رفتگان عزیزی که در طول 8 سال دفاع مقدس تعدادشان شاید به حدود 280 هزار نفر رسید اما یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد که در طول 8 سال صلح بعد از جنگ تعداد کشتههای تصادفات از این تعداد هم فراتر رفت اما هرگز به اهمیت آن نرسید.
آنان که میخواهند توجه مسئولان را به این فاجعه انسانی جلب کنند میگویند تصور مرگ روزانه 60 نفر در جادههای کشور مانند سقوط روزانه یک هواپیمای فوکر است که اگر چنین باشد خبر آن هر روز خبر اول رسانههای دنیاست و مسئولان دستگاههای مختلف را به پاسخگویی و البته گاهی توجیههای گوناگون وا میدارد.
حادثه اتوبان قم- تهران صدای وزیر بهداشت را هم درآورد آنجا که گفت «ما طلبکار دستگاههای مختلف هستیم که هر کدام از منظر خود فقط به تحلیل حادثه میپردازند و دستگاه دیگر را مقصر جلوه میدهند. اگر نقص فنی علت حادثه بود مگر دستگاهی که مجوز معاینه فنی داده مسئول نیست، صدور برگه معاینه فنی و اجازه تردد خودرو از سوی دستگاههای مربوطه به منزله این است که این خودرو خطری برای جان مردم ندارد حالا گر نقص فنی دارد، پس چرا به آن معاینه فنی دادهاند».
«اگر لاستیک خودرو مشکل داشته، اگر به هر دلیل خودرویی در جایی آتش میگیرد مسئول آن سازمان یا دستگاهی است که مجوز تردد یا معاینه فنی آن را داده است و مسئول مرگ جان باختگان آن حادثه است».
وزیر بهداشت البته به ضعف اورژانس کشور هم صحه میگذارد و میگوید، به علت بی پولی وزارت بهداشت، پایگاههای اورژانس یکی یکی دارند، برچیده میشوند، اورژانس هوایی نداریم و پوشش اورژانس کشور کامل نیست.
مسئولان اورژانس کشور نیز بارها گفتهاند که گر چه این سازمان مسئول انتقال مجروحان بعد از حادثه است اما باید علاج واقعه قبل از وقوع کرد و اعتراف میکنند که 40 درصد حوادث رانندگی در جادههای فرعی رخ میدهد، جایی که هیچ پایگاه اورژانسی وجود ندارد و به طور کلی شاید فقط نیمی از حوادث رانندگی کشور با حضور آمبولانسهای 115 پوشش داده میشود.
مسئولان خشنودند که با وجود افزایش 5 برابری خودروهای کشور توانستهاند تعداد فوتی ها و مجروحان حوادث رانندگی را طی10 سال گذشته ثابت نگه دارند و حتی بر اساس آمارهای رسمی قدری از آن بکاهند اما مرگ سالانه 22 هزار انسان که بیشترشان جوانانی هستند که باید بار تولید و پیشرفت کشور را به دوش بکشند، نباید به امری عادی و سهل و آسان بدل شود.
یادآوری نمونه موفق کنترل آسیب دیدگان حوادث رانندگی هم شاید الگویی باشد برای ایجاد تحرک هر چند اندک در بین مسئولان. سوئد نمونه مثال زدنی است. کشوری که با اجرای طرحی به نام ZERO به دنبال این است که تا سال 2020 تعداد مرگ ناشی از تصادفات رانندگی را به صفر مطلق برساند.
برای رسیدن به این هدف بلند، تلاش میکند ایمن ترین خودروهای دنیا را تولید یا وارد کند. جادههای خود را استاندارد کند. قویترین سیستم درمان تروما را با بهرهگیری از اورژانس قوی زمینی و هوایی به کار گیرد. قوانین سختگیرانه راهنمایی و رانندگی را اجرا کند و مهمتر از همه، رسانههای این کشور موظفند که از تمام ظرفیت خود را برای آموزش همگانی و فرهنگ سازی برای رانندگی ایمن و رانندگی نکردن در شرایط خستگی و حواسپرتی به کار گیرند و پیامهای آموزشی و هشدار دهنده را از آسمان و زمین به ذهن مردم سرازیر کنند. حالا ما ماندهایم و حادثههای فراموش شده و حکایتهایی که همچنان باقی است...