سلامت نیوز : «محمدجواد محمدیزاده» رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست درست روزی نشان
لیاقت از دست «محمود احمدینژاد» گرفت كه اهالی شیراز شاهد سوختن بخش زیادی
از پارك ملی بمو بودند. رئیسجمهور در حالی به او نشان درجه2 لیاقت و
مدیریت داد كه بسیاری از كارشناسان 4 سال گذشته را بدترین دوران محیطزیستی
كشور تعریف كردند. دورهای كه تهران هرساله در آن شاهد مرگ 5 هزار تهرانی
به دلیل آلودگی هوای تهران بود.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ این آمار حتی به تایید وزارت بهداشت و درمان هم رسید. اما محمدیزاده تنها كاری كه در سالهای گذشته برای حل معضل آلودگیهای تهران كرد، فرستادن 5 فروند بالگرد سمپاش بر بلندای تهران بود تا 150 هكتار از 750 هكتار پایتخت را خیس كند. از سوی دیگر محمدیزاده با اینكه سازمان متبوعش بودجه چند میلیارد تومانی حل معضل ریزگردهای عربی را هم گرفته بود اما هیچ اقدامی كه بتواند افقی روشن را برای عبور از ریزگردهایی كه جان شهروندان 22 استان كشور را تهدید میكند، نشان نداد. ریزگردهایی كه به گفته نمایندگان خوزستانی مجلس، احتمالا حامل ذرات اورانیوم هستند و سرطان حنجره را برای مرزنشینان با خود به ارمغان آوردهاند.
از سوی دیگر درست در زمانی مدیریت محمدجواد محمدیزاده این نشان را گرفت كه دریاچه ارومیه بهرغم همه هشدارها خشك شد و اتفاقی كه بتواند نشان از احیای دوباره آن داشته باشد، دیده نشد. تنها تصمیمی كه او روی آن خیلی اصرار دارد باوركردن ابرها بود كه به گفته كارشناسان محیطزیست ارومیه تاكنون 8 بار انجام شده است اما نتوانسته به بهبود زخم دومین دریاچه شور جهان منجر شود. به همه این مشكلات باید خشك شدن زایندهرود، افتتاح سد گتوند كه بخش بسیار زیادی از زمینهای كشاورزی را شورهزار و روستائیان پشت سد را آواره کرد، افزود تا درنتیجه افكارعمومی از خود بپرسند كه به راستی چرا رئیس سازمان محیطزیست نشان لیاقت گرفت؟
وبسایت رسمی سازمان حفاظت محیطزیست دیروز اعلام كرد كه رئیسجمهوری در حاشیه جلسه هیات وزیران به رئیس سازمان حفاظت محیطزیست «نشان درجه2 لیاقت و مدیریت» اهدا كرده است. بر اساس این گزارش، این نشان بر اساس اصل 129 قانون اساسی و «به پاس مدیریت موثر و تلاشهای ارزشمند محمد جواد محمدیزاده در تحقق اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» اهدا شد. البته این نشان تنها به محمدیزاده داده نشده است. پیش از این هم برخی مدیران و وزرای دولت دهم از رئیسجمهوری نشان افتخار دریافتكرده بودند.«محمدرضا رحیمی» معاون اول رئیسجمهوری (نشان خدمت)، «علی نیكزاد» وزیر راه و شهرسازی (نشان سازندگی)، «علیاكبر صالحی» وزیر امور خارجه (نشان خدمت)، «حمیدرضا حاجیبابایی» وزیر آموزش و پرورش (نشان تعلیم و تربیت)، «رستم قاسمی» وزیر نفت (نشان خدمت)، «مهدی غضنفری» وزیر صنعت، معدن و تجارت (نشان خدمت)، «سیدشمسالدین حسینی» وزیر امور اقتصاد و دارایی (نشان خدمت)، «نسرین سلطانخواه» معاون علمی و فنآوری رئیسجمهوری (نشان خدمت و مدیریت)، «بهروز مرادی» معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهوری (نشان لیاقت و مدیریت)، «علیاكبر محرابیان» دستیار ویژه رئیسجمهور (نشان سازندگی) و «محمدرضا فرزین» رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی (نشان خدمت) از وزیران و مدیرانی بودند كه از احمدینژاد نشان افتخار دریافتكردند. دادن نشان از سوی محمود احمدینژاد به كابینه و معاون خود هماره از سوی بسیاری نقد شده است. برای مثال نشان لیاقتی كه او به حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش داد واكنشهای بسیاری به همراه داشت.
