سلامت نیوز : محققان میگویند که کار کردن زیاد و نوع مواجهه با مخاطرات شغلی میتواند سلامت افراد را مختل کند.دکتر رسول یاراحمدی، عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتوگو با همشهری گفت: ساعت مجاز کار با توجه به تعریف سازمان بینالمللی کار (ILO) 8ساعت در روز یا 40ساعت در هفته است. این ساعات کاری مربوط به مشاغل معمولی و غیر از مشاغل سخت و زیانآور است. مشاغلی که سخت و زیانآور باشند مثل کار در ارتفاعات، تونلها، اعماق زمین یا مشاغلی که با امواج رادیویی سر و کار دارند، باید کمتر از 8ساعت در روز یعنی 6ساعت باشد. این میزان ساعات کاری مورد تأیید وزارت بهداشت و کار است.
وی در مورد استاندارد کارکردن گفت: در دفترچه راهنمای «حدود مجاز مواجهه با عوامل مخاطرهزای شغلی» که در اصطلاح به آن OEL گفته میشود، ساعات کار ذکر شده است. حتی در مورد مواجهشدن با عوامل زیانآور مقطعی مانند بخارات شیمیایی و گازهای سمی و حلالهای شیمیایی نیز استانداردهایی وجود دارد. در این موارد نیز باید این عوامل اندازهگیری شود و نسبت آنها با استاندارد سنجیده تا ساعت کاری جدیدی تنظیم و تعیین شود. بنابراین شاید کسی که در آزمایشگاه با مواد شیمیایی کار میکند، ساعت کاری روزانهاش 8ساعت نباشد. مقدار اندازهگیریشده مخاطرات با حد استاندارد، ضریبی برای تصحیح 8ساعت کاری است. مابقی ساعات کاری را میتوان در محیطهایی انجام داد که چنین مخاطراتی وجود ندارد.
دکتر یاراحمدی افزود: بسته به اینکه مخاطرههای محیطی از چه جنسی باشد، بیماریهای شغلی متفاوتی ایجاد میشود. اگر این عوامل خطرساز از نوع شیمیایی باشد سیستم تنفسی، اعصاب و پوست آسیب میبیند و اگر مخاطره از نوع فیزیکی باشد مانند تشعشعات یونیزان، آیآر و یووی، پوست و مغز استخوان تحتتأثیر قرار میگیرد. اگر شغل فردی مکانیکی باشد، عوامل خطرساز میتواند ناشی از انجام کار به شیوه غلط ایجاد شود. در این موارد به جای بیماریهای ذکرشده، اختلالات اسکلتی و عضلانی ایجاد میشود.
برای مخاطرات ارگونومیک هم میتوان میزان مواجهه فرد با عوامل خطرساز را با استفاده از پرسشنامههای خاص ارزیابی و ساعات کاری را بسته به آن متناسب کرد. وی در مورد عوارض مشاغل عادی در شیفتهای کاری طولانی و برای افرادی که چندشغله هستند، گفت: چندکارهبودن درصورتی که شخص کارگر پس از اینکه کارش تمام شد در معرض عوامل خطرساز از نوع قبلی باشد، پدیدهای ایجاد میشود که مخاطرات آن شغل، بار و توانشان قابلیت تجمعی پیدا میکند.
بهعنوان مثال، کسی که کارمند است و در شیفت دوم سراغ فروشندگی میرود، 2 نوع کار متفاوت را انجام میدهد اما کسی که در کارخانه با مواد شیمیایی مشغول است و بعد از ظهر در فروشگاه مواد شیمیایی کار میکند، از نظر مقررات استاندارد کار مجاز نیست؛ او در واقع مخاطرات شغل اول را در شغل دوم نیز دارد. ریسکفاکتورها در این شرایط میتوانند، هم خاصیت همافزایی و هم تجمعی پیدا کنند.
این عضو هیأتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تأکید کرد: امروزه افراد زیادی بدون هیچ مطالعهای شغل دوم و سوم خود را انتخاب میکنند و پیامد این پدیده قابل توجه است و هیچ سازمانی نیست که این مسئله را سازماندهی کند. بهعنوان مثال، هیچ سازمانی، مسئول آزمایشگاهی که شغل دوم خود را در فروشگاه مواد شیمیایی انتخاب میکند، مورد مواخذه قرار نمیدهد تا سلامت خود را حفظ کند. این شغل دوم نیمهوقت و بدون مدارک قابل اثبات است. شغل دوم و سوم نه سازماندهی شدهاند و نه توسط کسی ردیابی میشوند.