از نظر رسانهها، مرگ دانشآموزان بختیاری در سفر به جبهههای جنوب، آتشسوزی مدرسهای در پیرانشهر كه به مرگ دلخراش چند دانشآموز و سوخته شدن شدید دانشآموزان دیگر شد، از جمله دلایلی بود كه اهدای نشان لیاقت به وزیر آموزش و پرورش را زیر سوال میبرد؛ وزیری كه حتی زمانی كه 6 دانشآموز كرجی در اردویی در خزر غرق شدند با این استدلال كه اردو از طرف مدرسه نبوده، خود را كنار كشید تا این سوال از سوی افكارعمومی پیش بیاید كه درست كه اردو از سوی مدرسه ترتیب داده نشده اما آیا آنها «دانشآموز» هم نبودند؟
اهدای این نشانها توسط كمیسیونهای دولت كه متشكل از وزرا هستند مشخص شده و به كمیسیون فرهنگی دولت اعلام میشود. همچنین این نشانها، مابهازای سكه طلا نیز دارند. برای نشانهای درجه یك، معادل 100 سكه بهار آزادی، برای نشانهای درجه دو، معادل 50 سكه بهار آزادی و برای نشانهای درجه سه، معادل 30 سكه بهار آزادی به فرد دریافتكننده نشان اهدا میشود. تا باز هم این سوال پیش بیاید در زمانی كه جامعه با گرانی، تورم و فقر شدید روبه رو است، هدیه دادن سكه بهار آزادی چه مفهومی در ذهن جامعه میگذارد؟البته این تنها رسانهها نیستند كه منتقد اهدای نشانهای مختلف از سوی رئیس دولت شدهاند؛ نشانهایی كه نمونه بارز ضربالمثل معروف «خود گویی و خود خندی» است چرا كه اهدای نشان به مدیران ارشد دولت و وزیران، واكنشهای گستردهای از سوی نمایندگان مجلس داشت.
از جمله «جواد جهانگیرزاده» نماینده مردم ارومیه و عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی كه میگوید: «اعطای نشان ملی به همراه صد سكه به كسانی كه منشا خدمات سترگ و بزرگی نبودهاند در این فرصت باقی مانده شایسته رئیسجمهور نیست.»«غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی»، نماینده مردم رشت نیز با بیان اینكه این عناوین و مدالها در دولتهای بعدی فاقد ارزش است میگوید: «این نشانها را یك مقام بالاتر به دولتیها نداده است بلكه خودشان به خودشان اهدا كردهاند بنابراین این نشانها در دولتهای بعدی ارزشی ندارد.»«منصور حقیقتپور» نماینده اردبیل نیز اعتقاد دارد كه آقای احمدینژاد با اعطای نشان دولتی به اطرافیان خود، معنای لیاقت و شایستگی را لوث كرده است.«كمالالدین پیرموذن» نماینده مردم اردبیل و عضو فراكسیون محیطزیست مجلس از دیگر منتقدان این برنامه است و میگوید: «احمدینژاد بیحساب و كتاب نشانهای ملی را حراج كرد.»
تعاملهای عجیب
از سوی دیگر سازمان حفاظت از محیطزیست در حالی با بسیاری از پروژهها موافقت میكرد كه این پروژهها میتوانست با هزینه بیشتر و فاصلهای خارج از محدودههای محیطزیستی انجام گیرد. محمدجواد محمدیزاده حتی در زمانی كه با اعتراض روزنامهنگاران حوزه محیطزیست برای ساخت پالایشگاه نفت در پارك بمو روبهرو شد بازهم از پالایشگاه دفاع كرد. سازمان محیطزیست برای افتتاح پالایشگاه دوم در پارك بمو یك پیش شرط برای مجریان گذاشته بود و آن رعایت استانداردهای محیطزیست در پالایشگاه نخست بود اما این سازمان پیش از آنكه استانداردهای محیطزیست در پالایشگاه نخست رعایت شود، اجازه ساخت و ورود لوله نفت به پالایشگاه را داد.
محمدیزاده در پاسخ به سوال تهران امروز مبنیبر اینكه چرا سازمان محیطزیست صبر نمیكند تا پالایشگاه، معیارهای موجود را رعایت كند؟ گفت كه رعایت استانداردهای محیطزیست زمان زیادی میبرد در حالی كه توسعه پالایشگاه فقط 6ماه زمان میخواهد. تا این سوال پیش بیاید كه سازمان محیطزیست متولی حفاظت از محیطزیست كشور است یا نگران هدر رفتن زمان طرحهایی است كه محیطزیست را تخریب میكنند. محیطزیستی مثل پارك ملی بمو كه چهار محیط بان جان خود را برای دفاع از آن از دست دادهاند. در نهایت هم قصه پارك ملی بمو كه این روزها با آتش سوزیهای گسترده روبهرو شده تا جایی ادامه پیدا كرد كه لوله نفت سروستان درست از جلوی اتاقك محیط بانی سازمان محیطزیست گذشت.
مسئله در زمان محمدیزاده تا جایی پیش رفت كه دولت دستور استخراج معادن از دل مناطق حفاظت شده را به سازمان داد و اتفاقا محمدجواد محمدیزاده را مامور پیدا كردن معادن برای رفع بیكاری مردم منطقه كرد. این تصمیم با واكنشهای تندی از سوی گروههای مختلف روبهرو شد. براساس قانون معدنكاوی در مناطق حفاظت شده غیر قانونی بود و از سوی دیگر سازمان محیطزیست برای حفاظت از محیطزیست تشكیل شده بود نه برای معدنكاوی آن. این مسائل باعث شد تا بسیاری دوره ریاست محمدیزاده بر سازمان محیطزیست را پرچالشترین دوره محیطزیست كشور اعلام كنند. كسانی كه با تعجب به مدال لیاقت محمدجواد محمدیزاده خیره شدهاند.
نقدی بر یك پایان ناگوار
با پایان كار دولت دهم، بسیاری از فعالان و كارشناسان حوزه محیطزیست كشور، انتقادات فراوانی را به عملكرد رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در چهار سال گذشته وارد میدانند. واگذاری بخشی از مناطق چهارگانه، بحران ریزگردها و آلودگی هوای شهرهای بزرگ، خشك شدن تالابها خصوصا دریاچه ارومیه از جمله مواردی هستند كه بسیاری از فعالان حوزه محیطزیست نسبت به عملكرد دولت درباره آنها انتقاد دارند. هرچند كه بسیاری از این بحرانها ریشه در دولتهای پیشین دارند، اما به عقیده بسیاری، اقدامات دولت فعلی برای حل این معضلات مناسب نبوده است.