بسیاری از افراد اضافهکاری و شغل دوم و سوم را برای رفاه بیشتر انتخاب میکنند درحالیکه تحقیقات نشان میدهد این کار میتواند بر سلامت آنها تأثیر منفی گذاشته و رفاه نسبی را از آنها بگیرد. بهعبارت دیگر، پول بیشتری که در قبال اضافهکار بهدست میآید میتواند صرف بهبود بیماریهای ناشی از کار زیاد شود. کار زیاد به دلایل مختلف ازجمله افزایش فشارخون، استرس، افسردگی، پرخاشگری، بیتحرکی و تغذیه نامناسب، سلامت قلب را به خطر میاندازد.
نتیجه یک پژوهش در بریتانیا نشان میدهد که خطر افسردگی در میان افرادی که بیش از ١١ ساعت در روز کار میکنند، 2 برابر افزایش مییابد.این تحقیق که مدت ٦ سال روی ٢١٢٣ نفر از کارمندان میانسال دولت انجام گرفت، نشان میدهد که ابتلا به افسردگی حاد در بین افرادی که بیش از ١١ ساعت در روز کار میکنند، 2 برابر بیشتر از افرادی است که مطابق استاندارد، ٧ تا ٨ ساعت در روز کار میکنند. تمام شرکتکنندگان هنگام شروع پژوهش از سلامت کامل روانی برخوردار بودند و پس از گذشت ٦ سال بیش از ٣ درصد از این افراد به افسردگی بالینی دچار شده بودند.
مارینا ویرتانن، کارشناس بهداشت حرفهای که مدیریت گروه پژوهشگران را برعهده داشت، گفت: با اینکه اضافهکاری کوتاهمدت و گذرا برای فرد و جامعه سودآور است، باید درنظر داشت که اضافهکاری مفرط و مداوم خطر ابتلا به افسردگی حاد را بهشدت بالا میبرد. آنها بر این باورند که اضافهکاری بیش از حد ممکن است بر جنبههایی از بهداشت روانی تأثیر بگذارد که در این پژوهش اندازهگیری نشدهاند. عواملی چون درگیریهای خانوادگی یا افزایش طولانیمدت در کورتیزول هورمون استرس در این تحقیق محاسبه نشدهاند.
وی در مورد استاندارد کارکردن گفت: در دفترچه راهنمای «حدود مجاز مواجهه با عوامل مخاطرهزای شغلی» که در اصطلاح به آن OEL گفته میشود، ساعات کار ذکر شده است. حتی در مورد مواجهشدن با عوامل زیانآور مقطعی مانند بخارات شیمیایی و گازهای سمی و حلالهای شیمیایی نیز استانداردهایی وجود دارد. در این موارد نیز باید این عوامل اندازهگیری شود و نسبت آنها با استاندارد سنجیده تا ساعت کاری جدیدی تنظیم و تعیین شود. بنابراین شاید کسی که در آزمایشگاه با مواد شیمیایی کار میکند، ساعت کاری روزانهاش 8ساعت نباشد. مقدار اندازهگیریشده مخاطرات با حد استاندارد، ضریبی برای تصحیح 8ساعت کاری است. مابقی ساعات کاری را میتوان در محیطهایی انجام داد که چنین مخاطراتی وجود ندارد.
دکتر یاراحمدی افزود: بسته به اینکه مخاطرههای محیطی از چه جنسی باشد، بیماریهای شغلی متفاوتی ایجاد میشود. اگر این عوامل خطرساز از نوع شیمیایی باشد سیستم تنفسی، اعصاب و پوست آسیب میبیند و اگر مخاطره از نوع فیزیکی باشد مانند تشعشعات یونیزان، آیآر و یووی، پوست و مغز استخوان تحتتأثیر قرار میگیرد. اگر شغل فردی مکانیکی باشد، عوامل خطرساز میتواند ناشی از انجام کار به شیوه غلط ایجاد شود. در این موارد به جای بیماریهای ذکرشده، اختلالات اسکلتی و عضلانی ایجاد میشود.