از سوی دیگر محمدجواد محمدیزاده با تعامل با پروژههای اقتصادی و عمرانی نیز روند تخریب محیطزیست را شدت بخشید. برای مثال او یكی از امضاكنندگان ساخت جاده ابر در قدیمیترین جنگلهای جهان بود كه امروز رانش زمین را به جان مردم منطقه انداخته و كسی هم پاسخگوی چرایی آن نیست. در زمان او بود كه جاده از دل بافق گذاشت تا یكی از مهمترین زیستگاههای یوزپلنگ ایرانی را تخریب كند و این گربهسان خوش و خط خال را به سراشیبی انقراض زودهنگام بكشاند. آن هم درست در زمانی كه محمدیزاده نهایت تلاش خود را برای احیای ببر و شیر ایرانی به كار بست كه البته شكست سختی را متوجه سازمان كرد.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از تهران امروز ؛ این آمار حتی به تایید وزارت بهداشت و درمان هم رسید. اما محمدیزاده تنها كاری كه در سالهای گذشته برای حل معضل آلودگیهای تهران كرد، فرستادن 5 فروند بالگرد سمپاش بر بلندای تهران بود تا 150 هكتار از 750 هكتار پایتخت را خیس كند. از سوی دیگر محمدیزاده با اینكه سازمان متبوعش بودجه چند میلیارد تومانی حل معضل ریزگردهای عربی را هم گرفته بود اما هیچ اقدامی كه بتواند افقی روشن را برای عبور از ریزگردهایی كه جان شهروندان 22 استان كشور را تهدید میكند، نشان نداد. ریزگردهایی كه به گفته نمایندگان خوزستانی مجلس، احتمالا حامل ذرات اورانیوم هستند و سرطان حنجره را برای مرزنشینان با خود به ارمغان آوردهاند.
از سوی دیگر درست در زمانی مدیریت محمدجواد محمدیزاده این نشان را گرفت كه دریاچه ارومیه بهرغم همه هشدارها خشك شد و اتفاقی كه بتواند نشان از احیای دوباره آن داشته باشد، دیده نشد. تنها تصمیمی كه او روی آن خیلی اصرار دارد باوركردن ابرها بود كه به گفته كارشناسان محیطزیست ارومیه تاكنون 8 بار انجام شده است اما نتوانسته به بهبود زخم دومین دریاچه شور جهان منجر شود. به همه این مشكلات باید خشك شدن زایندهرود، افتتاح سد گتوند كه بخش بسیار زیادی از زمینهای كشاورزی را شورهزار و روستائیان پشت سد را آواره کرد، افزود تا درنتیجه افكارعمومی از خود بپرسند كه به راستی چرا رئیس سازمان محیطزیست نشان لیاقت گرفت؟
وبسایت رسمی سازمان حفاظت محیطزیست دیروز اعلام كرد كه رئیسجمهوری در حاشیه جلسه هیات وزیران به رئیس سازمان حفاظت محیطزیست «نشان درجه2 لیاقت و مدیریت» اهدا كرده است. بر اساس این گزارش، این نشان بر اساس اصل 129 قانون اساسی و «به پاس مدیریت موثر و تلاشهای ارزشمند محمد جواد محمدیزاده در تحقق اهداف عالیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران» اهدا شد. البته این نشان تنها به محمدیزاده داده نشده است. پیش از این هم برخی مدیران و وزرای دولت دهم از رئیسجمهوری نشان افتخار دریافتكرده بودند.«محمدرضا رحیمی» معاون اول رئیسجمهوری (نشان خدمت)، «علی نیكزاد» وزیر راه و شهرسازی (نشان سازندگی)، «علیاكبر صالحی» وزیر امور خارجه (نشان خدمت)، «حمیدرضا حاجیبابایی» وزیر آموزش و پرورش (نشان تعلیم و تربیت)، «رستم قاسمی» وزیر نفت (نشان خدمت)، «مهدی غضنفری» وزیر صنعت، معدن و تجارت (نشان خدمت)، «سیدشمسالدین حسینی» وزیر امور اقتصاد و دارایی (نشان خدمت)، «نسرین سلطانخواه» معاون علمی و فنآوری رئیسجمهوری (نشان خدمت و مدیریت)، «بهروز مرادی» معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی رئیسجمهوری (نشان لیاقت و مدیریت)، «علیاكبر محرابیان» دستیار ویژه رئیسجمهور (نشان سازندگی) و «محمدرضا فرزین» رئیس هیات عامل صندوق توسعه ملی (نشان خدمت) از وزیران و مدیرانی بودند كه از احمدینژاد نشان افتخار دریافتكردند. دادن نشان از سوی محمود احمدینژاد به كابینه و معاون خود هماره از سوی بسیاری نقد شده است. برای مثال نشان لیاقتی كه او به حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر آموزش و پرورش داد واكنشهای بسیاری به همراه داشت.
از نظر رسانهها، مرگ دانشآموزان بختیاری در سفر به جبهههای جنوب، آتشسوزی مدرسهای در پیرانشهر كه به مرگ دلخراش چند دانشآموز و سوخته شدن شدید دانشآموزان دیگر شد، از جمله دلایلی بود كه اهدای نشان لیاقت به وزیر آموزش و پرورش را زیر سوال میبرد؛ وزیری كه حتی زمانی كه 6 دانشآموز كرجی در اردویی در خزر غرق شدند با این استدلال كه اردو از طرف مدرسه نبوده، خود را كنار كشید تا این سوال از سوی افكارعمومی پیش بیاید كه درست كه اردو از سوی مدرسه ترتیب داده نشده اما آیا آنها «دانشآموز» هم نبودند؟
اهدای این نشانها توسط كمیسیونهای دولت كه متشكل از وزرا هستند مشخص شده و به كمیسیون فرهنگی دولت اعلام میشود. همچنین این نشانها، مابهازای سكه طلا نیز دارند. برای نشانهای درجه یك، معادل 100 سكه بهار آزادی، برای نشانهای درجه دو، معادل 50 سكه بهار آزادی و برای نشانهای درجه سه، معادل 30 سكه بهار آزادی به فرد دریافتكننده نشان اهدا میشود. تا باز هم این سوال پیش بیاید در زمانی كه جامعه با گرانی، تورم و فقر شدید روبه رو است، هدیه دادن سكه بهار آزادی چه مفهومی در ذهن جامعه میگذارد؟البته این تنها رسانهها نیستند كه منتقد اهدای نشانهای مختلف از سوی رئیس دولت شدهاند؛ نشانهایی كه نمونه بارز ضربالمثل معروف «خود گویی و خود خندی» است چرا كه اهدای نشان به مدیران ارشد دولت و وزیران، واكنشهای گستردهای از سوی نمایندگان مجلس داشت.
از جمله «جواد جهانگیرزاده» نماینده مردم ارومیه و عضو هیات رئیسه مجلس شورای اسلامی كه میگوید: «اعطای نشان ملی به همراه صد سكه به كسانی كه منشا خدمات سترگ و بزرگی نبودهاند در این فرصت باقی مانده شایسته رئیسجمهور نیست.»«غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی»، نماینده مردم رشت نیز با بیان اینكه این عناوین و مدالها در دولتهای بعدی فاقد ارزش است میگوید: «این نشانها را یك مقام بالاتر به دولتیها نداده است بلكه خودشان به خودشان اهدا كردهاند بنابراین این نشانها در دولتهای بعدی ارزشی ندارد.»«منصور حقیقتپور» نماینده اردبیل نیز اعتقاد دارد كه آقای احمدینژاد با اعطای نشان دولتی به اطرافیان خود، معنای لیاقت و شایستگی را لوث كرده است.«كمالالدین پیرموذن» نماینده مردم اردبیل و عضو فراكسیون محیطزیست مجلس از دیگر منتقدان این برنامه است و میگوید: «احمدینژاد بیحساب و كتاب نشانهای ملی را حراج كرد.»
تعاملهای عجیب
از سوی دیگر سازمان حفاظت از محیطزیست در حالی با بسیاری از پروژهها موافقت میكرد كه این پروژهها میتوانست با هزینه بیشتر و فاصلهای خارج از محدودههای محیطزیستی انجام گیرد. محمدجواد محمدیزاده حتی در زمانی كه با اعتراض روزنامهنگاران حوزه محیطزیست برای ساخت پالایشگاه نفت در پارك بمو روبهرو شد بازهم از پالایشگاه دفاع كرد. سازمان محیطزیست برای افتتاح پالایشگاه دوم در پارك بمو یك پیش شرط برای مجریان گذاشته بود و آن رعایت استانداردهای محیطزیست در پالایشگاه نخست بود اما این سازمان پیش از آنكه استانداردهای محیطزیست در پالایشگاه نخست رعایت شود، اجازه ساخت و ورود لوله نفت به پالایشگاه را داد.