برای مخاطرات ارگونومیک هم میتوان میزان مواجهه فرد با عوامل خطرساز را با استفاده از پرسشنامههای خاص ارزیابی و ساعات کاری را بسته به آن متناسب کرد. وی در مورد عوارض مشاغل عادی در شیفتهای کاری طولانی و برای افرادی که چندشغله هستند، گفت: چندکارهبودن درصورتی که شخص کارگر پس از اینکه کارش تمام شد در معرض عوامل خطرساز از نوع قبلی باشد، پدیدهای ایجاد میشود که مخاطرات آن شغل، بار و توانشان قابلیت تجمعی پیدا میکند.
بهعنوان مثال، کسی که کارمند است و در شیفت دوم سراغ فروشندگی میرود، 2 نوع کار متفاوت را انجام میدهد اما کسی که در کارخانه با مواد شیمیایی مشغول است و بعد از ظهر در فروشگاه مواد شیمیایی کار میکند، از نظر مقررات استاندارد کار مجاز نیست؛ او در واقع مخاطرات شغل اول را در شغل دوم نیز دارد. ریسکفاکتورها در این شرایط میتوانند، هم خاصیت همافزایی و هم تجمعی پیدا کنند.
این عضو هیأتعلمی دانشگاه علوم پزشکی تهران تأکید کرد: امروزه افراد زیادی بدون هیچ مطالعهای شغل دوم و سوم خود را انتخاب میکنند و پیامد این پدیده قابل توجه است و هیچ سازمانی نیست که این مسئله را سازماندهی کند. بهعنوان مثال، هیچ سازمانی، مسئول آزمایشگاهی که شغل دوم خود را در فروشگاه مواد شیمیایی انتخاب میکند، مورد مواخذه قرار نمیدهد تا سلامت خود را حفظ کند. این شغل دوم نیمهوقت و بدون مدارک قابل اثبات است. شغل دوم و سوم نه سازماندهی شدهاند و نه توسط کسی ردیابی میشوند.
بسیاری از افراد اضافهکاری و شغل دوم و سوم را برای رفاه بیشتر انتخاب میکنند درحالیکه تحقیقات نشان میدهد این کار میتواند بر سلامت آنها تأثیر منفی گذاشته و رفاه نسبی را از آنها بگیرد. بهعبارت دیگر، پول بیشتری که در قبال اضافهکار بهدست میآید میتواند صرف بهبود بیماریهای ناشی از کار زیاد شود. کار زیاد به دلایل مختلف ازجمله افزایش فشارخون، استرس، افسردگی، پرخاشگری، بیتحرکی و تغذیه نامناسب، سلامت قلب را به خطر میاندازد.
نتیجه یک پژوهش در بریتانیا نشان میدهد که خطر افسردگی در میان افرادی که بیش از ١١ ساعت در روز کار میکنند، 2 برابر افزایش مییابد.این تحقیق که مدت ٦ سال روی ٢١٢٣ نفر از کارمندان میانسال دولت انجام گرفت، نشان میدهد که ابتلا به افسردگی حاد در بین افرادی که بیش از ١١ ساعت در روز کار میکنند، 2 برابر بیشتر از افرادی است که مطابق استاندارد، ٧ تا ٨ ساعت در روز کار میکنند. تمام شرکتکنندگان هنگام شروع پژوهش از سلامت کامل روانی برخوردار بودند و پس از گذشت ٦ سال بیش از ٣ درصد از این افراد به افسردگی بالینی دچار شده بودند.
مارینا ویرتانن، کارشناس بهداشت حرفهای که مدیریت گروه پژوهشگران را برعهده داشت، گفت: با اینکه اضافهکاری کوتاهمدت و گذرا برای فرد و جامعه سودآور است، باید درنظر داشت که اضافهکاری مفرط و مداوم خطر ابتلا به افسردگی حاد را بهشدت بالا میبرد. آنها بر این باورند که اضافهکاری بیش از حد ممکن است بر جنبههایی از بهداشت روانی تأثیر بگذارد که در این پژوهش اندازهگیری نشدهاند. عواملی چون درگیریهای خانوادگی یا افزایش طولانیمدت در کورتیزول هورمون استرس در این تحقیق محاسبه نشدهاند.