محمدیزاده در پاسخ به سوال تهران امروز مبنیبر اینكه چرا سازمان محیطزیست صبر نمیكند تا پالایشگاه، معیارهای موجود را رعایت كند؟ گفت كه رعایت استانداردهای محیطزیست زمان زیادی میبرد در حالی كه توسعه پالایشگاه فقط 6ماه زمان میخواهد. تا این سوال پیش بیاید كه سازمان محیطزیست متولی حفاظت از محیطزیست كشور است یا نگران هدر رفتن زمان طرحهایی است كه محیطزیست را تخریب میكنند. محیطزیستی مثل پارك ملی بمو كه چهار محیط بان جان خود را برای دفاع از آن از دست دادهاند. در نهایت هم قصه پارك ملی بمو كه این روزها با آتش سوزیهای گسترده روبهرو شده تا جایی ادامه پیدا كرد كه لوله نفت سروستان درست از جلوی اتاقك محیط بانی سازمان محیطزیست گذشت.
مسئله در زمان محمدیزاده تا جایی پیش رفت كه دولت دستور استخراج معادن از دل مناطق حفاظت شده را به سازمان داد و اتفاقا محمدجواد محمدیزاده را مامور پیدا كردن معادن برای رفع بیكاری مردم منطقه كرد. این تصمیم با واكنشهای تندی از سوی گروههای مختلف روبهرو شد. براساس قانون معدنكاوی در مناطق حفاظت شده غیر قانونی بود و از سوی دیگر سازمان محیطزیست برای حفاظت از محیطزیست تشكیل شده بود نه برای معدنكاوی آن. این مسائل باعث شد تا بسیاری دوره ریاست محمدیزاده بر سازمان محیطزیست را پرچالشترین دوره محیطزیست كشور اعلام كنند. كسانی كه با تعجب به مدال لیاقت محمدجواد محمدیزاده خیره شدهاند.
نقدی بر یك پایان ناگوار
با پایان كار دولت دهم، بسیاری از فعالان و كارشناسان حوزه محیطزیست كشور، انتقادات فراوانی را به عملكرد رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در چهار سال گذشته وارد میدانند. واگذاری بخشی از مناطق چهارگانه، بحران ریزگردها و آلودگی هوای شهرهای بزرگ، خشك شدن تالابها خصوصا دریاچه ارومیه از جمله مواردی هستند كه بسیاری از فعالان حوزه محیطزیست نسبت به عملكرد دولت درباره آنها انتقاد دارند. هرچند كه بسیاری از این بحرانها ریشه در دولتهای پیشین دارند، اما به عقیده بسیاری، اقدامات دولت فعلی برای حل این معضلات مناسب نبوده است.
از سوی دیگر محمدجواد محمدیزاده با تعامل با پروژههای اقتصادی و عمرانی نیز روند تخریب محیطزیست را شدت بخشید. برای مثال او یكی از امضاكنندگان ساخت جاده ابر در قدیمیترین جنگلهای جهان بود كه امروز رانش زمین را به جان مردم منطقه انداخته و كسی هم پاسخگوی چرایی آن نیست. در زمان او بود كه جاده از دل بافق گذاشت تا یكی از مهمترین زیستگاههای یوزپلنگ ایرانی را تخریب كند و این گربهسان خوش و خط خال را به سراشیبی انقراض زودهنگام بكشاند. آن هم درست در زمانی كه محمدیزاده نهایت تلاش خود را برای احیای ببر و شیر ایرانی به كار بست كه البته شكست سختی را متوجه سازمان كرد.